به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هفته گذشته جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات فاروق ایزدی نیا، محقق، مترجم و شهروند بهایی در دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.
آقای ایزدی نیا پس از برگزاری این جلسه دادگاه در نامه ای سرگشاده به بیان روند دادرسی و تشریح جلسه دادگاه پرداخته است. متن کامل این نامه که نسخهای از آن در اختیار هرانا قرار گرفته است در ادامه می آید:
“خستگی در تن آدم میماند. در همان دم که در دادگاه نشسته ای هیچ نمیدانی که ضربات سهمگین چگونه فرود میآید و تو خاموش نشستهای و با بهت و حیرت، به دهان مثلاً قاضی خیره شدهای و نمیدانی آن همه کینه و نفرت از کجا سرچشمه میگیرد.
کلمات بر زبانش جاری میشود و به بیان مولای مهربان منویات اهل بهاء وارونه جلوه داده میشود. در میان حرفها، اهانت به این و آن، بیتالعدل، مشاورین و غیره چون نقل و نبات جریان مییابد.
تو فقط نشستهای و گوش میدهی و چون میپرسد از تو که چه داری که بگویی و تو میکوشی سخنی بر زبان آوری، قاضی به تندی سخنت را میبُرد و آن را به ریشخند میگیرد و دیگربار سخن خویش باز میگوید.
هیچ دفاعی از تو نمیپذیرد و تو را به عنوان فاسدترین عنصر روی زمین معرفی میکند. ناگاه میپرسد که ضامن آزادی تو تا این زمان چه میزان وثیقه است؛ چون بیان میکنی، آن را ده برابر میکند و تهدید که به پشت میلههایت خواهد فرستاد و تو باز هم خموش ماندهای و او چشم به راه تا واکنش تو را ببیند و تو هیچ نمیگویی.
او دیگربار آغاز به سخن میکند و اتهام تازهای را مطرح میکند و تو چون میدانی که او گوش به سخن تو نخواهد داد میگویی، “تکذیب میکنم!” قاضی ناگاه مبهوت میماند. چون دوست دارد که تو دفاع کنی و او رد کند و چون به همین عبارت اکتفا میکنی، دیگر جایی برای بحث نمیماند و به منشی تکلیف میکند که همین را بنویسد. و تکرار و تکرار و تکرار. باز هم جز همین جواب نمیشنود.