با نزدیک شدن سالروز بیست و دوم خرداد، رئیس جمهور آلمان به طور ناگهانی از سمت خود استعفا کرد. وی در یک تلفن کوتاه به خبرنگا ما گفت بیشتر از این نتوانستم در مقابل خواست ملت ایران مقاومت کنم و به ناچار از سمت خود کناره گیری کردم.

خبرنگار ما حیرت زده جواب داد آقای کوهلر، ملت ایران از آقای احمدی نژاد می خواهند استعفا کند نه شما .

کوهلر در حالی که لبش را به دندان گرفته بود و قیافه درهم و متفکری داشت جواب داد اینقدرها فارسی سرم می شود، اما وقتی رئیس جمهور شما از رو نمی رود، آدم عصبانی می شود دیگر!

از شوخی که بگذریم واقعاً که چقدر نازک نارنجی و تی تیش مامانی هستند بعضی از این رئیس جمهورها. دو تا کلام ازشون انتقاد کنی قهر می کنند و استعفا می دهند. همین رئیس جمهور آلمان، آقای کوهلر را عرض می کنم. هفته پیش ناگهان و بدون هیچ تشریفات و بزن و بکوبی استعفا کرد و رفت. توگوئی که اصلا ز مادر نزاد….

ایشان تشریف برده بودند افغانستان، در بازگشت گفتند که آلمان متکی به صادرات خود است و برای حفظ راههای تجارت آزاد، مجبور است به نقاطی که لازم باشد سرباز اعزام کند. به زبان بی زبانی یعنی آلمان برای حفظ منافع خودش به افغانستان سرباز فرستاده است نه چیزهای دیگری که ادعا می شود!

این حرف با واکنش منفی سیاستمداران آلمان مواجه شد و تعدادی از آنها از ایشان انتقاد کردند که آقای رئیس جمهور داشتیم؟ مگر هر واقعیتی را باید گفت؟

آقای کوهلر هم که تا به حال کسی بالاتر از گل به او نگفته بود به منشی اش گفت مونیکا خانم بی زحمت یک تیکه کاغذ بده من… . بعد کاغذه را گرفت و مثل آب خوردن استعفایش را نوشت و رفت.

بابا اینها کی اند دیگه؟ مثل دختربچه ها می مانند. به رئیس جمهور ما تمام عالم و آدم انتقاد کرده اند و می کنند و حرفی نیست که بهش نزده باشند، مثل کوه سرجاش ایستاده و خم به ابرو نمی آورد.

میلیونها نفر علیه او تظاهرات کردند و شعار دادند، خندید وگفت می دانم که خارجی ها گفته اند این کارها را بکنید، بکنید! کار به زد وخورد کشید، خندید و گفت چیزی نبود، چند تا خس و خاشاک شلوغ کرده بودند! رئیس دانشگاه کلمبیا او را دیکتاتور حقیرکوچک نامید خندید و گفت من یک متر و پنجاه سانت هم بیشترم، کوچیک کیه؟ مردم فریاد زدند استعفا، استعفا. خندید و گفت من هر شب سر سجاده که می نشینم استغفار می کنم! تعداد زیادی از مردم توی زد وخوردها کشته شدند، ایشان خندیدند و گفتند بعضی ها میان وسط خیابون خودشونو می کشند که بگویند دولت مقصره.

رفت توی سازمان ملل سخنرانی کنه، نصف بیشتر سیاستمداران به عنوان اعتراض بلند شدند و از سالن بیرون رفتند، خندید وگفت از نشستن خسته شده بودند، رفتند توی راهرو قدم بزنند و رهنمودهای مرا از بلندگوی راهرو گوش کنند! خلاصه چنان چسبیده به صندلی ریاست جمهوری که انگار با چسب اوهو واهه چسبوندنش.

کاشکی ایشان یک کلاسی، دوره ای چیزی واسه رئیس جمهورهای نازک نارنجی دنیا ترتیب بدهند و رئیس جمهور بودن را یادشان بدهند!

دریای مازندران به دردسرش نمی ارزد!

من یکی که نفهمیدم چی شد که یکهو روابط ما با روسیه تلخ شد؟ رئیس جمهورمان برنگشته، وزیر امورخارجه مان می رفت، و اون نیامده، نماینده دیگری راهی می شد. آنهمه بزن و بکوب و برو و بیا و قربون صدقه رفتن های سیاسی یکهو جای خودش را داد به بد و بیراه گفتن و خط و نشان کشیدن و قهرقهر تا روز قیامت …

بدبختی اینجاست که از هرکس دلیلش را می پرسی، میگه روس ها ۵۰ درصد سهم ما را از دریای مازندران خوردند و یک آب هم روش وقتی هم دیدند دیگه نمیشه ایران را دوشید، رئیس جمهور ما را فرصت طلب و مردم فریب و از این جور چیزها نامیدند و رفتند تا ببینند دیگه کجا را میشه دوشید.

به نظر من اگر مسئله فقط همین باشد، حیف است که ما حامی گردن کلفتی مثل روسیه را از دست بدهیم. مرده شور دریای مازندران را ببرد. نخواستیم!

دیگر چه کسی توی دنیا برایمان مانده است؟ بورکینافاسو و جزایرکومور؟ آنها که شلوار خودشان را هم نمی توانند بالا بکشند! چین هم که یکی به نعل میزنه، یکی به میخ وآخرش هم که معلومه میزنه به نعل.

خیلی ها معتقدند داستان از مرگ بر روسیه گفتن مردم بعد از انتخابات شروع شد؟ اگر اینجوری باشه من از مردم خواهش می کنم بیان توی خیابان و فریاد بزنن زنده باد روسیه بلکه روابط دوباره شیرین بشه .

پس فردا سالگرد بیست و دوم خرداده و دوباره تظاهرات شروع میشه. یک قطعنامه تحریم دیگر هم که توی راه داریم بی پولی و بیکاری هم که بیداد می کند اگر روسیه هم روابطش باهامون تلخ تر بشه که دیگر واویلاست.

عیب ما مردم هم اینه که فقط یک روی سکه را نگاه می کنیم. یعنی بالا کشیدن سهممان از دریای مازندران را می بینیم، اما فوائد این کار را نمی بینیم.

منظورم اینه که فکر نمی کنیم اگر روسیه نصف سهم ما از دریای مازندران را بالا نکشیده بود، الان تعداد بیشتری از مردم در دریای مازندران غرق شده بودند!

یک سری بزنید به سایت پزشکان ایران، حرف بنده را تائید خواهید کرد.

در این سایت آمده است که هر تابستان و در زمان کوتاهی که فصل شناست، بین دویست تا سیصدنفر در دریای مازندران غرق می شوند. می دانید اگر روس ها محبت نکرده بودند و سهم ما را هپرو نکرده بودند، چند نفر غرق می شدند؟

و می دانید اگر یک روزی ملت ایران سهم خود را از دریای مازندران از روس ها پس بگیرد، تعداد تلفات تابستانی در دریای مازندران دو برابر این می شود؟!

مگر نگفته اند هرکه بامش بیش برفش بیشتر؟ بنابراین استدلال، اگر می خواهیم تعداد غرق شدگانمان به صفر برسد، باید از روسیه خواهش کنیم حرفهای آقای احمدی نژاد درکرمان را فراموش کند و ته مانده سهم ما را نیز با یک قرارداد ساده از آن خود کند.

رئیس جمهورمان درکرمان از روسیه گله کرد که درکنار دشمن بزرگ ملت ایران (یعنی آمریکا) قرارگرفته است.

البته اگر روس ها نازکردند وگفتند ما با شما قهریم و تتمه سهم ما را از دریای مازندران نپذیرفتند، ناچاریم از چینی ها خواهش کنیم که به دادمان برسند! آنها اینقدر بزرگواری دارند که این ده دوازه درصدی را که هنوز سهم ماست، محض رضای خدا قبول کنند!

منوچهر متکی درمیان شعار “قاتل برو بیرون” وارد پارلمان اتحادیه اروپا شد!

سایت پیک نت با انتشار فیلمی از العربیه که لینک آن را می بینید، نوشته است منوچهر متکی در میان شعار “قاتل برو بیرون”، وارد پارلمان اتحادیه اروپا شد.

چون یک بار از نزدیکی بلژیک رد شده ام می دانم که در زبان شیرین بلژیکی، بفرما و بشین و بتمرگ، یک معنی می دهد. آقای متکی هم که زبان بلژیکی اش مثل من است، پیش خودش حساب کرده وقتی بفرما و بشین و بتمرگ یک معنی بدهد، لابد برو بیرون و بیاتو هم یک معنی دارد؟ با این برداشت تصورکرده است که سیاستمداران بلژیکی و مردم حاضر در صحنه شعار می دهند که قاتل بفرما تو، دم در بده، و رفته است داخل سالن!

خیاط های بد قول

در نماز جمعه هفته پیش، آقای حسنی امام جمعه ارومیه ضمن تهدید دنیا گفت ما آماده ایم تا در تمام جهان پرچم اسلام را برافراشته کنیم.

یکی از نمازگزاران فضول درجا پرسید حاج آقا پس چرا معطلین؟ آقای حسنی دستی به محاسن مبارکش کشید وگفت والا ما آماده ایم، اما امان از دست این خیاط ها. سی  ساله سفارش پرچم دادیم همینطورامروز و فردا می کنند!

لطفاً دروغ بگوئید!

مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل ثبت احوال کشور، طی بخشنامه ای که گراور آن را می بینید، از همکارانش خواست که به خاطر سلامت روانی جامعه، دروغ بگویند.

و اتفاقاً چه ایده خوبیست. به خدا اگر چنین آدمهائی در خارج از کشور باشند، هیکلشان را طلا می گیرند!

آمار در دنیای امروز، نقش بسیار مهمی را بازی می کند. به عنوان مثال اگر به مردم گفته شود از روزی که رئیس جمهور فرموده اند ۵ میلیون نفر باید از تهران بروند تا همین ده دقیقه پیش ۱۶ میلیون و۷۵۳ هزار و۲۲۲ نفر و خرده ای! از تهران کوچ کرده اند، مردم هم به نفوذ و قدرت کلام آقای احمدی نژاد پی می برند و هم هول هولکی شروع می کنند به بستن چمدانهای خود تا از قافله تمدن عقب نمانند!

اینگونه دروغ گفتن ها، یعنی دروغ دولتی هم نه تنها گناه ندارد، بلکه چون به خاطر مصلحت مردم گفته می شود، بابت هر دروغ چهارپنج کیلو ثواب هم در آن دنیا به حساب آدم واریزمی کنند!

 

آدمهای بد سلیقه!

خبرگزاری مهر با انتشار عکس هائی از حاشیه نشینان تبریز، نوشته است این کلان شهر در حال حاضر پانصد هزار حاشیه نشین دارد که گوشه ای از زندگی آنها را در عکس می بینید.

مشکل از آنجا ناشی می شود که به گفته رئیس جمهور محبوبمان، ما در آزادترین کشور جهان زندگی می کنیم و در یک کشور آزاد، کسی نمی تواند مردم را مجبور کند که بروند مرکز شهر زندگی کنند.

به قول حافظ صلاح و مصلحت خویش خسروان دانند و به قول آقای احمدی نژاد هرکس آزاد است در هرکجا که مایل است سکونت کند.

ایشان بارها گفته اند زندگی در خیابانهای زیبا و پر درخت و در یک ساختمان مجهز به همه وسایل مدرن امروزی، خیلی بهتر از زندگی در چنین محیط نکبت باریست، اما خب، هرکس نظر و عقیده ای دارد و لابد آن ۵۰۰ هزار نفر آدمی که به حرف رئیس جمهور توجه نکرده اند و در چنین محیط هایی سکنا گزیده اند، زندگی خوب و راحت را نمی پسندند؟ سلیقه است دیگر!

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.