روز جهانی زن، برزنان آزاده ایرانی مبارک باد

هرچقدر به هشتم مارس که روز جهانی زن نامیده شده نزدیک ترمی شویم، مدافعان حقوق زن آتش دفاع از حقوق زن را تندتر می کنند جوری که مردها هم آرزو می کنند که ایکاش زن بودند و یکی از حقوق شان دفاع می کرد!

درست است که زنان ایران کم و کسری هایی دارند و مثلا شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد ارزش دارد، مرد دو برابر زن ارث می برد. دیه مرد دو برابر دیه زن است و آقایان حق دارند چهار تا زن بگیرند و و و….اما اینها که چیز مهمی نیست! درعوض این زن سالاری که در ترانه ها و اشعارمان هست، نه تنها جبران آن کسری ها را می کند، بلکه صد برابر آن چرت و پرت ها ارزش دارد.

در تمام اشعار عاشقانه چشم و ابروی زن است که مطرح است نه ریش و سبیل مرد. و در اشعار شعرای قدیم و جدید، همه جا صحبت از دل که می شود، حرف اول را مرغ دل می زند نه خروس دل. این حمایت معنوی شاعران و ترانه equalityسراها از حقوق زن جای آن ارث نصفه کاره ای که به زنان می رسد را نمی گیرد؟ یعنی مال دنیا اینقدر ارزش دارد؟ پس برای که و برای چه گفته اند پول مثل چرک کف دست است، از این طرف می آید و از آن طرف می رود؟

تا به حال شنیده اید که یک شاعر یا ترانه سرا صحبت از خروس عشق کرده باشد؟ آیا خروس در طبیعت و در معادلات عشقی داخل آدم حساب نمی شود و نقشی ندارد؟ چرا والا …دارد، نقش مهمی هم دارد، ولی همیشه صحبت از مرغ عشق است. ما مردها از این بابت نباید گله کنیم؟ این بار فرهنگی غنی که پشت سر جنس مونث است، نشان دهنده این نیست که زن از حقوقی برخوردار است که مردها باید حسرتش را بخورند و خوابش را ببینند؟ شهادت زن با مرد برابر باشد مهم تر است یا اینکه همه شعرا و ترانه سراها شب و روز یاد جنس مونث باشند و در اشعارشان از چشم و ابروی یار حرف بزنند و از مرغ عشق یاد کنند؟

اگر عارف قزوینی به جای “مرغ سحر ناله سرکن”، سروده بود خروس سحر ناله سرکن خوب بود؟ یعنی اگر زن جماعت را در ترانه ای به این معروفی ندیده می گرفت، حاضر نبودید حق رای و سهم الارث تان را یکجا بدهید به شرط اینکه عارف به جای خروس سحر بگوید مرغ سحر… کاری را که بی هیچ منتی سالها پیش کرده است؟

خوشحالم که حرف و منطقم را تائید می کنید! بنابراین دلتان را به همین زن سالاری در ترانه ها خوش کنید، اینقدر به مردسالاری در جامعه ایراد نگیرید و بگذارید چهار صباحی که زنده هستیم دوستانه درکنار هم زندگی کنیم. مردسالاری در جامعه ازآن ما باشد و زن سالاری در ترانه ها ازآن شما!

 

رئیس جمهور زن در ایران؟

طرفداران حقوق زن در ایران گاهی حرف هایی از دهان شان می پرد که آدم می ماند معطل چه جوابی به آنها بدهد؟

یکی از سئوالات همیشگی آنها که گهگاه جرات طرح آن را پیدا می کنند این است که چرا زن در ایران نمی تواند رئیس جمهور یا نخست وزیر شود؟

من از مسئولان مملکت خواهش می کنم خون خودشان را کثیف نکنند و اجازه بدهند من با طرح یک سئوال دیگر جواب آنها را بدهم: رئیس جمهور بشوند که چه بشود؟

رئیس جمهورها و نخست وزیران زن در دنیا کجا را گرفته اند که در ایران بتوانند بگیرند؟

مارگارت تاچرکه به بانوی آهنین معروف بود و سال های سال قدرتمندترین زن انگلیس یا به قول خودشان بریتانیای کبیر به حساب می آمد کجا را گرفت که حالا مثلا خانم فاطمه آلیا اگر نخست وزیر شود بتواند بگیرد؟

آنجلا مرکل که هشت سال است معتبرترین کشور اروپا یعنی آلمان را هدایت می کند کجا را گرفته است؟ خانم دیلما روسف که رئیس جمهور برزیل است چه گلی به سر دنیا زده و کجا را گرفته و خانم پرا تیبا پاتل رئیس جمهور هند کجا را گرفته است؟

ولی رئیس جمهور اگر مذکر باشد، حداقل هوس کشورگشایی به سرش می زند. همچنان که صدام حسین به چنین هوسی افتاد، هم به کویت حمله کرد و هم به ایران. و نتانیاهو نخست وزیر تندخوی اسرائیل حداقل در سرزمین فلسطینی ها خانه سازی کرد.

اگر به جای آقای پوتین یک زن رئیس جمهور روسیه بود جرات می کرد مقدار زیادی از سهم ایران در دریای خزر را بالا بکشد؟ یا جرات می کرد مقداری از خاک اوکرائین را به بهانه اینکه اینجا قبلا به روسیه تعلق داشته تصرف کند؟ نه جانم، رئیس جمهور شدن کاری مردانه است. بی خود و بی جهت نگفته اند هرکسی را بهر کاری ساختند….!

حق وتو

میگم این سازمان عفو بین الملل هم دارد زیاده خواهی می کند ها … خبر را خوانده اید؟ از قدرت های بزرگ خواسته است در موارد نسل کشی و جنایت علیه بشریت از حق وتو استفاده نکنند.

این درست مثل این است که از شما بخواهند وقتی خیلی سرد یا گرم شد از اتوموبیل تان استفاده نکنید و پیاده بروید.

یکی از این قدرت های بزرگ که ناهارش را خورده بود و داشت دندان هایش را خلال می کرد به خبرنگار ما گفت تمام لطف ابرقدرت بودن به همین حق وتوی آن است …خداوند تبارک و تعالی همچنانکه حکم حکومتی را آفریده، حق وتو را هم خلق کرده و در اختیار ما گذاشته است که هر وقت صرف می کرد از آن استفاده کنیم. سازمان عفو بین الملل این وسط چه صیغه ایه که واسه ما دستورالعمل صادرمی کنه؟ شیطونه میگه با همون حق وتو چنان بخوابونم توی گوشش و شل وپلش کنم که دیگه نتونه از جا بلند شه ….!

سزای گران فروش نخریدن است

مهرداد بائوج لاهوتی عضو فراکسیون محیط زیست مجلس خبرداده است که فقط در تهران سالانه بین چهار تا پنج هزار نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند.

از بین رفتن آدمها به وسیله هوای آلوده، یکی از بی دردسرترین وکم ضررترین راه های خلوت کردن تهران است.

هوای آلوده را نه می شود دستگیر و زندانی کرد، نه می شود متهمش کرد که با جسم سنگین زده است توی سر فلان خانم و او را رهسپار دیار آخرت کرده است. هوای آلوده مثل اون آقاهه که کلی جنایت کرد و حالا راست راست راه می رود و ماهی ۶۸ میلیون تومان حقوق می گیرد، هرچقدر هم که آدم کشته باشد آزادانه از این طرف تهران به آن طرف تهران می رود و کسی هم جلودارش نیست. فوق فوقش اگر بشود یقه هوای آلوده را بگیری و بپرسی مرد حسابی چرا اینهمه آدم را در سال می کشی و از بین می بری؟ جواب می دهد: سزای گران فروش، نخریدن است. خوشتان نمی آید، هروقت هوا آلوده بود نفس نکشید!

 

کانال نان و آبدار…!

به گفته آقای علاءالدین بروجردی نماینده مجلس شورا، طرح عظیمی در دست تهیه است که دریای خزر را به خلیج فارس متصل می کند.

دکتر ناصر کرمی، استادیار دانشگاه برگن نروژ بی توجه به اینکه چنین پروژه عظیم و نان و آبداری چگونه حساب بانکی عده ای را پر می کند، در فیسبوک خود نوشته است:

«خزر ۳۰ متر پایین‌تر از سطح آب‌های آزاد و متوسط کمترین ارتفاع دشت‌های مرکزی ایران ۶۵۰ متر و متوسط ارتفاع این مسیر حدود ۱۱۰۰ متر است. در یک فاصله ۱۵۰۰ کیلومتری. اما مساله این نیست که طرح مطلقا توجیه فنی ندارد. مساله این است که به فرض اجرا، احتمالا ابلهانه‌ترین پروژه مهندسی تاریخ بشر خواهد بود. چون با این همه هزینه این آب بیاید آنجا که چه بشود؟ نه امکانی برای تغییر اقلیم دارد و نه می‌توان با آن کشاورزی کرد و نه توجیه حمل و نقل دارد.

خیلی های دیگر هم بی توجه به حرف حاج میرزاآقاسی صدراعظم محمد شاه، این طرح را بی فایده و بسیار پرهزینه برای ملت ایران دانسته اند.

حاج میرزا آقاسی برای حفر یک چاه در حیاط منزلش مقنی آورده بود. مقنی که به کار کندن قنات وارد و در حقیقت یک زمین شناس با تجربه بود، همچنان که زمین را می کند و پائین می رفت غر می زد که این زمین آب ندارد و این چاه به آب نمی رسد.

بالاخره حوصله حاج میرزا آقاسی سر رفت و فریاد زد: پدرجان اگر این چاه برای من آب ندارد، برای تو که نان دارد؟ بکن و برو پائین….!؟

دزد گیر در امامزاده

کم نیستند کسانی که با دیدن این عکس از خود پرسیده اند امامزاده ای که مسلماً معجزات مختلفی می کند، چطور نمی تواند از ضریح خود و پول های بی حسابی که در آن ریخته می شود محافظت کند که ناچار شده اند برای آن دوربین مداربسته و دزد گیر نصب کنند؟

چنین افرادی توجه ندارند که ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم و همه کارها تخصصی شده است.

پنجاه سال پیش، پزشکانی که داشتیم متخصص همه چیز بودند. قرص دست سازی درست می کردند به نام قرص گنه گنه، که هم دوای درد چشم بود، هم شکستگی استخوان و هم بیماری مالاریا….

اما حالا صد جور رشته پزشکی و آزمایشگاهی داریم و یک میلیون نوع دوا.

تک و توکی امامزاده هم که در گذشته داشتیم، هر نوع حاجتی را برآورده می کردند و هر نوع مرضی را شفا می دادند، ولی اکنون بر اساس آخرین آمار ثبت شده، تعداد امامزاده ها طی ۳۷ سال اخیر ۷ برابر شده و از ۱۵۰۰ بقعه در سال ۱۳۵۷ به ده هزار و پانصد بقعه در سال گذشته رسیده.

این یعنی اینکه حالا دیگر هر امامزاده ای تخصصش در یک رشته است و امامزاده ای که در روز باید جواب هزاران نیازمند را بدهد و فرصت سر خاراندن را ندارد، بدیهی است که نمی تواند حواسش به ضریح خودش هم باشد که دزدان بی دین و ایمان پول های نذری را کش نروند!

*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است.