مصاحبه ای کوتاه با کارین کریگرکه ۶۰ سال دارد و مترجم کتاب دوست نابغهی من اثر النا فرانته است
گ.غ
اشپیگل: خانم کریگر وقتی
شنیدید رمان دارد تبدیل به سریال میشود، چه فکری از سرتان گذشت؟
کریگر: فکر کردم که چارهای جز دیدنش نیست.
اشپیگل: و حالا که سریال را
دیدهاید فکر میکنید توانسته زندگی مردمان ناپل را تصویر کند؟
کریگر: من تصاویر زیبا و تروتمیز دیدم. زندگی
مردمان ناپل را مثل کارتپستالها یا آنچه از فیلمهای مافیایی میشناسیم ترسیم
کرده. با زندگی واقعی ربط چندانی ندارد. حتی فقر، بیچارگی، ناامیدی
و خشونت هم تروتمیز و مرتب به نظر میآیند.
اشپیگل: با این همه سریال
توانسته نکاتی را که در رمان آشکار نبودند، نشان بدهد؟
کریگر: یک فیلم به اجبار واضحتر از یک رمان است،
به همین دلیل هم خیالپردازی تماشاگر به میزان قابلتوجهی محدود میشود. در عین حال
که نمیتواند در مورد سرعت پذیرش ـ برعکس خواندن ـ خودش تصمیم بگیرد. یادآوری
افکار خود یعنی آنچه یک کتاب خوب ما را به سوی آن سوق میدهد هم، در سریال به زحمت
امکانپذیر است. بسیاری از پیرایههای ادبی رمان در این تبدیل شدن به سریال از دست
رفت مثل نقلقولی از فاوست گوته در همان اول کتاب و همچنین ظرایف بیشماری که برای
من بهعنوان مترجم اهمیت خاصی داشت. سریال یک داستان جذاب سطحی ست اما فرنانته به
عمق میرود. تمام ابعاد دنیای انسانی پرتضاد این دو زن داستان در سریال نشان داده
نمیشود. آخ شاید هم من زیاد سختگیر هستم.
اشپیگل: نکتهای بود که
غافلگیرتان کرده باشد؟
کریگر: نه
اشپیگل: و نظرتان در مورد
انتخاب هنرپیشهها چیست؟
کریگر: به نظر من در این مورد موفق بودند. حالت
چهره شان مرا تحت تأثیر قرار داد.
اشپیگل: میدانید نظر النا
فرنته در مورد فیلم چیست؟
کریگر: نمیتوانم به جای النا فرانته حرف بزنم
ولی میدانم که او سریال را با دقت دنبال کرده است.