آینه دق شده اند این آمریکایی ها. نه می گذارند یک آب خوش از گلویمان پائین برود و نه یک روز خوش می توانند به ما ببینند.

آن از رفتاری که با رئیس جمهور قبلی مان می کردند که هروقت می رفت سازمان ملل به راه راست هدایت شان کند، بلند می شدند از سالن می رفتند بیرون، این هم از رفتارشان با رئیس جمهور جدیدمان. یک روز از سخنرانی اش نگذشته بود که حرف هایش را تکذیب کردند.Roohani

آقای روحانی در خوزستان با صدای بلند فریاد زد توافق ژنو یعنی تسلیم قدرت های بزرگ در برابر ملت ایران و هنوز به تهران برنگشته بود که آمریکایی ها اعلام کردند: بگذارید هرچه می خواهد بگوید، این حرف ها فقط مصرف داخلی دارد. دو روز بعدش هم ریزه کاری ها و جزئیات توافق ژنو را اعلام کردند که همه بخوانند و بدانند

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/01/140116_u07_u09_us_geneva_talk_iran_detail.shtml

ولی خودمانیم، بهتر نبود رئیس جمهور جدیدمان قبل از تحویل گرفتن پست ریاست جمهوری، یک کمی زیردست آقای احمدی نژاد دوره می دید؟

احمدی نژاد انصافن استاد بود. بی خود نیست که می خواهد دانشگاه بازکند؟

جوری چاخان می کرد که گزک دست کسی ندهد، مستند و قابل اثبات نباشد یا برای چاخانی که می کند، شاهدی وجود نداشته باشد.

مثلا می گفت ما به زودی اسرائیل را از روی نقشه جغرافیا پاک می کنیم.

اگر کسی هم ایراد می گرفت که آخه چه جوری؟ می خندید و می گفت کاری نداره که، یک نقشه جهان از خرازی فروشی ها می خریم، بعد با جوهرپاک کن می افتیم به جونش و اون قسمتی رو که روش نوشته اسرائیل یا دولت غاصب صهیونیستی، پاک می کنیم. البته اگر با جوهر پاک کن پاک نشد، اون قسمت رو با تیغ موکت بری از توی نقشه می بریم  و می اندازیم جلوی سگ!

روزی که از هاله نور دور سرش حرف زد، باز یک چیزی گفت که به خیال خودش قابل اثبات نباشد. وقتی هم گندش در آمد، اول گفت که من کی چنین چیزی گفته ام؟ ولی وقتی براش توضیح دادند که داداش قرن بیست و یکمه و توی یوتیوب فیلمش با صدای خودت و ادا و اطوارهات هست، خندید و گفت نوره دیگه، یک لحظه دور سر آدم می چرخه و غیب میشه! تقصیر فیلمبردارهاست که اون موقع حواسشون نبود و ازش فیلم نگرفتند.

روزی که گفت پول نفت را میاریم سرسفره مردم، مردم شوخ طبع ما که دیگه با چاخان های او آشنا شده بودند و اگر پاش می افتاد بهتر از خودش چاخان می کردند ، خندیدند و صدجور جوک برایش ساختند که توی اینترنت پره.

ولی روحانی طفلکی نه که تازه کاره، نه راه و رسم چاخان کردن را بلده، نه می دونه کی وکجا باید چاخان کرد .

پا شده رفته خوزستان و برای مردمی که خودشان به عنوان شوخی و طنز هم که شده استاد چاخان کردن معرفی شده اند، صحبت از تسلیم قدرت های بزرگ در مقابل ملت ایران کرده. حرفی که به قول استاد احمدی نژاد: مدارکش موجوده.

صد جور مدرک و سند می توان آورد که بابا اینجوری هم که شما به مردم خوزستان گفتید نیست. یک بده بستانی صورت گرفته که همه اش به نفع ایران نیست و حالا حالا ها کار دارد بفهمیم چی دادیم و چی گرفتیم.

برای اطلاع آقای روحانی، یکی از جوک هایی را که به شوخی برای آبادانی ها ساخته اند ذکر می کنم که گرچه تکراریست، اما خالی از لطف نیست:

آبادانیه به رفیقش میگه جات خالی دیروز نیم ساعت وقت اضافی داشتم رفتم شکار، هفده تا خرگوش چهار تا آهو سه تا شیر و دو تا پلنگ شکار کردم، انداختم رو کولم و برگشتم.

دومی میگه: با این زور بازویی که تو داری همش همین چند تا رو شکار کردی؟

اولی می گه: مگه با یک تیر بیشتر از اینم می شه زد؟

دومی میگه: به، تازه تفنگم داشتی؟!

یاد چارلی چاپلین بخیر…

 

جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، از تصمیم گروه اصلی شورشیان سوریه برای شرکت در مذاکرات صلح سوئیس استقبال کرده است.

گرچه تا رسیدن به صلح راه درازی هست ولی به نظر منهم سه سال زدن و کشتن و ویران کردن برای سوریه کافی است.

در دنیا که همین یک کشور وجود ندارد؟ جنگ را در جاهای دیگر هم می توان به راه انداخت تا کارخانه های اسلحه سازی اسلحه های جدیدشان را در آنجاها امتحان و نقائصش را برطرف کنند.

الان نوبتی هم که باشد نوبت شرکت های ساختمانی، بسازوبفروش ها ، کارخانه های سیمان و فروشندگان وسایل خانگی است که بیایند و سوریه را آباد کنند. آنها هم آدمند و حق دارند سهم خود را از این ویرانی به دست بیاورند.

یاد چارلی چاپلین و یکی از فیلم هایش افتادم. فیلمی است به نام پسربچه،که مثل همه فیلم های چاپلین، دیدنی و پرمعناست.

پدری که شغلش شیشه بری است، پسرش را جلوجلو به محله ای می فرستد که شیشه ها را با سنگ بشکند و بعد پدرآرام و خونسرد و دلی دلی کنان از راه می رسد و پنجره های بدون شیشه را شیشه می اندازد؟!

درازآویز زینتی!

به گزارش خبرگزاری بی بی سی، یک مجری تلویزیون ایران که به جای پیامک گفته بود”اس ام اس”، از کار برکنار شد. به خاطر این عکس العمل بجا، آقای حدادعادل رئیس فرهنگستان ادب ایران از آقای ضرغامی رئیس صدا و سیما تشکر کرد. او مسخره کردن برخی از واژه های جدیدی را که به جای واژه های فرنگی وضع شده، عادتی بازمانده از دوران رضاشاه دانست.

tie

اشاره آقای حداد عادل به واژه “درازآویز زینتی” است که به جای کراوات وضع شده و مردم آن را مسخره می کنند.

یکی از کسانی که با ترس و لرز این طرف و آن طرفش را نگاه می کرد تا از واژه طاغوتی و زشت کراوات استفاده کند، به خبرنگار ما گفت راستش تقصیر این دخترهاست که نمی گذارند فرهنگ و ادب ایران پیشرفت کند و برخی از لغات وضع شده توسط آقای حداد عادل را مسخره می کنند.

من در یک مجلس عروسی خواستم خیر سرم خوش لباس و خوش تیپ جلوه کنم  و کراوات زدم.

آقا تعدادی از این دخترهای دم بخت که لغت تازه وضع شده به جای کراوات را شنیده یا خوانده بودند و دنبال سوژه می گشتند تا بگویند و بخندند، فرصت را مغتنم شمرده من را دوره کرده بودند و سر به سرم می گذاشتند.

یکی می گفت درازآویز زینتی تون شله. سفتش می کردم یکی دیگه شون می گفت دراز آویز زینتی تون خیلی سفته، رنگتون کبود شده و ناچار دوباره شلش می کردم.

یکی می گفت درازآویز زینتی پت و پهن دیگه مد نیست، مثل عین اله شدین و همه می زدند زیرخنده. یکی دیگه شون می گفت حالا پهناش هیچی، درازآویز زینتی قرمز اصلا به شما نمیاد، لبخند می زدم و می گفتم چشم، دفعه دیگه رنگ دیگه می بندم.

یکی دیگه از ورپریده ها می گفت گره درازآویز زینتی تون خیلی کوچولوئه، نمی تونین بزرگترش کنین؟ و اون یکی می گفت نه، دست بهش نزنین بدتر میشه. همینجوری خیلی هم بهتون میاد و خلاصه تمام شب کراوات من یا به قول آقای حداد عادل، درازآویز زینتی ام سوژه بگو و بخند دخترها شده بود. این بود که من هم تصمیم گرفتم عطای کراوات و درازآویز زینتی را به لقایش ببخشم و مثل خود آقای عادل از همان پیرهن های بی یقه معروف به یقه آخوندی بپوشم و خودم را راحت کنم!

 

جاسوسی های آمریکا به نفع مردم دنیاست!

 

خدا نکند سازمان جاسوسی آمریکا شنود تلفن ها و ضبط مشخصات مردم را متوقف کند.

آقای اوباما هفته گذشته یکی دو ساعتی در این مورد توضیح داد و قول داد این کارها را محدود کند ولی من یکی از این بابت خوشحال نیستم!

الان خیلی از مردم دنیا مثل خود من، خیال شان راحت است که دیگر لازم نیست مدارک شخصی و مهم شان را توی صندوقخانه یا ته چمدان مخفی کنند و می دانند اگر شناسنامه یا سند ازدواج شان گم شد، می توانند با یک تلفن به سازمان جاسوسی آمریکا، یک کپی آنرا تقاضا کنند.

همچنین آدم های حواس پرتی که گاهی آدرس منزل دوست دخترشان را فراموش می کنند، قبل ازاینکه آبروریزی به بار بیاورند، می توانند با تلفن از سازمان جاسوسی آمریکا اسم و آدرس دوست دختر جدیدشان را بپرسند!

یکی از دوستان من که مثل پیرهن زیرشلواری، دوست دختر عوض می کند، همین چند هفته پیش، به علت حواس پرتی، با یک شیشه شراب و دسته گل رفته بود سراغ دوست دختر اسبقش و دختره و دوست پسرتازه اش را به دردسر انداخته بود.

اصولا چه اشکالی دارد یک سازمان عریض و طویل، مفت و مجانی مواظب آدم باشد و نگذارد بعضی از این دخترهای ورپریده آدم را گول بزنند؟

همین آقای اولاند رئیس جمهور فرانسه، اگر گذاشته بود مثل صدراعظم آلمان به تلفن هایش گوش کنند، الان دچار این رسوائی جنسی نمی شد.

طفلک به خیالش رسیده بود که اگر سوار موتورسیکلت شود کلاه ایمنی اش را تا بیخ خرخره اش پائین بکشد، کسی متوجه نمی شود که طرف رئیس جمهور فرانسه است و دارد می رود دختربازی..

اگر جاسوس های سیا مواظبش بودند، می توانستند با اس ام اس بهش خبر بدهند که مرد حسابی خانمت داره از توی بالکن نیگات می کنه، اون کلاه را از سرت بردار و برگرد!