شهباز نخعی  

 از دیرباز انتشار اسناد و مدارک بویژه در زمینه سیاست خارجی معمول بوده است. دولت انگلستان از قرن نوزدهم هر سی سال یکبار بخشی از اسناد و مدارک دستگاه سیاست خارجی خود را منتشر می کند و در دسترس عموم قرار می دهد. در سال های بین ۱۹۲۶ و ۱۹۷۷، وزارت امور خارجه انگلستان ۱۵ جلد حاوی مدارکی درباره منشأ جنگ جهانی اوّل منتشر کرد. در سال های بین ۱۹۴۶ و ۱۹۹۰ نیز ۱۸ جلد دیگر درباره سیاست خارجی انگلستان در سال های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۹ انتشار یافت که این مدارک به نام کتاب آبی شهرت دارند.

 دستگاه سیاست خارجی امریکا نیز با تفاوت هایی همین روال را دنبال می کند. برخی از اسناد طبقه بندی شده فوق محرمانه و محرمانه ی سازمان سیا، شورای امنیت ملّی، وزارت دادگستری و کاخ سفید با گذشت سال ها از طبقه بندی خارج شده و در دسترس عموم قرار می گیرند. از این جمله، اسناد مربوط به رویدادهای سال های ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۰ هستند که از سال ۱۹۷۵ از طبقه بندی خارج شده و انتشار عام یافته اند. به عنوان نمونه ای از این انتشار مدارک می توان به اسناد کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که منجر به سقوط دولت ملّی زنده یاد دکتر محمد مصدق شد اشاره کرد که موجب شد در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون و سیدمحمد خاتمی، مادلن آلبرایت وزیر خارجه وقت ایالات متحده به خاطر آن از جمهوری اسلامی عذرخواهی کند و حکومت آخوندی مثل همیشه این فرصت طلایی برای رفع کدورت ها و اصلاح روابط را نابخردانه  سوزاند و از بین برد.

 در سال های اخیر، با گسترش شگفت انگیز فناوری اطلاعات و از جمله شاهراه اطلاعاتی اینترنت، ظاهرا این انتشار اسناد و مدارک از کنترل و اختیار قدرت های بزرگ خارج شده و جنبه عام یافته است. یکی از رسانه هایی که در چند سال گذشته دردنیای مجازی شهرت فراوان یافته تارنمای “ویکی لیکس” است.  ویکی لیکس که نام آن شامل دو بخش “ویکی”، برگرفته از نام دانشنامه اینترنتی “ویکی پدیا” و “لیکس” به معنی نشت و افشاء است، یک سازمان رسانه ای غیرانتفاعی بین المللی است که با همکاری و یاری گروهی از روزنامه نگاران داوطلب اسنادی با منشأ ناشناخته یا ناشی از نشت اطلاعات را منتشر می کند. تارنمای ویکی لیکس در سال ۲۰۰۶ توسط “سان شاین پرس” راه اندازی شد. یک سال بعد ویکی لیکس اعلام کرد که حجم مدارک موجود بر روی آنرا به یک میلیون و دویست هزار رسانده است.

 مجله نیویورکر “جولیان آسنج” مدیر و بنیانگزار ویکی لیکس را یک ژورنالیست استرالیایی و فعال اینترنتی معرفی می کند.  ویکی لیکس تاکنون برنده جوایز و عنوان های متعددی شده که “جایزه رسانه ای نو”ی مجله اکونومیست در سال ۲۰۰۸، جایزه رسانه ای سازمان عفو بین الملل انگلستان در سال ۲۰۰۹ و تمجید مجله نیویورک دیلی نیوز از ویکی لیکس که از آن به عنوان “تارنمایی که به کلی اخبار را دگرگون کرده”یاد کرده، از آن جمله اند.

 در اپریل سال جاری میلادی، ویکی لیکس یک ویدیوی مربوط به سال ۲۰۰۷ را منتشر کرد که درآن غیرنظامیان عراقی توسّط نیروهای نظامی آمریکا کشته می شدند. در ماه جولای بیش از ۷۶ هزار سند محرمانه در مورد جنگ افغانستان منتشر کرد و در ماه اکتبر حدود ۴۰۰ هزار سند دیگر درباره جنگ عراق انتشار داد.  بنابر نوشته مجله تایم، ویکی لیکس و اعضاء آن از آزار مداوم، زیر نظر قرارگرفتن توسط نیروهای امنیتی، بازداشت، مصادره و ضبط کامپیوترها و عکس برداری های مخفیانه شکایت دارند.

در ۴ نوامبر ۲۰۱۰، “جولیان آسنج” به تلویزیون تی اس آر سوئیس گفت که به طور جدی در نظر دارد از سوئیس درخواست پناهندگی سیاسی نموده و بنیاد ویکی لیکس را در این کشور بنیان گزارد.  به نظر جولیان آسنج سوئیس و ایسلند تنها دو کشوری هستند که ویکی لیکس می تواند در آنها با احساس امنیت کار کند. او در مورد منشأ نشت و افشاء مدارک می گوید: «ما هیچگاه منشأ نشت و افشاء را نمی دانیم» و می افزاید که ویکی لیکس به نحوی سازماندهی شده که همواره مدارک از منابع ناشناخته به دست ما می رسند. چندماه پیش دولت امریکا یک سرباز بخش اطلاعات نظامی را به اتهام افشاء مدارک نظامی بازداشت کرد.

از هفته گذشته، اخباری مبنی براین که ویکی لیکس در آینده نزدیک بیش از دو میلیون سند و مدرک تازه را منتشر می کند پخش شد و روز دوشنبه ۲۹ نوامبر بیش از ۲۵۰ هزار سند تازه منتشر شد که بنابر برخی از آنها، سفیران ایالات متحده امریکا در کشورهای محل مأموریت خود به فعالیت های جاسوسی و جمع آوری اطلاعات می پردازند. به گزارش رادیو صدای آلمان، دولت امریکا پس از انتشار این اسناد بر روی اینترنت رسماً انتشار آنها را محکوم کرد و هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه گفت که انتشار این اسناد جان بسیاری از افراد و روابط جامعه بین المللی را به خطر می اندازد.

در میان اسناد منتشر شده توسّط ویکی لیکس خبرهایی در مورد کشور ما نیز وجود دارد.  از جمله این خبرها این است که : «اسراییل در سال ۲۰۰۹ اعلام آمادگی کرده بود که به تنهایی به جمهوری اسلامی حمله کند.  مقامات این کشور از دستیابی ج.ا. به سلاح هسته ای در طول ۶ تا ۱۸ ماه خبر می دادند و معتقد بودند که حمله نظامی تنها راه حل باقیمانده است، امّا امریکا از این اقدام جلوگیری نموده است».

 در سندی دیگر، به نقل از تحلیل سفارت امریکا در بغداد، که توسط روزنامه گاردین انگلستان منتشر شده، آمده است: «واحد ویژه برونمرزی سپاه پاسداران موسوم به “قدس” با استفاده از عوامل عراقی وابسته به رژیم تهران در عراق، در بخش های وسیعی از دستگاه دیپلماسی و امنیت و اطلاعات و نهادهای اقتصادی این کشور نفوذ کرده است.  اعضاء نیروی قدس به شدّت در عرصه هایی چون هدایت جاسوسان و حمایت از افراطیون خشونتگرا فعّال هستند».

 محمود احمدی نژاد نیز روز دوشنبه ۲۹ نوامبر در پاسخ خبرنگار شبکه پرس تی وی در مورد درز اطلاعات ایران از طریق ویکی لیکس گفت: «می خواهم عبارت شما را اصلاح کنم.  این اطلاعات درز پیدا نکرده است، بلکه منظم و برنامه ریزی شده منتشر می شود و اهداف سیاسی را دنبال می کند. از نظر ما این اطلاعات فاقد اعتبار حقوقی است برای این که بخش هایی از دولت آمریکا اسنادی را تولید و منتشر می کند و خودشان نیز به استناد آن اسناد قضاوت می کنند».  محمود احمدی نژاد بدون آن که خود بداند یا بخواهد، در یک نکته با آمریکا به توافق رسیده و آن محکوم کردن ویکی لیکس است.

 به هرحال، ارزیابی کار ویکی لیکس و بررسی جنبه های مثبت و منفی آن بسیار دشوار است.  از یک سو، اسناد و اطلاعات منتشر شده مانند کتاب آبی و اسناد وزارت خارجه ایالات متحده برای تاریخ نگاران و پژوهشگران منابعی بسیار پرارزش اند و از سوی دیگر می توان از خود پرسید که در دنیای ماشینی امروز که مردم اخبار را مثل همبرگر مک دونالد در حداقل زمان می بلعند و نجویده فرومی دهند، آیا به راستی این حجم عظیم از آوار افشاگری سودمند است؟!