ماد کلاب از آن جاهایی نیست که انتظار داشته باشید در آن اجرای شعرهای سهراب سپهری و مولانا را بشنوید. بیشتر از اینکه سالن کنسرت باشد، نایتکلاب و دیسکو است و روی خیابان کالج، درست وسط محله ایتالیاییهای تورنتو، واقع شده. ماد کلاب از آن جاهایی است که به شوهای زندهاش و صمیمیت رابطه حضار با اجراکنندگان معروف است و نامش را از فرهنگِ “ماد” (Mod) مخفف مدرنیستی مرسوم در دهه ۱۹۶۰ گرفته که در لندنِ انگلستان شروع شد و به آمریکای شمالی هم رسید. خلاصه”ماد کلاب” آدم را شاید خیلی یاد اشعار فارسی نیاندازد ،اما هفته قبل همین اشعار با اجراهای زیبای زنده بودند که سالن را تا خرخره پر کردند و شاهد بودیم که برای یک شب هم که شده اکثریت اعظم تماشاچیان هم ایرانی بودند.
این ابتکار به دست سلی، که باید به خاطر کارهای اینچنینی سالهای اخیرش او را “سلی جدید” نامید، و گروه پراستعداد و مبتکرش ممکن شد. او به همراه رضا مقدس، امیر رهبر، کوشا نخعی، آراز نایب پاشایی و البته میشل کالتون و لیزا پترسون، کنسرت موفقی داشتند که ماد کلابِ ۶۰۰ نفره را پر کرد. حسن زرهی، سردبیر شهروند، که در کنسرت حاضر بود میگوید:”برنامه هم از منظر موسیقیایی و هم از لحاظ آواز مورد توجه حاضران قرار گرفت و گروه بارها از سوی جمعیت تشویق شد.”
تخمینها نشان میدهد که گرچه اکثریت عظیم حضار ایرانی بودند ،اما اقلیتی رو به رشد از غیرایرانیها نیز حاضر شدهاند و به قول خود سلی موسیقی او را “تعقیب” میکنند.
سلی در گفتگو با شهروند میگوید:”با مقدار تمرینی که با این کنسرت داشتیم از کار خیلی راضی بودم و خیلی خوب بود.” او میافزاید:”از همه قشر آنجا بودند. از جوان تا مسن و خیلی دوست داشتم ببینیم جوانها هم موسیقی مرا دوست دارند.”
سلی به این اشاره میکند که پیش از این هیچ گروه ایرانی در ماد کلاب برنامه اجرا نکرده است. خود او قبل از این هم در جاهایی مثل “لولا لانج”، کلابی در مناطق غربی شهر که معمولا صحنه رقصهای داغِ لاتین است تا شعرهای مولانا، موسیقی اجرا کرده بود و به نظر او این رویکردش دارد جواب میدهد. او میگوید:”یکی از علتهایی که ما کوشش کردیم برنامه را در لولا لانج یا ماد کلاب بگذاریم این بود که این جور جاها، جای ورلد موزیک (World Music) هستند و گروههای مختلف از ملیتهای مختلف در آنجا برنامه اجرا میکنند و اینجا خواستگاهی است برای کسانی که دوست دارند موسیقی ملتهای دیگر را تجربه کنند و برای همین است که مخاطبان غیرایرانی بیشتری جذب کردهایم و به قول معروف یواش یواش آنها موسیقی ما را تعقیب میکنند. در این برنامه عدهای کانادایی و غیرایرانی داشتیم که از لولا لانج پیمان را گرفته و به ماد کلاب رسیده بودند”.
سلی واقعاً شخصیت جالبی است. این چهرهی آشنای موسیقی پاپ پیش از انقلاب، در سالهای زندگی در تورنتو به هر دری در موسیقی زده و چنانکه هر جوانی که تا به حال با او کار کرده میگوید روحیه و وجناتی دارد که باعث میشود بتواند مدام دست به ابتکار بزند و درهای جدیدی به روی خود و موسیقیاش باز کند. این است که شعرهای “سنتی” خود را به جو نایت کلابهای تورنتو هم کشانده. اما باید دید او چقدر موفق به جذب مخاطبانی جدید میشود چرا که از میان مخاطبان آشناترِ ایرانی او همه هم از این جو راضی نیستند. مثلا چندین نفر از شرکتکنندگان کنسرت گله میکردند که چرا اینقدر سرپا بودهاند و جای نشستن در ماد کلاب نبوده است، اما کسی نبود که چرتکه بیاندازد و ببیند تعداد آنها بیشتر بود یا تعداد جوانهایی که حسابی به رقص آمده بودند و “نشستن” در فکرشان هم نبود.
سلی عزیز همیشه و در هر زمان و هر دوره از کارهایش که همیشه متفاوت از دوره قبلی اش بوده. درخشیده واین درخشش به دلیل “حقیقی” بودن شخصیتش است. تفلید نکرده و همیشه خلاق و تو آورده بوده است. و اگر مروری بر کارهایش کنیم در هر دوره با جریان ها ی بازاری و مد روز پیش نرفته تا برای خود شهرتی کاذب کسب نماید، از همین رو کارهایش در هیچ گروه و دسته ای از هنرهای عرضه شده قرار نمی گیرد و به شکل کاملا شاخصی منحصر به فرد است. گفتی در باره او بسیار است که کاش امکان بیان ان در این محدوه می بود. آشتایی ودوستی با این هنرمند و سعادت شنیدن کارهای او بسیار ارزشمند است. یار ازلی یارت باد