خبرگزاری هرانا – جلسه دادگاه فاروق ایزدی نیا، محقق، مترجم و شهروند بهایی ساکن تهران، هفته گذشته در دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. این شهروند که اکنون با قرار وثیقه آزاد است در تشریح روند دادرسی و جلسه دادگاه هفته گذشته خود نامه‌ای سرگشاده نوشته است که در پی می آید. آقای ایزدی نیا پیش تر نیز سابقه بازداشت به دلایل عقیدتی دارد از جمله اینکه جزو محکومان به اعدام در دهه شصت بود که پس از نقض این حکم و تحمل ۵ سال حبس از زندان آزاد شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هفته گذشته جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات فاروق ایزدی نیا، محقق، مترجم و شهروند بهایی در دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.

آقای ایزدی نیا پس از برگزاری این جلسه دادگاه در نامه ای سرگشاده به بیان روند دادرسی و تشریح جلسه دادگاه پرداخته است. متن کامل این نامه که نسخه‌ای از آن در اختیار هرانا قرار گرفته است در ادامه می آید:

“خستگی در تن آدم می‌ماند. در همان دم که در دادگاه نشسته ‌ای هیچ نمی‌دانی که ضربات سهمگین چگونه فرود می‌آید و تو خاموش نشسته‌ای و با بهت و حیرت، به دهان مثلاً قاضی خیره شده‌ای و نمی‌دانی آن همه کینه و نفرت از کجا سرچشمه می‌گیرد.

کلمات بر زبانش جاری می‌شود و به بیان مولای مهربان منویات اهل بهاء وارونه جلوه داده می‌شود. در میان حرف‌ها، اهانت به این و آن، بیت‌العدل، مشاورین و غیره چون نقل و نبات جریان می‌یابد.

تو فقط نشسته‌ای و گوش می‌دهی و چون می‌پرسد از تو که چه داری که بگویی و تو میکوشی سخنی بر زبان آوری، قاضی به تندی سخنت را می‌بُرد و آن را به ریشخند می‌گیرد و دیگربار سخن خویش باز می‌گوید.

هیچ دفاعی از تو نمی‌پذیرد و تو را به عنوان فاسدترین عنصر روی زمین معرفی می‌کند. ناگاه می‌پرسد که ضامن آزادی تو تا این زمان چه میزان وثیقه است؛ چون بیان می‌کنی، آن را ده برابر می‌کند و تهدید که به پشت میله‌هایت خواهد فرستاد و تو باز هم خموش مانده‌ای و او چشم به راه تا واکنش تو را ببیند و تو هیچ نمی‌گویی.

او دیگربار آغاز به سخن می‌کند و اتهام تازه‌ای را مطرح می‌کند و تو چون میدانی که او گوش به سخن تو نخواهد داد می‌گویی، “تکذیب میکنم!” قاضی ناگاه مبهوت می‌ماند. چون دوست دارد که تو دفاع کنی و او رد کند و چون به همین عبارت اکتفا می‌کنی، دیگر جایی برای بحث نمی‌ماند و به منشی تکلیف می‌کند که همین را بنویسد. و تکرار و تکرار و تکرار. باز هم جز همین جواب نمی‌شنود.