عبدالباری عطوان*
ترجمه: احمد مزارعی
اینکه گفته شود لبنان در بحران بسر می برد، تازگی ندارد، اما اکنون بخشی از طرف های داخلی و حامیان بین المللی آنان می کوشند روند این درگیری ها را سرعت ببخشند. هدف آنان کشاندن لبنان به جنگ داخلی و زدو خوردهای طایفه ای و مذهبی است.
نکات چندی که اکنون برجسته شده و می توان به وسیله آنها تا حد زیادی حوادث آینده لبنان را پیش بینی کرد، به قرار زیر است:
۱ ـ درگیری تازه ای که میان تعدادی از کارکنان زن یک بیمارستان اختصاصی زنان در حومه بیروت و هیئت محققان دادگاه بین المللی در مورد قتل حریری نخست وزیر سابق این کشور، اتفاق افتاده است. این بیمارستان متعلق به حزب الله است و پرونده بسیاری از همسران مسئولان حزب الله در این بیمارستان نگهداری می شود.
۲ ـ دعوت حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان مبنی بر عدم هرگونه همکاری با هیئت محققان دادگاه بین المللی به این دلیل که آنان در گذشته نه چندان دور بسیاری اطلاعات مربوط به مؤسسات مختلف لبنان و دانشجویان این کشور را در اختیار اسرائیل قرار داده اند، لذا این هیئت فاقد اعتبار اخلاقی است.
۳ ـ حمله شدیداللحن سردبیر روزنامه الاهرام چاپ قاهره در تاریخ ۲۹ اکتبر، به آقای بشار اسد رئیس جمهور سوریه، با استفاده از کلماتی ناشایست که تاکنون در الاهرام سابقه نداشته است.
با در نظر گرفتن اینکه در یکی دو هفته ی اخیر به ترتیب آقای سعد حریری نخست وزیر لبنان و سمیر جعجع رئیس حزب فالانژهای لبنان از قاهره دیدن کرده و مورد استقبال گرم حسنی مبارک رئیس جمهور مصر قرار گرفته اند، می توان پی برد که مصر در نظر دارد در راستای سیاست های آمریکا در منطقه نقش مهم تری را در لبنان به عهده بگیرد. روی هم رفته از مجموع حوادث و فعل و انفعالات لبنان و منطقه می توان چنین برداشت کرد که در لبنان دو گروه وجود دارند که هر کدام به شیوه ی خود می خواهند مشکلات لبنان را در جهت اعمال سیاست های خود حل و فصل کنند. گروه اول بر این باور است که باید با کمک آمریکا و مراجع حقوقی بین المللی حزب الله را متهم به قتل حریری کرده و از این طریق که وجهه ی قانونی دارد حزب الله را خلع سلاح و در مراحل بعدی او را از صحنه سیاسی لبنان خارج کنند. گروه دوم بر عکس در این مسیر حرکت می کند که با همکاری همه نیروهای داخلی، کمک سوریه و عربستان و در نظر گرفتن مصالح کشور، در درون مشکل را فیصله دهند. باید گفت که گروه اول از قدرت فائقه ی بین المللی برخوردار بوده و یک روز پس از بازدید احمدی نژاد از لبنان، دیوید فیلتمان، معاون وزیر خارجه آمریکا در یک مسافرت فوری وکوتاه به عربستان و لبنان رهنمودهائی را پیشنهاد و درخواست کرده تا اثرات بازدید وی بی اثر بماند.
در ادامه ی جدال های موجود، چند روز پیش آقای ناجی عطری وزیر خارجه ی سوریه، گروه حریری را متهم کرد که در نظر دارند با دامن زدن به تفرقه و فتنه موجب دشمنی میان مردم لبنان و سوریه شوند. او این گروه را متهم به پوشالی بودن کرده است.
اکنون می توان به وضوح پیش بینی کرد که پس از انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا تحریکات گسترده ای علیه حزب الله لبنان شروع شده و از آنجا به سوریه و ایران کشیده شود.
هنگامی که خانم سوزان رایس، نماینده ی آمریکا در سازمان ملل آشکارا اعلام می دارد که دولت سوریه عامل اصلی همه ناآرامی ها در منطقه ی خاورمیانه است و پس از او فیلیپ کراولی سخنگوی وزارت خارجه نیز اخطار می دهد که اسلحه حزب الله بسیار نگران کننده شده است، باید منتظر حوادث ناگواری در منطقه باشیم.
پس از حادثه ی درگیری بیمارستان در حومه ی بیروت، می توان منتظر سناریوی زیر بود:
گسترش تبلیغات علیه حزب الله و کشاندن آنان به دامی تحت عنوان عدم همکاری با سازمان های بین المللی و مقصر دانستن آنان.
دولت آمریکا همین سناریو را در مورد صدام حسین به کار گرفت. در آن زمان افرادی از طرف مراجع حقوقی بین المللی که عمدتاً مأموران سازمان های جاسوسی اروپایی و آمریکا بودند به عراق رفته و تحت عنوان تفتیش برای کشف اسلحه کشتار جمعی، درخواست کردند تا اتاق خواب صدام حسین را وارسی کنند. هدف آنان ذلیل کردن صدام و شکستن شخصیت او بود. آنان فکر می کردند که صدام با این درخواست مخالفت خواهد کرد و سپس آنان با دست آویز قرار دادن مخالفت صدام به بهانه ی “عدم همکاری” جنگ را به فوریت پیش خواهند برد.
پس از جنگ عراق در جلسه ای که برای بررسی اوضاع عراق تشکیل شده بود و ریچارد پرل معروف به “سلطان ظلمات” و من نیز حضور داشتیم، او به شخص من چنین گفت:”ما از ابتدا می دانستیم که صدام حسین اسلحه ی کشتار جمعی در اختیار ندارد”. اکنون هیئت تحقیق به همان عمل مشابه آن سال ها دست زده وگرنه چه رابطه ای می تواند میان ترور حریری و پرونده های موجود در یک بیمارستان زنانه وجود داشته باشد، حتی اگر تعدادی از این پرونده ها متعلق به سران و رهبران حزب الله باشد؟ از طرفی چرا هیئت تحقیق بین المللی درخواست کرده تا کل هفده هزار پرونده ی بیماری زنان آن بیمارستان را در اختیار آنان قرار دهند که پس از درگیری های فراوان، آنان می پذیرند که تنها هفده پرونده تحویل آنان داده شود و این امر بسیار شک برانگیز است.
ورود به اتاق خواب صدام حسین مانع از آن نشد تا آمریکا به همراهی با محققان مراکز حقوقی بین المللی جنگ علیه عراق را شروع نکنند. دولت آمریکا به جنگ تجاوزکارانه ای علیه عراق دست زد که در ادامه موجب انواع درگیری های طایفه ای، مذهبی و قومی در عراق شد. بیش از یک میلیون نفر عراقی به قتل رسیدند و کشور تبدیل به خرابه شد. اکنون چه تضمینی وجود دارد که موافقت حزب الله با هیئت محققان بین المللی و حقوقی و سپردن پرونده های خصوصی زنان بیمارستان به آنها، فردا بازنگردند و از حسن نصرالله درخواست تفتیش اتاق خواب او را نکنند.
دادگاه بین المللی ابزاری است در دست آمریکا در جهت محکوم کردن حزب الله و سوریه تا جنگی را از طرف اسرائیل به آنان تحمیل کند. بسیاری را باور بر این است که دسترسی به مراکز انرژی هسته ای ایران و اجرای سناریوی عراق در مورد این کشور، پس از تسلط بر حزب الله و سوریه امکان پذیر است.
عدم همکاری حزب الله با هیئت محققان بین المللی عمل درستی است، زیرا هدف اصلی آمریکا و کشورهای “معتدل” عرب این است که به هر شکل حزب الله را خلع سلاح کرده و آنان را از صحنه ی سیاست لبنان خارج کنند. آنچه که در لبنان اتفاق افتاد باید برای لبنانی ها عبرتی باشد که به دام توطئه ی “دادگاه های بین المللی” خود را گرفتار نسازند، زیرا سرنوشت آنها به آنجا خواهد رسید که کشورشان دچار جنگ های داخلی، زدوخوردهای مذهبی و طایفه ای شده و در نهایت توسط اسرائیل اشغال شود.
آمریکا با بیش از صد و هفتاد هزار سرباز به عراق حمله کرد، اما علیرغم هزاران کشته و زخمی و انهدام عراق موفق به برقراری صلح و آرامش نشد و سرانجام مجبور به خروج از این کشور شد. اکنون در افغانستان، آمریکا می کوشد تا شاید بتواند از طریق مذاکره با طالبان به حداقلی از آرامش دست یابد و بتواند نیروهایش را از آنجا خارج کند. حال در نظر بگیرید که آمریکا با همه ی این مشکلات و شکست ها دوباره به اشتباه دیگری دچار شده، مستقیم و یا غیرمستقیم خود را درگیر جنگ دیگری کند.
اسرائیل دو بار به لبنان لشگر کشید، یک بار در سال ۱۹۸۲ به اشغال آن دست زد و بار دیگر در سال ۲۰۰۶ که پس از ۳۳ روز با شکست مواجه شد و مجبور شد خاک لبنان را ترک کند. اسرائیل می تواند جنگ دیگری را تجربه کند، اما عواقب آن برایش فاجعه بار خواهد بود و این اگر کل منطقه به جنگ خانمانسوزی دچار نشود.
آقای حسن نصرالله چندی پیش در مصاحبه ای اظهار داشت، فرودگاه در مقابل فرودگاه و حومه ی بیروت در مقابل تل آویو، بدون شک او وقتی هرگونه همکاری را با هیئت محققان بین المللی رد کرد، همه ی پیامدهای آن را نیز محاسبه کرده است.
۳۰ اکتبر ۲۰۱۰
* عبدالباری عطوان سردبیر مجله قدس العربی، چاپ لندن است. این نوشته در تاریخ ۲۹ اکتبر ۲۰۱۰ منتشر شده است.