وقتی موش کوه می زاید!
نام سعیدمرتضوی با کهریزک و ابداع شکنجه ای به نام “کهریزکی شدن” و افزودن این واژه به ادبیات سیاه شکنجه، سرکوب اعتراضات سال ۸۸ و تولیدارعاب گسترده، قتل زهراکاظمی، توقیف روزنامه ها و دستگیری ده ها روزنامه نگار، و با فساد و اختلاس و حیف و میل گسترده بیت المال و خلاصه لیست بلندبالایی از انواع جرم ها و بزه های سیاسی و غیرسیاسی، گره خورده است. در انقلاب بهمن شعاری بر در و دیوار ها نقش می بست حاکی از آن که ننگ با رنگ پاک نمی شود. سعیدمرتضوی به راستی چنان ننگی است که با هیچ رنگی پاک شدنی نیست.
و چنین بود که تبرئه سعید مرتضوی با شوک بزرگی از ناباوری مردمی که در این سال ها مدام از نقش وی در جنایت کهریزک و بسیاری جنایت ها و سرکوب دیگر می خواندند و می شنیدند، مواجه گشت. آن ها ظاهرا تصور این درجه از وقاحت را از سوی دست اندرکاران نظام و قوه قضائیه نداشتند. حتی خانواده روح الامینی که از قضا از جرگه خودی ها و فرزندشان ـ محسن ـ یکی از بازداشتی ها و قربانیان کهریزک بوده است و زمانی که هنوز آب ها از آسیاب نیفتاده بود در نزد خامنه ای از ضرورت خونخواهی نظام نسبت به محسن عزیزش سخن رانده بود و خامنه ای در پاسخ وی با گذاشتن هندوانه به زیر بغلش او را به یاران علی تشبیه کرده بود؛ اکنون با ابراز نارضایتی از صدور چنین حکمی آن را فاقد توجیه حقوقی دانسته و هم چنان پیگیر محاکمه عاملان قتل فرزندش است.
سازمان تأمین اجتماعی هم که حیف و میل و بالاکشیدن سرمایه های آن یکی دیگر از اتهامات سعید مرتضوی است، نسبت به حکم صادره به دلیل عدم تناسب آن با ابعاد سوءاستفاده، اعتراض کرده است.
این واقعیت دارد که در مورد جنایت های سعید مرتضوی و اختلاس اموال عمومی در طی این سال ها، آنقدر افشاگری توسط رسانه ها و خانواده جان باختگان و اپوزیسیون، حتی توسط باندها و دست اندرکاران خود نظام صورت گرفته است که بی گمان حجم آن بیش از چندین کتاب قطور می شود که برای محکوم کردنش بر طبق مقررات خود رژیم هم نیازی به ادله اضافی نبوده است. آش رسوائی چنان شور شده بود که گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس پیرامون کهریزک، با جمع آوری صدها صفحه فاکت و گزارش، علیرغم در نظرگرفتن تمامی پنهان کاری های”مصلحت اندیشانه”، وی را به دلیل معاونت در جنایت کهریزک مقصر دانست و خواهان برخورد قاطع قوه قضائیه با اتهام های او شد۱. بی تردید مجلس تحت کنترل اصول گرایان دلش برای قربانیان جنایت نسوخته بود، بلکه سوای جدال برخی باندها به دلیل سرپیچی احمدی نژاد از مصوبات مجلس و…، انگیزه دیگرشان کنترل خشم و نفرت گسترده مردم و کسب اعتبار برای مجلس فاقد آبرو بود. هم چنین سردار اسماعیل مقدم فرمانده وقت ناجا ـ نیروی انتظامی ـ در گفتگویی تصریح میکند: «صبح روز جمعه جلسهای پیرامون اتفاقات آن زمان برگزار شد و آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آن جا نه تنها جا نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است». وی با بیان این که سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران، اصرار داشت که این افراد دستگیر شده”چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب میشوند”، میافزاید: «من در آن جلسه عنوان کردم که ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا نیز ثبت شد»۲
علاوه بر آن ها، مجلس کمیسیون تحقیق و تفحصی پیرامون حیف و میل سازمان تأمین اجتماعی که برآمده از دسترنج و سرمایه میلیون ها کارگر و زحمتکش بود، گزارش مفصلی تهیه کرد که با رعایت همه ملاحظات محافظه کارانه، در آن از اهدای میلیاردی کارت هدیه به مدیران و به ۱۳۸ شرکت بابک زنجانی و موارد مشابه پرده برداری کرد. ۳
اینک دلائل پنجگانه تبرئه!
دلیل اول– از همان بدو وقوع فاجعه کهریزک رهبر نظام با وجود برانگیختگی شدید مردم و افکار عمومی، به جای آماج قرار دادن آمران و عاملان جنایت های صورت گرفته، معضل اصلی را به یک اشکال فنی یعنی انتقال دستگیرشدگان به نقطه ای که فاقد فقدان امکانات لازم برای نگهداری بود تقلیل داد و به این ترتیب تلاش ورزید که عاملان و آمران زیردست خود را به عنوان افراد خدوم و گوش به فرمان از زیرضرب بیرون آورد. هم او در یکی دیگر از نطق هایش پیرامون این فاجعه بزرگ، به کسانی که سعی می کنند واقعه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه را مهم تر از ظلمی که در پی انتخابات به نظام شد قرار دهند، سخت می تازد. همانطور که در واقعه ۱۸ تیر و فاجعه حمله به کوی دانشگاه آن دوره نیز به نحو مزورانه ای از درد و تپش بیش از اندازه قلب مبارک خود نالید؛ اما حاصل تپش قلب مبارک ایشان چیزی جز محاکمه یک سرباز آن هم به دلیل دزدی یک ریش تراش نبود. یا آن گونه رفتار که با سعید عسگر ضارب و شلیک کننده به مغز سعید حجاریان شد و شاهدش بودیم، جملگی مهر تأییدی بوده اند بر این حقیقت که چاقو هیچ گاه دسته خود را نمی برد. در همان زمان وقتی ناجا و فرمانده وقت نیروهای انتظامی زیر فشار سنگین افکار عمومی و حتی به قول وی فشارکسانی که به نظام وابسته بودند، ناچارشد طی نامه ای به خامنه ای آمادگی خود را برای استعفا اعلام کند؛ اما این رهبر نظام بوده که زیر بار آن نرفته است. به طور کلی از منظرخامنه ای هر نوع عقب نشینی و یا پوزش خواهی در مقابل مردم موجب وهن و هتک حرمت نظام تلقی می شود و مردود است.
دلیل دوم- مرتضوی در بازجویی ها و شکنجه ها و زندان ها مداخله می کرد، دستور تعزیر و شکنجه را صادر می کرد چنان که در مورد زهرا کاظمی چنین کرد و حتی در صحنه اعدام متهمان حضور بهم می رسانید، و روزنامه ها را به آسانی آب خوردن می بست و اگر شکایت کننده ای هم جور نمی شد خود به عنوان مدعی العموم رأساً طرح شکایت می کرد و خلاصه از زمره کسانی بود که نزده می رقصند. در طی این سال ها او به نمونه تیپیکی از کارگزاران وفادار، خشن، خستگی ناپذیر و مطیع بالادستی ها تبدیل شده بود. بدیهی است با داشتن چنین وجهه ای از خلوص و خدمت گذاری، برخورد تند نظام با وی و قربانی کردنش می توانست دارای پیامدهای منفی در میان سایر مهره ها و جیره خواران بویژه در حوزه قضایی باشد. از همین رو با حساسیتی که خامنه ای نسبت به هرگونه مسامحه و سستی پیرامون به اصطلاح فتنه ۸۸ داشته است، هیچ گاه قرار نبوده که پرونده آن به معنی واقعی بسته شده و سرانجامی داشته باشد. اکنون با تبرئه وی پیام حاکمیت به این مهره ها آن است که دل قوی دارند و بدانند که نظام هیچ گاه آن ها را به دلیل”خطاها” و ارتکاب جنایت هایشان، و به پاس اطاعتشان از دستور مقامات بالاتر، رها نکرده و تحت مواخذه قرار نخواهد داد.
دلیل سوم ـ در اصل مخاطب اصلی تبرئه مردم هستند: از آن جا که او به سمبل نفرت و انزجار عمومی تبدل شده بود و به حق نامش با جنایت کهریزک و کهریزکی شدن و تجاوز و شلاق گره خورده است، و از آن جا که این جناب عصاره ای از همه “فضائل و رذائل” نظام و داعشوارگی آن را در خود دارد، محکوم شدن وی به عنوان یکی از آمران و عاملان اصلی جنایت کهریزک، به طور اجتناب ناپذیر می توانست به معنی نوعی عقب نشینی نظام در برابر مردم تلقی شود. بدیهی است که چنین عقب نشینی از سوی نظامی که حاضر نیست کوچک ترین گردی برکرسی اقتدارش بنشیند و کوچکترین تره ای هم برای مردم خرد نمی کند، چون سم مهلکی تلقی گردد. اکنون زمان ایجاد سوءتفاهماتی چون “گشایش فضای سیاسی” نیست، به همین دلیل رژیم حتی حاضر نشد به اندازه”یک ریش تراش” هم در مورد کهریزک عقب نشینی کند!
دلیل چهارم ـ قاضی مرتضوی به دلیل جایگاه و دامنه فعالیتش مخزن اسرار رژیم است. چه بسا بسی بیشتر از سعید اسلامی. از همین رو زیر فشار قرار دادن یا قربانی کردن او به دلیل فجایعی که بالادستی ها هم در صدور و مشارکت در آن نقش فعالی داشته اند، خطر افشاء شدن اسرار نظام و روشدن قضایای پشت پرده کهریزک، بویژه نقش آمران بالادست وجود دارد و حتی ممکن است هم چون بازشدن سرنخ قرقره موجب افشاء جنایت های دیگری نیز بشود. در چنین حالتی برای حفظ اسرار نظام، اگر که هوا خیلی پس باشد، یا باید چون سعید اسلامی به طور”داوطلبانه” واجبی خورانده شود و گرنه باید مورد تبرئه قرارگیرند. بنابراین حفظ اسرار و حرمت کارگزاران مستلزم تبرئه این مزدور از جنایاتش بود.
دلیل پنجم ـ همانا شرایط حساس دوره پس از توافق است. در این دوره که جناح حاکم و افراطی، چه به دلیل بیلان ورشکسته خود در طی سال های گذشته و چه به دلیل روندها و تحولات و گشایش های جدید، به طوراجتناب ناپذیر زیر فشار روزافزون و چنددستگی قرار دارند، و در شرایطی که تغییر توازن نیرو اگر نه به طور فوری در ساختار قدرت، که به طور استراتژیک در مؤلفه های پایه ای توازن قوا به زیان جناح حاکم در حرکت است؛ زمانی که باید قاچ زین را محکم چسبید تا بادکلاهشان را نبرد، طبعا زمان مناسبی برای قربانی کردن مهره های وفادار نیست. برعکس آن ها بیش از هر زمانی نیازمند انسجام و حفظ مصونیت آهنین مهره ها و حرمت کارگزاران هستند. شخص خامنه ای با مشاهده این خطرها، بیش از همه به این مهم واقف و کوشا است. مدتی پیش او آشکارا دانشجویان بسیجی و حزب اللهی را به سرپیچی و نافرمانی در برابر مقامات دانشگاه و وزراء علوم و دولت، تقویت صفوف و سازماندهی خود فراخواند و از آن ها خواست که اجازه تخطی به مقامات دانشگاهی ندهند. هم چنین بر اساس فرمان او سران دولتی ناچار شدند برای جلب رضایت رهبرشان در مورد هزاران تخلف بورسیه ها که قبلا اسنادش منتشر شده بود، تف خود را بلیسند و سروته آن را به چند مورد ناقابل تقلیل بدهند. محکوم کردن پسر رفسنجانی به حبس طولانی مدت چشمه دیگری از همین رویکرد است. سخنان تند او علیه نفوذ آمریکا که در اصل خطاب به نیروهای داخل کشور است، صدور دستور مانور موشک های بالیستیک و کیش دادن فرماندهان نظامی و بسیجی ها و حزب اللهی ها علیه دولت در منازعات انتخاباتی پیشارو، نشان از آن دارد که در نزد آن ها، “نرمش قهرمانانه” جایی در عرصه داخل کشور و در برابر مردم ندارد و تبرئه سعید مرتضوی نیز پیامی در همین راستاست.
************
با توجه به مجموعه نکات فوق می توان نتیجه گرفت که در مورد سعید مرتضوی گرچه زمانی رژیم زیر فشار سنگین افکار عمومی ناچار شد قول بررسی عاملان و آمران جنایت را بدهد و در همین رابطه تن به انفصال او از شغلش در قوه قضائیه داد، ولی می دانیم که بلافاصله پس از انفصال از قوه قضائیه دولت احمدی نژاد به او پست های نان و آب داری چون مسئولیت مبارزه با فساد و قاچاق و سپس ریاست سازمان تأمین اجتماعی را داد. اما ناگفته نماند که رژیم از همان آغاز برآن بوده است که با تاکتیک دفع الوقت و مشمول مرور زمان ساختن جنایت، و با طرح برخی پرونده های موازی و بعضا حتی تشکیل پرونده های جداگانه برای هر مورد، اصل پرونده را که مربوط به کهریزک است تحت الشعاع پرونده های دیگر قرار دهد و با این ترفند به تدریج او را از زیر ضرب خارج کند. چنان که هم اکنون پس از سپری شدن بیش از شش سال در کنار اعلام تبرئه، از به اصطلاح باز بودن برخی پرونده های دیگر درباره وی سخن می گویند که حتی اگر واقعیت هم داشته باشند که اصلا معلوم نیست چقدر واقعی اند، هدفی جز انتقال ریل جنایت کهریزک به ریل های دیگر نیست. بی تردید چنین فرجامی برای یک پرونده ملی در حد و اندازه جنایت کهریزک جز بیان گندیدگی کامل قوه قضائیه تحت کنترل خامنه ای نیست و مصداق ضرب المثلی است که بر طبق آن هرچیز که بگندد نمکش می زنند، وای به حالی که بگندد نمک!
این نوشته را با تأکید بر دو نکته به پایان می برم:
اول آن که بسیارخوب! گیرم که با تبرئه این جنایت کار، توانستید یکی از مهره های وفادار و جنایت پیشه خود را نجات بدهید و به دیگر مزدوران و قضات گوش به فرمانتان روحیه بدهید، اما پرونده یک چنین جنایت بزرگی را با تبرئه عاملان آن نمی توان بست. برعکس، خواسته و ناخواسته، با این کارتان پرونده جنایت را برای همیشه زنده و مفتوح نگهداشته اید و لاجرم این پرسش همواره در مقابلتان قدعلم خواهدکرد که پس آمران و عاملان واقعی جنایت کهریزک چه کسانی بوده و کجاهستند و کی قرار است محاکمه و محکوم شوند؟ بنابراین رژیم هم چنان زیر فشارداخلی و بین المللی برای معرفی عاملان این جنایت باقی خواهد ماند. در طرح توکا نیستانی، به درستی سعید مرتضوی هم چون قمه تیز حاکمیت برای تهدید مخالفان رژیم به تصویر کشیده شده است، اما فراتر از آن، می توان پذیرفت که تصویر واقعی او بی شباهت به یک قمه دو دم و دو سر نیست: بیش از آن که رژیم مخالفان خود را مورد تهدید قرار دهد که البته می دهد، اما سر دوم آن با فرو رفتن به بدن خود رژیم، و در رأس آن قوه قضائیه، آن را بیش از پیش آسیب پذیر و مضحکه عالم می کند.
نکته دوم آن که خوشبختانه هیئت منصفه ای به نام وجدان بیدار مردم و افکار عمومی در این مورد حکم و قضاوت خود را به صراحت صادرکرده است و تا روزی که وی به همراه دیگر آمران و عاملان در یک دادگاه مردمی محاکمه و محکوم شوند، جنبش دادخواهی و کارزار خانواده های جان باختگان کهریزک از پای نخواهد نشست. بنابراین تلاش رژیم برای پاک کردن جنایت کهریزک جز مصداق ِعرض خود بردن و زحمت ما دادن نیست. این ننگ با هیچ رنگی پاک نمی شود.
۲۲ آگوست ۲۰۱۵
- مرداد ۱۳۹۴۱ـ بی بی سی فارسی، گزارش ویژه مجلس: نقش مرتضوی در کهریزک۳- متن کامل گزارش تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی: