حکومت اسلامی مجرم است!

گذشته و امروز و آینده میلیونها انسان به سرعت زیر سیلی ویرانگر غرق می شود.  انسانهای زیادی جان باخته اند و دیگر در میان ما نیستند. خیلی ها جانشان را از دست نداده اند، اما کار و شغل و  خانه و مغازه و زمین و زراعت و محصول و حاصل یک عمرشان را تماما از دست داده اند. یعنی آنها هم که زنده مانده اند زندگی از دست داده اند. نه تنها این، بلکه کوچکترین امیدی ندارند که زیر سلطه آیت الله های سرمایه دار چیزی به دست بیاورند!

این یک تراژدی بزرگ انسانی است که هیچ چیزش طبیعی نیست. این تراژدی انسانی محصول مستقیم چهل سال تعرض به، و چپاول منابع طبیعی توسط یغماگران اسلامی حاکم است.

سران حکومت نمک بر زخمها می پاشند!

از یک طرف سیل ویران می کند، جان می گیرد و غم و رنجی غیرقابل تصور بر جسم و روح و روان مردم تحمیل می کند و از طرف دیگر در ویرانکده ای که سیل برجای گذاشته است، فرومایگان حکومتی، قسی القلب های خالی از ذره ای انسانیت به نام ولی فقیه و رئیس جمهور و وزیر و وکیل می چرخند و چشم در چشمان حیرت زده و غمبار مردمی شوک زده  می دوزند و نمک برزخم های باز مردم می پاشند.

ولی فقیه می گوید: “حوادثی که ظاهر بلا دارد، اگر چه باطنش ممکنه نعمت و  عطای الهی است”!

رئیس جمهور می گوید: “اصل باران خداوند نعمت است و با این که برای همه ما سختی و مشکلاتی را ایجاد کرده است، اما خداوند جبران خواهد کرد.”!

یکی از مقامات “وزرات کشور و مدیریت بحران” درباره مشاهداتش از سفر به سه استان و دستاوردهای سیل چنین گزارش می دهد: “… حتی مردمی که آسیب دیده بودند از این قضیه اظهار خوشحالی می کردند. اصلا به نظر می رسید که خدا وکیلی .. درختها کاملا شسته شده بودند. یک طراوت دیگری گرفته بود. در همه رودها آب جاری بود …”!

“ظاهر بلا”؟ باطن نعمت”؟ “عطای الهی”؟ “نعمت خدا”؟ “جبران خداوند”؟ “خوشحالی مردم”؟ “طراوت درختان”؟ “آبهای جاری در رودها”؟ و “خوشحالی مردم”؟!

شما ادبیاتی را سراغ دارید که بتواند درجه وقاحت و پستی و فرومایگی مستتر در این کلمات در چنین روزهای سخت را آن چنان که سزاوار است بیان کند؟ من که سراغ ندارم. اما باید اظهارات این مقامات را قاب لجن گرفت و در آینده در موزه جنایتها و رذالتهای  حکومت اسلامی به معرض تماشا گذاشت.

مساله مدیریت بحران و بی کفاتی نیست!

این زیادی لوکس است وقتی می گویند این وضعیت محصول بی کفایتی مسئولان است. محصول “بحران مدیریت” یا “مدیریت بحران” است.

مگر این حکومت اصلا مدیریت بحران دارد که آن هم بحران مدیریت داشته باشد. نکند دارند از “ستاد مدیریت بحران” حرف می زنند که اگر بودجه اش را با بودجه های کلان فقط بخشی از “خدمات اسلامی” حکومت مقایسه کنید عمق فاجعه برملا می شود:

بودجه “مرکز خدمات حوزه های علمیه” (مرکز تولید و پروار کردن عمله و اکره اسلامی) ۸۵ برابر،

بودجه “مرکز نشر آثار امام خمینی” (خزعبلاتی درباره غسل و طهارت و مقررات ورود به و خروج از مستراح) سه برابر،

بودجه “جامعه المطصفی العالمیه” (نهاد پرورش آخوند و نشر خرافه و تربیت تروریست اسلامی در جهان) ۱۶ برابر

بودجه ی این “ستاد مدیریت بحران” کذایی است!

تازه همین بودجه هم صرف مدیریت هیچ بحرانی از جمله سیل و زلزله نمی شود. به شیوه هایی که سران حکومت دیگر در آن استاد شده اند بین آقازاده هاشان تقسیم می شود.

نه خیر مساله بی کفایتی نیست. سران حکومت اسلامی اتفاقا خیلی “باکفایت و مدیر و مدبر و عاقل” هستند اما مدیر و مدبر و عاقل و با کفایت در سرکیسه کردن و خانه خراب کردن مردم و چپاول ثروت یک جامعه بزرگ ۸۵ میلیونی و یک کشور عظیم با ثروتهای طبیعی،  و نه مدیریت بحرانهای طبیعی و هر امری که مربوط به آسایش و رفاه مردم است.

قتل عام طبیعت به دست یک حکومت!

هیچ چیز این سیل طبیعی نیست

مدتهاست بحث سوخت های فسیلی، گازهای گلخانه ای، گرمایش زمین و تغییرات جوی با نتایج هولناکشان در آینده مورد بحث محافل علمی است. اما می دانیم که جهان سرمایه داری از جمله یکی از مخرب ترین نمایندگانش در منطقه یعنی جمهوری اسلامی نه تنها ذره ای در فکر نجات بشریت از عواقب این دست درازی به محیط زیست انسان ها نیستند، بلکه برعکس این جیبهای گشادشان است که در مقابل خانه خراب شدن میلونها انسان حرف اول را می زند.

تا آنجا که به سیل ویرانگر اخیر در ایران مربوط است مساله ابدا یک حادثه ویرانگر طبیعی نیست. باران و رودخانه و آب و سیل حتما طبیعی و از طبیعت هستند، اما همه شواهد به وضوح نشان می دهند که این دست ویرانگر یک حکومت است که در قالب سیل ویرانگر به جان و زندگی مردم حمله برده است.

امروز کوهی از تحقیقات و گزارشها و پیشی بینی ها و هشدارها توسط صاحبنظران و متخصصان در مورد اقدامات ویرانگر حکومت اسلامی علیه طبیعت در دسترس همه هست. کافی است به همین اسناد مراجعه کنید تا ببینید که هم ابعاد این سیل و هم ابعاد ویرانیش تماما مربوط به ویران کردن قبلی همین طبیعت توسط همین حکومت است.

این دیگر به دانش عمومی تبدیل شده است که همه زیرساختهای طبیعی که می توانست مانع این ابعاد دهشتناک ویرانگری سیل شود قبلا توسط میلیاردرهای حاکم در ایران تخریب شده اند. معلوم شده است که جنگل خواری، کوه خواری، زمین خواری، مرتع خواری، دریا و دریاچه و رودخانه و خاک خواری و همچنین سدخواری حکومت و آیت الله هایش قبلا سیل بندهای طبیعی را ویران کرده است. معلوم شده است که نه فقط ویرانگری سیل بلکه خود سیل – دقت کنید خود سیل – هم مستقیما به اقدامات همین همه چیزخواران مربوط است که چهل سال است علاوه بر قتل عام مردم طبیعت را هم قتل عام کرده اند. 

نقش حکومت و مقاماتش در تخریب طبیعت و زمینه سازی چنین سیل ویرانگر آنچنان عیان است که حتی خود حکومتی ها هم ناگزیر شده اند به آن اعتراف کنند. به سخنان نماینده گنبد کاووس در مجلس اسلامی خوب دقت کنید:

“جنگل‌ها را غارت کردیم، کوه‌خواری و جنگل‌خواری کردیم و در مسیر رودخانه خانه ساختیم. شهرداری‌ها حریم فروختند و این پول خون کودک و زنی بود که قرار بود در آینده سیل آنها را ببرد. … آقای رئیس جمهور و نمایندگان مجلس! همه متهم هستیم. اگر به خود نیاییم سیل ما را هم خواهد برد.”

بله، اگر سیل طبیعت که شما مسئول مستقمیش هستید جان و خانه و زندگی مردم را برده است، سیل عصیان مردم شما را خواهد برد. همه شما را. در این شکی نیست.

سه کیس برای نمونه!

۱- آق قلا در استان گلستان!

شهر آق قلا زیر آب رفت به همان دلایلی که بالا اشاره کردیم. اما شهر آق قلا به دلیل “ساده” دیگری هم زیر آب رفت. ریل خط آهن طولانی ای که قبلا سپاه ساخته بود و تا سه متر ارتفاع داشت و از قِبَلش کرور کرور پول در می آرود، مانع عبور آب به دشتهای وسیع و جذب شدنش بر زمینهای این دشت شد.

تازه وقتی شهر زیر آب می رفت و مردم دست به کار شدند تا با دست خالی آبراهی باز کنند، حکومتی ها به جای این که امکانات بولدزر و بیل مکانیکی در اختیار مردم قرار دهند، همه رقم در مقابل مردم مانع درست کردند. استاندار در مسافرت تفریحی در خارج از کشور بود، فرماندار هم جرئت نکرد اجازه دهد مردم به  پروژه “سپاه عزیز” دست درازی کنند.  و در نهایت زندگی هزاران انسان زیر آب رفت و مردم خانه خراب شدند.

۲- جنگلهای گرگان و آیت الله جنگل خوار!

مدت ها بود که در ورودی بخش هایی از جنگل های گرگان، تابلویی توجه مردم حیرت زده را جلب می کرد که به دستور آیت الله نورمفیدی نصب شده بود. این تابلو به مردم منطقه اطلاع می داد که “کلیه عواید حاصل از درختانی که می بریم هزینه حوزه علمیه گرگان می شود”!

این آیت الله کیست؟ امام جمعه گرگان و نماینده ولی فقیه در استان گلستان. کسی که در گرگان به آیت الله جنگل خوار مشهور است با دهها نهاد و ارگان به نام آقازاده های بیت خودش و به نام “هزینه حوزه علمیه” ثروت های نجومی را میان خانواده جابجا می کند.  

بعد از اعتراض مردم منطقه به این یورش به جنگل ها و در نتیجه باندبازی های درون حکومتی لایحه ای تحت نام “تنفس جنگل ها” به مجلس اسلامی برده می شود. اما زور این آیت الله جنگل خوار چربید و این لایحه نه تنها منجر به تنفس هیچ جنگلی نشد، بلکه نفس خودش هم در همان مجلس اسلامی حبس شد.    

سالها پیش، احمدی نژاد، رئیس جمهور مورد اعتماد خامنه ای به جنگل های زیبای “ناهار خوران” در گرگان یورش برد. مجوز قطع درختان این بخش جنگل را صادر کرد تا به جایش “موزه دفاع مقدس” بسازند! مردم اعتراض کردند. اما “بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس”، ده هزار متر مربع زمین از ارتفاعات جنگل های طبیعی و بکر ناهارخوران را در پای مقدسات جمهوری اسلامی ذبح کرد. جنگل ویران شد و “تپه نور الشهدا” جایش گرفت.

۳- دروازه قران شیراز و اتوبان اسلامی اش!

مسیل و بستر رودخانه خشک شده حاشیه دروازه قرآن شیراز هم از هجوم آقازاده های حکومت اسلامی در امان نماند. آقازاده های “خدمتگزاران بسیجی” بساز و بفروش اسلامی به کمک شهرداری و فرمانداری محل در بستر رودخانه جاده کشیدند، اتوبان درست کردند و خانه ساختند. سیل آمد. خانه ها ویران و مردم غرق شدند.  آقازاده ها اما نه خودشان خیس شدند که حتما در خارج از کشور مشغولند و نه پولهایشان خیس شد که حتما در بانکهای کانادا و سوئیس و لندن و غیره در امن و امان است.

همکاری حکومت و سیل!

پیش بینی و اطلاع رسانی و آماده سازی مردم پیش از وقوع حوادث طبیعی یک رکن مهم کاهش صدمات این حوادث است. پیش بنیی و آماده سازی مردم برای مقابله با بحرانهای طبیعی پیش کش این حکومت که فقط برای سرکوب کارگران و اعتراضات به حق مردم آماده سازی می کند (مانور مقابله با بحرانهای کارگری را به یاد بیاورید)، اما وقتی سیل به سراغ مردم آمد هم این حکومت با تمام توان در مقابل حتی تلاش خود مردم ایستاد:

۱- اطلاع رسانی نکردند و در مقابل اطلاع رسانی مردم هم مانع ایجاد کردند!

در ایران حوادث طبیعی، “ستاد مدیریت بحران” کذایی را فعال نمی کند. برعکس انواع و اقسام ستادهای مدیریریت امنیت را فعال می کند. چرا؟ چون نه جان و زندگی مردم، بلکه ثروت میلیاردرها و حکومت پاسدارش اهمیت دارد.  

به جای اطلاع رسانی برای مردم، دادستان کل کشور، فرمانده نیروی انتظامی، و وزیر کشور به “عوامل نشر خبر دروغ و کذب که به دنبال بزرگنمایی مشکلات مناطق سیل‌زده هستند”، به “کسانی که به دنبال ایجاد اخلال در امنیت کشور هستند”، به “اخلالگران نظم و امنیت” اعلان جنگ کردند. فرمانده ناجا مردم سیل زده را “از حضور بیش از ۱۰۰۰ نفر نیروی کمکی از شهرستان‌های اطراف و یگان ویژه و ایستگاه‌های بازرسی و کنترل” در منطقه مطلع کرد.

۲- در مقابل همبستگی مردم با سیل زدگان ایستادند!

اعلام کردند همه کمک ها باید از طریق ارگانهای دولتی از جمله هلال احمر به مردم برسد. صدها حساب باز شده توسط فعالان اجتماعی و نهادها و تشکلهای مردمی مستقل از دولت را بستند تا مردم به مردم کمک نکنند. همبستگی انسانی شهروندان را به مثابه یک خطر امنیتی تلقی کردند و البته حق داشتند. همبستگی انسانی مردم در شرایط نفرت از حکومت می تواند به همبستگی سیاسی علیه خود همین حکومت تبدیل شود.

۳- مانع کمک های جهانی شدند!

اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور در مقابل جهانیان رجز خواند که ” کشوری که این همه ثروت دارد دستش را برای کمک دراز نمی‌کند”! و با این کار یک سد رسمی و علنی در مقابل هر گونه کمک از مردم و نهادهای بشردوستانه جهانی ایجاد کرد.

سیل ویرانگر و جدال ویرانگران!

در متن سیل ویرانگر، باندهای حکومت ویرانگرتر به جان هم افتاده اند. به جان هم افتاده اند تا خشم مردم از کل همین حکومت را متوجه جناح و باند دیگر بکنند.  به جان هم افتاده اند تا مردم به جان کل حکومت نیافتند. و این بسیار جالب است که آنها در این کشمکش درون حکومتی هر تکانی می خورند بیشتر کل حکومت شان غرق می شود.

“قربانی” اولین جلوه این جدال باندها استاندار گلستان بود. وقتی معلوم شد که این استاندار درست موقعی که مردم زیر سیل دست و پا می زدند در تعطیلات خارج از کشور بسر می برد، از سمتش برکنار شد. واقعا که چه دولت مسئول و نازنینی! اما مثل همیشه که این تبه کاران پرونده همدیگر را  زیر بغل دارند،  فورا استاندار پته بقیه استانداران و فرمانداران و وکلا را روی آب ریخت: معلوم شد که همزمان  با او ۲۰ استاندار و ۱۰۰ نماینده مجلس نیز در خارج کشور همراه فرزندانشان مشغول تفریح هستند.  

مهمتر از این شاخ و شانه کشیدن های سرداران سپاه و دولت علیه همدیگر است. سرداران سپاه یقه “سازمان مدیریت بحران” را که ارگانی از دولت روحانی است گرفتند که بحران را خوب مدیریت نکرده است. در مقابل، دار و دسته روحانی هم یقه سرداران سپاه را گرفتند که با پروژه های “غیر عقلایی” شان مثل خط آهن گرگان و اتوبان سازی در مسیل کنار دروازه قران شیراز مسبب این وضعیت هستند.

سرداران سپاه از عملیات انفجاری “نجات بخش” شان در خط آهن و جاده و سیل بندهای استان گلستان سخن گفتند، و روحانی هم گفت که سوار بر هلیکوپتر متوجه شده است که این انفجارها فقط آب را از این طرف به آن طرف هدایت کرده است!

این وسط یک مساله از نظر سیاسی مهم است. افشاگری باندهای حکومت اسلامی علیه همدیگر، نه تنها ذره ای اعتماد به هیچکدام را شکل نمی دهد بلکه انزجار سیاسی از هر دو طرف را بیشتر می کند. افشاگری باندها علیه همدیگر از نظر مردم افشای کل حکومت اسلامی است. 

سیل: مردم و حکومت!

سیل اخیر اگر از یک طرف همبستگی و احساس همدلی مردم به همدیگر را بالا برد، از طرف دیگر شکاف عمیق و گسترده مردم با حکومت را عمیقتر و گسترده تر کرد.

اظهارات خشمگینانه مردم در آق قلا و قمیشان و دورازه قران و پل دختر و دهها شهر و روستا را در ویدیو کلیپ ها حتما دیده اید. دیده اید که مردم  چگونه و با چه صراحتی و به چه زبان ساده و روشنی درباره خانه سازی در بستر رودخانه ها، کشیدن راه آهن در مقابل مسیر رودخانه ها، سدسازی ها و فروش آب سدها به کشاورزان تهیدست، و نقش ویرانگر و مخرب سپاه پاسداران و استانداران و امام جمعه ها و کلا مقامات حکومت اسلامی در ویران کردن جنگل ها و درخت ها و مراتع و زمین ها صحبت می کنند.

با این حساب تعجب آور نیست که هر جا مقامات حکومت اسلامی پای گذاشتند با اعتراض و خشم و انزجار مردم مواجه شدند.

امام جمعه شیراز اعتراف می کند که در بازدید از مناطق سیل زده فحش خورده و اعصابش خرد است.

محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه به  پاسدار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گزارش می دهد که: “هیچ مسئول دولتی جرئت نمی کنه بره اونجا، چون مردم از دست ما عاصی هستند. من خودم تونستم به یه شکلی از دستشون در برم!”

سیل زده ها در پل دختر از محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با فریاد “بیشرف بیشرف” و پرتاب سنگ و اعلام این که همه تون قاچاقچی هستید استقبال می کنند!

احمد خادم، فرمانده قرارگاه کربلای سپاه پاسداران در روستای صحفه آنچنان مورد اعتراض مردم قرار می گیرد که به کمک محافظینش دست از پا درازتر از محل دور می شود!  

مردم سیل زده در روستاهای اطراف دشت آزادگان و سوسنگرد خوزستان با سپاه پاسداران درگیر می شوند که می خواهد سیل بندهایی که مردم درست کرده بودند را باز کند. کاری که باعث شد سیل به مزارع مردم سرازیر شود. با کمال تاسف در جریان این درگیری شهروندی به نام عبود ربیعی کشته می شود!

حسن روحانی را  یک زن درد کشیده  سکه یک پول می کند!

و بالاخره مردی سیل زده در استان لرستان کیفرخواست همه سیل زدگان را در یک ویدیو کلیپ این چنین بیان می کند:

“چیزی که در رسانه های خبری تبلیغ می کنند همه اش دروغه.  … چیزی به اسم حقیقت از جمهوری اسلامی نمیشه برداشت کرد. یعنی ندارند. ثابت کرده اند در این چهل سال. از جمهوری اسلامی، از سیستم و کابینه جمهوری اسلامی هیچگونه کمکی به این ملت نرسیده و نخواهد رسید”.

همبستگی مردمی!

ابعاد درد و رنج و زخم سیل ویرانگر را هیچ کس نمی تواند به اندازه خود قربانیان این سیل حس کند، اما ابعاد همبستگی خیره کننده و احترام برانگیز هزاران انسان از گوشه و کنار ایران نشان داد که هنوز حتی حکومت اسلامی هم علیرغم تمام رنج و فلاکت و بی خانمانی که بر این مردم تحمیل کرده است،  نتوانسته است این انسانها را از انسانیتشان بیگانه کند.  

صحنه هایی که مردم سیل زده در همان وضعیت خطرناک با تلفن دستی هاشان منتشر کرده اند نشان می دهد که:

چگونه مردم با دست خالی و همدست و همدل برای ایجا سد در مقابل سیل خروشان تلاش می کنند.

چگونه جوانان گمیشان با دست خالی و با کیسه‌هایی که از منطقه جمع‌آوری کرده ‌اند سدی به طول ۴ کیلومتر در مقابل سیل می سازند و البته از انبوه تجهیزات و ماشین‌آلات مهندسی سپاه خبری نیست!

چگونه جوانی از لرستان به کمک مردم سیل زده در خوزستان شتافته است و رو به دوربین فریاد می زند: من لرهستم. عرب نیستم. اما عرب برادر من است و به کمکشان آمده ام!  

چگونه جوانان تکه مقوایی بردست می گیرند که رویش نوشته است “مسکن و امکانات مجانی برای سیل زده ها” و به این ترتیب عمق انسانیتشان را در مقابل پولخواران و همه چیزخواران حکومتی نشان می دهند!

چگونه زنی از پل دختر از مردم ایران درخواست کمک می کند اما یادش نمی رود بگوید که”به خاطر ما مردم گلستان را فراموش نکنید”!

در میان این ها سیل کمک های مردمی که از سراسر ایران به سوی گلستان و خوزستان و لرستان روانه می شود فقط و فقط نشان دهنده قدرت و عظمت همبستگی انسانی در مواقعی است که انسان ها نیاز به کمک دارند.

در میان این امواج همبستگی انسانی یک چیز غایب است و البته تعجب برانگیز هم نیست. از نیروی انتظامی و سپاه و امکانات عظیم لجستیکی و مهندسی این ارگانها و بالگردها و پهبادها و نیروهای همیشه آماده سرکوبشان یا خبری نیست و یا اگر هم سرو کله شان پیدا می شود قرار است امنیت را برقرار کنند. و اینها همان نیرویی هستند که کافی است اعتصابی در یک کارخانه رخ دهد تا لشکری از استانداران و فرمانداران و اطلاعاتی ها و امنیتی ها و امام جمعه هایشان فی الفور در محل حاضر شوند تا نظم و امنیت برقرار کنند.  

سیل زدگان را نباید به امان حکومت اسلامی رها کرد!

سیل روزی فروکش خواهد کرد. اما آثار و عواقبش سالها و سالها با مردم خواهد ماند.

سیل فروکش خواهد کرد اما صدها هزار خانواده ای که همه امکانات زندگیشان، محصول یک عمر تلاش و حتی کارشان را از دست داده اند و کوچکترین امکان مالی برای بازسازی زندگیشان ندارند، هزاران کودکی که برای همیشه با کابوس دهشتناک سیل بسر خواهند برد، صدها هزار کشاورزی که حتی نانی برای سیر کردن خود پیدا نخواهند کرد، هزاران زخمی و معلول که از توان مالی و امکانات درمانی برای بازیافتن سلامتی شان محرومند برجای خواهند ماند. و به این باید شبح هولناک بیماریهای کشنده ای مثل حصبه و وبا و غیره را اضافه کرد که صاحبنظران این عرصه دائم درباره اش هشدار می دهند.

در این میان حکومت اسلامی را همه می شناسیم. می دانیم که به محض فروکش کردن سیل از یک طرف مردم سیل زده را با وعده های سر خرمن سرگردان نگه خواهد داشت، و از طرف دیگر بساط رقابت میان آقازاده ها برای بالا کشیدن پول و ثروت مملکت به نام ساخت و ساز در منطقه راه خواهد انداخت.

مردم در سطوح مختلف – نه فقط سیل زده ها که مدتها در شوک خواهند بود – بلکه همه انسانهای دردمندی که در سراسر ایران قلبشان برای همنوعانشان در منطقه می تپد، همچنانکه شروع کرده اند باید متشکل شدن در اشکال مختلف با هدف کمک به بازماندگان زلزله را ادامه دهند.

اما کمک مردمی کافی نیست. یک کار مهم این تشکلها و نهادها و تلاشها این است که با خواستهای بسیار صریح و روشن حکومت اسلامی را زیر فشار بگذارند و مجبورش کنند بخش مهم و کافی از ثروت و امکانات کشور را که رویش لم داده است، فقط و فقط به بازماندگان سیل و تأمین زندگیشان اختصاص دهد. از جمله این  خواستها این ها هستند:

پرداختن غرامت به خانواده هایی که عزیزانشان را از دست داده اند اگر چه این عزیزان را با هیچ غرامتی نمی توان به آغوش خانواده هاشان بازگرداند.

اسکان دادن بلافاصله همه کسانی که بی خانمان شده اند در بهترین هتل ها و ویلاها و ساختمان هایی که آقازاده های حکومتی بالا کشیده اند.

درمان فوری و مجانی همه زخمی ها و مصدومین سیل

فراهم کردن امکانات مشاوره ای برای  کودکان بی سرپرست و همه کودکانی که وضعیت روحی نابسامانی دارند

پاکسازی فوری همه مناطق زلزله زده از هزاران تن گل ولای سیل

ساختن دوباره و یا تعمیر کامل همه خانه هایی که ویران شده اند

تأمین مجدد همه امکانات زندگی که مردم از دست داده اند

تامین شغل برای همه کسانی که امکان کار و درآمدشان را از دست داده اند

پایان دادن به امنیتی کردن مناطق سیل زده

رفع هر نوع محدودیت برای نهادها و ارگانها و شوراهایی که مردم برای همیاری با سیل زدگان تشکیل می دهند

و بالاخره تشکلها و شوراهای همیاری در سطح سراسری باید به کمک سیل زده های خود منطقه، خسارات در شهرها و روستاها و خسارات خانواده ها را برآورد کنند و حکومت را برای جبران همه این خسارات زیر فشار قرار دهند.

تردیدی در این نیست دولت اسلامی را فقط و فقط به زور یک همبستگی سراسری و اعتراضات سراسری می توان مجبور کرد کمی سر کیسه های پر از ثروت چپاول شده مردم را،  برای تأمین نیازهای مردمِ سیل زده شل کند.

ebrahimi1917@gmail.com