همین است دیگر. مملکتی که بزرگتر بالای سرش نباشد وضعش بهتر از این نمی شود.
سه ماه است که در افغانستان انتخابات برگزار شده، ولی هنوز اشرف غنی احمد زای یک سازی می زند و عبداله عبداله یک ساز دیگر. اشرف غنی می گوید آرای من بیشتر است و عبداله می گوید مال من بیشتر تره، تازه انگشتم هم از انگشت تو رنگی تره.
کار به آنجا کشید که بالاخره جان کری وزیر امورخارجه آمریکا، با وجود داشتن زن و بچه و یک دنیا گرفتاری، درست در روز فینال مسابقات جام جهانی فوتبال، به افغانستان رفت و همزمان با آلمان، گل پیروزی را وارد دروازه کرد!
بدیهی است که اگر افغانها هم مثل ما رهبری داشتند که با یک تشر سروته قضیه را هم بیاورد کار به فینال و ضربه پنالتی جان کری نمی کشید.
درست است که حافظه تاریخی ما ایرانی ها ضعیف است، اما فکر می کنم هنوز یادمان باشد، سال ۸۸ ایران هم درست همین مشکل را پیدا کرده بود! مثل افغانستان صحبت تقلب در انتخابات بود و این سئوال که آرای موسوی بیشتر است یا احمدی نژاد؟
مردمی که خیال می کردند رای شان گم شده به خیابان ها آمده بودند و فریاد می زدند رای من کو؟ و چماق به دست ها سعی می کردند رای شان را نشانشان بدهند و آنها را از نگرانی بیرون بیاورند که آقای خامنه ای به داد همه رسید.
خدا خیرش بدهد که یک کلام گفت نظر من به نظر اقای احمدی نژاد نزدیک تر است و قال قضیه را کند وگرنه ما هم هنوز که هنوز است چارچنگولی مانده بودیم و نمی دانستیم چه خاکی به سرمان بریزیم؟
یک جوان افغان به خبرنگار ما می گفت خدا را شکر که انتخابات افغانستان همزمان شده است با مسابقات جام جهانی فوتبال و جان کری که در بازی با توپ سیاست تجربه فراوان دارد، برای شرکت در مسابقه “رای من بیشتره ” به افغانستان آمد و جوری ضربه پنالتی را زد و توپ را وارد دروازه کرد که هر دو رقیب برنده شدند.
می گویند جان کری به عبداله عبداله گفته است ببین برادر، این که نمی شود هرچی عبداله توی دنیا هست تو احتکار کنی و بچسبانی دنبال اسم خودت! دیگران هم آدم اند و دل دارند. بنابراین یکی از عبداله ها را تو بردار و یکیش را بده به اشرف غنی احمد زای که دلش خوش باشد او هم عبداله است و به این ترتیب قرار شد یکی از این دو نفر رئیس جمهور شود و دومی چیزی در حد نخست وزیر و غائله ختم شود.
نتیجه پرچانگی
یکی از مقامات اسرائیل گفته است که ما قبل از حمله، به ساکنان نوار غزه تلفن یا اس ام اس می زنیم و۵ دقیقه فرصت می دهیم که فرار کنند.
یکی از کسانی که کشته شده برای خبرنگار ما اس ام اس زده که راست میگه. من قبل ازکشته شدن هزار دفعه به زنم گفته بودم اینقدر این تلفن را اشغال نکن، اما مگه گوش می کرد! موقعی که بمب خورد به خانه مان زنم داشت راجع به اینکه قورمه سبزی با لیمو عمانی خوشمزه تر میشه یا آب لیموی تازه با یکی از دوستاش صحبت می کرد که نتوانستیم اخطار مقام اسرائیلی را دریافت کنیم و کشته شدیم!
چی بگم؟
به گزارش ایسنا، محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران در جمع خبرنگاران گفت من ممنوع البیان نیستم و بعد یواشکی به خبرنگار ما گفت آخه چی دارم که واسه مردم بیان کنم؟ اصلا روم نمیشه حرف بزنم، دوباره بگم که من یک تدارکاتچی بیشتر نبودم؟
آی خانم ها که در منزل نشسته شاد و خندانید…
سمت هایی مانند مسئول دفتر، منشی، اوپراتور تلفن، تایپیست و مسئول پیگیری و…از این پس در شهرداری تهران به آقایان واگذار می شود.
از مدیران شهرداری خواسته شده ظرف ماه آینده این موضوع را با جدیت و توسط سازمان بازرسی و حراست کل پیگیری و اجرائی کنند و تاکید شده به منظور آرامش و آسایش بیشتر کارکنان، حتی المقدور محل استقرار کارکنان خانم و آقا مورد بازنگری و به صورت جداگانه طراحی شود.
براساس این بخشنامه، چند تا انباری یا پستو به عنوان محل کار برای خانم ها طراحی و ساخته خواهد شد تا درآنجا به رتق و فتق امور بپردازند.
واقعن حیف نیست زن آشپزخانه تر و تمیز خانه اش را ول کند و برود توی اداره با ارباب رجوع سرو کله بزند؟
آشپزخانه دفترکار یک خانم است. جایی است که زن ارباب و رئیس خودش است. می تواند هر غذایی که دلش می خواهد بپزد، نمکش را کم بریزد یا زیاد وکارش که تمام شد بنشیند کنار پنجره و برای خودش هر جوکی را که خواست تعریف کند و با خودش بگوید و بخندد و خوش باشد!
توازن برقرار است
می گویند سیاستمداران جوری حرف می زنند که گزک دست کسی ندهند و حرفی از تویش درنیاید، ولی متاسفانه درمی آید. همین آقای علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حرف هایی زده است که خیلی ساده می شود از توی آن حرف درآورد.
ایشان از آینده کشور، وضع اقتصادی و بیکاری اظهار نگرانی کرده و گفته اند سرقت در حال افزایش است، فساد اخلاقی زیاد شده، سن روسپیگری پائین آمده و بنیان خانواده ها دچار آسیب شده است. آقای جنتی همچنین از اینکه جامعه ما دچار دروغ و جوسازی بی جهت شده اظهار نگرانی کرده و اینکه جوانان نمی توانند خانه بخرند و ازدواج کنند را ام الفساد دانسته اند.
ایشان که یک سیاستمدار سابقه دار است حتمن این را می داند که فقط نکات منفی یک جامعه را نباید در نظر گرفت و نکات مثبت آن را نیز باید مد نظر داشت. به قول شاعر: عیب او جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی.
اگر درکشور ما سرقت زیاد شده عوضش اعتماد کم شده و این به آن در. فساد اخلاقی زیاد شده، درست، ولی محبت و احترام کم شده و در نتیجه توازن برقرار است. سن روسپیگری پائین آمده اما تقاضا برای روسپی ها زیاد شده. دروغ در جامعه زیاد شده ولی عوضش صداقت و درستی کم شده. درست است که جوانها به خاطر مشکلات نمی توانند ازدواج کنند ولی در عوض به راحتی می توانند معتاد شوند.
حرف هایی را هم که راجع به وضع خراب معلم ها وکارمند ها وکارگران می زنند بیشترش شایعه است. اگر وضع آنها خراب بود که آپارتمان ۲ هزار متری در مملکت ساخته نمی شد و متری ۳۵ میلیون تومان به فروش نمی رسید!
پای ملخ به چه درد من می خورد؟
خانم شهلا میرگلو بیات، نماینده مجلس و عضو فراکسیون زنان اظهار داشت در طرح چهار ماده ای تصویب شده توسط مجلس، کسانی که در روش های پیشگیری باروری به صورت قطعی در خانم ها یا آقایان دخالت دارند و یا حتی برای انجام آن تبلیغ می کنند، مشمول مجازات حبس از۲ تا ۵ سال خواهند شد.
از وقتی این خبر منتشر شده، خبرنگار ما از ترس اینکه مبادا برایش حرف در بیاورند، به هر زن و مردی که می رسد از محسنات زندگی مشترک حرف می زند و لذت خوردن آش رشته در ظهر جمعه را برایشان بازگو می کند شاید آنها را از این طریق تشویق به ازدواج کند.
بارها پیش آمده که پیرمرد یا پیرزنی به او گفته اند: “ما آرد هایمان را بیخته ایم و الک مان را آویخته ایم” اما خبرنگار ما از رو نرفته و گفته اگر دوباره مشغول الک کردن شوید، شاید با همان ته مانده کیسه آردتان بتوانید یه دونه ته تغاری یا نان خور اضافی برای نانوایی سنگکی محل تولید کنید!
همین دو روز پیش کارکنان شهروند از طبقه دوم ساختمان او را دیدند که کنار خیابان، یقه یک پیر مرد ۹۳ ساله گرفته بود و تشویق به ازدواجش می کرد.
پیرمردِ تلاش می کرد لنگان لنگان با چرخ دستی اش به آنطرف خیابان برود و عنایت چندانی به حرف هایی که می شنید نمی کرد. هرچی خبرنگار ما در فواید ازدواج می گفت و اصرار می کرد که آدمیزاد هیچوقت نباید مایوس شود و همیشه باید تلاش کند، پیرمردِ لبخند می زد و سرش را به چپ و راست تکان می داد که یعنی برو بابا دلت خوشه …
خبرنگار ما پس از آنکه به دفتر مجله بازگشت، ضمن شرح ماجرا گفت ناچار شدم با انگلیسی ضعیفی که بلدم، داستان تیمور لنگ را برای آن پیرمرد تعریف کنم وگفتم تیمور به چشم خودش دیده بود مورچه ای را که شصت بار تلاش کرد تا موفق شده پای ملخی را بالای دیوار ببرد، اما پیرمرد جواب داده بود: حالا من پای ملخ می خوام چیکار؟!
یعنی اینقدر آدم های پرتی هستند این پیرمرد های کانادایی.
نوار غزه
مقامات حماس اعلام کردند که هواپیماهای اسرائیل فقط در یک روز ۱۶۰ نقطه در نوار غزه را بمباران کرده و موجب مرگ ده ها نفر و زخمی شدن صدها زن و مرد و کودک شده اند.
نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل که به خبرنگار ما تلفن کرده بود تا موضوع را برای او روشن کند گفت آقا می بینی اینها چه چرت و پرت هایی سرهم می کنند؟
خودِ “حماس” که اصلا نقطه نداره، “نوار غزه” هم سه تا نقطه بیشتر نداره. یکی بالای نون، یکی بالای غین و یکی هم بالای ز . ما چه جوری می تونیم ۱۶۰ نقطه را در نوار غزه بمباران کرده باشیم؟! بهشون بگو یک دروغی بگین که قابل قبول باشه…
*محمدتقی اسماعیلی، با نام قلمی “میرزاتقی خان”، لیسانس ادبیات و علوم اجتماعی، طنزنویسی را با “توفیق” شروع کرد و در”کشکیات” و “کاریکاتور” و “کیهان” ادامه داد. در کیهان دبیر سرویس خبری شهرستانها بود و همزمان یادداشت های پشت چراغ قرمز را می نوشت. او بیش از پنجاه سال در عرصه طنز تجربه دارد و از پیشکسوتان این هنر و همکار تحریریه ی شهروند است.