به جای اختلافات، از اشتراکات شروع کنیم

دومین کنفرانس پیشبرد اتحاد برای دمکراسی در ایران در تاریخ ۱۷ و ۱۸ تیرماه ۹۱ (۷ و ۸ جولای ۲۰۱۲) در شهر بروکسل پایتخت بلژیک با حضور گروهی از کوشندگان برقراری دمکراسی در ایران تشکیل شد. این کنفرانس بر دستاوردهای کنفرانس استکهلم دائر بر ضرورت وفاق ایرانیان برای نفی استبداد، نفی هرگونه تبعیض و نقض حقوق بشر، دمکراسی بر مبنای جدایی نهاد دین از دولت و انتخابات آزاد بر اساس معیارهای بین المللی تاکید کرد.

شرکت کنندگان در کنفرانس با بزرگداشت یاد جان‌باختگان راه آزادی و تجلیل از زندانیان سیاسی و با تاکید بر نفی حمله نظامی خارجی و ماجراجویی های خطرناک جمهوری اسلامی، از هیئت برگزارکننده خواستند تا برای تداوم گفت وگوها، کنفرانس بعدی را با جمع بزرگ‌تری از کوشندگان برقراری دموکراسی در ایران تشکیل دهند و موضوعات مطرح شده در این نشست را به صورت طرح‌هایی عملی برای بحث در کنفرانس بعدی آماده سازند.

پنل های مختلف در دومین همایش پیشبرد اتحاد برای دمکراسی

شرکت‌کنندگان آمادگی خود را برای همکاری در تدوین این طرح های عملی اعلام کرده و از هیئت برگزارکننده خواستند تا ضمن تماس با اتحادیه اروپا بخواهند تا فشار جامعه جهانی بر رژیم ایران در جهت رعایت حقوق بشر برای مردم ایران باشد.

امضاکنندگان: اختر قاسمی، آرام اشرافی، آریا قجر، آیدا قجر، ‌بیت‌الله بی‌نیاز، جمشید امیری، جمشید طاهری‌پور، جمشید نعمتی، جواد خادم، حسن شریعتمداری، حسین باقرزاده، حسین علوی، حسین علیزاده، خالد حسن‌پور، ذبیح‌الله حجت‌نژاد، رامین پرهام، رحمان تیموری، رضا تقی‌زاده، رضا سلیمانی، ژاله توکلی، سیامک مدرسی، شاهرخ وزیری، شهران طبری، شهریار آهی، شهلا بهاردوست، شهلا فرید، عبدالله مهتدی، علی مهتدی، علیرضا نوری‌زاده، فریدون احمدی، کاکو علی‌یار، کاوه آهنگری، کریم شامبیاتی، کورش صحتی، کیانوش توکلی، کیانوش سنجری، لیلی نبوی، ماشاالله سلیمی، محسن خاتمی، محسن سازگارا، محمد محمدی، محمدجواد اکبرین، مژگان کاهن، منوچهر فرح‌بخش، منوچهر مقصودنیا، مهدی خرازی، مهناز هدایتی، ناصح فریدی، ناصر بلیده‌ای، ناهید بهمنی، ناهید حسینی، نوشابه امیری، هوشنگ اسدی، یزدان شهده‌ایی.

کمیته برگزاری نشست بروکسل طی بیانیه‌ای توضیح داد که برخی از مدعوین به این کنفرانس به علت پاره‌ای مشکلات موفق به حضور در آن نشدند، ولی نام آنها در بیانیه نخست وجود داشت.

 

پنل نخست کنفرانس بروکسل: باید به صراحت به دنبال جایگزین بود

نخستین پنل کنفرانس بروکسل با عنوان «بررسی روندهای سیاسی و گزینه‌های پیش روی کشور ایران در سال جاری»، چهار سخنران داشت. در این پنل که یک ساعت به طول انجامید؛ حسین باقرزاده، ماشالله سلیمی، عبدالله مهتدی و امین ریاحی سخنرانی کردند.

حسین باقرزاده در سخنان خود گفت: «حکومت جمهوری اسلامی، پایگاه‌های اجتماعی خود را از دست داده و نیروهایش پراکنده شده‌اند. فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌ها عملا مردم را در نابسامانی اقتصادی گذاشته است.»

باقرزاده در مورد شرایط خارج کشور گفت: «امروز اگر بخواهیم جو حاکم و اپوزیسیون را توصیف کنیم می‌توانیم بگوییم در شرایط یأس و انتظار است. یأس به این مفهوم که امید زیادی برای ایجاد تحول در ایران مانند جهان عرب وجود ندارد».

او افزود: «خیلی‌ها بر این باور هستند که ممکن است تجربه فروپاشی بلوک شرق، در ایران نیز تکرار شود. این فروپاشی ممکن است رخ دهد ولی سئوال اینجاست که ما چه آمادگی برای آن داشته و اگر چنین اتفاقی رخ داد، چه باید کرد؟».

ماشاالله سلیمی به عنوان دومین سخنران گفت: «جمهوری اسلامی از بدو تاسیس با بحران روبرو بود و در چند سال اخیر این بحران شدیدتر نیز شده است. حکومت از همان ابتدا تنش را بنیاد نهاد و با اصل ولایت فقیه که طی یک پروسه به ولایت مطلقه تبدیل شد، با دموکراسی مخالفت کرد. در عرصه فرهنگی با ایجاد نابرابری میان زن و مرد و دانشجوها و دیگر اقشار، عملا معضل فرهنگی را پایه‌ریزی کرد. در عرصه قومیت‌ها، بحران‌ساز شده و به جنگ شهروندانی رفت که به زبان محلی صحبت می‌کنند. در واقع اپوزیسیون دموکرات هنوز هم به عمق فاجعه پی نبرده و از میزان آن اطلاع زیادی ندارد».

به گفته سلیمی، جامعه ایران با یک گسست ملی روبرو شده و حس بی‌اعتمادی با ملیت‌های گوناگون افزایش یافته است. حکومت، تخم کین و نفرت میان ملل می‌کارد.

سلیمی افزود: «در شرایط کنونی جمهوری اسلامی با بحران دیگری نیز مواجه است که در بحران مقبولیت و مشروعیت خلاصه می‌شود… به همین دلیل دستگاه سرکوب، ابزار اصلی بقای حکومت است و افزایش وزن سپاه و بسیج از نظر اقتصادی باید بررسی شود».

سلیمی گفت: «در شرایط کنونی ترس و بی‌اعتمادی در جامعه گسترش یافته و در درون خود حکومت نیز این بی‌اعتمادی به چشم می‌خورد».

به گفته سلیمی، «بحران اقتصادی ممکن است افزایش یافته و فشار بر طبقه متوسط و زحمتکش ایرانی زیادتر شود. نکته اینجاست که اگر چنین شرایطی ایجاد شود، دولت تبدیل به سربار جامعه شده و این خود باعث ریزش بیشتر حامیانش خواهد بود».

سلیمی در پایان سخنان خود گفت: «سیاست غرب در برابر ایران نه بر تغییر رژیم بلکه بر انزوای آن استوار است و در چنین شرایطی حمله نظامی به ایران بسیار بعید است. در واقع مدل عراق در ایران صورت نخواهد گرفت و با توجه به نکاتی که ذکر کردم، احتمال فروپاشی زیاد است و اپوزیسیون باید برای این شرایط آماده باشد».

امین ریاحی به عنوان سومین سخنران پنل نخست، گفت در شرایطی که نارضایتی اقتصادی وجود دارد، تنها چیزی که شرایط را تغییر می دهد نتیجه مذاکرات ۱+۵ با ایران است و نقش اپوزیسیون اینجا پررنگ می‌شود. این شرایط همانقدر که تحمیلی است، می‌تواند فرصتی باشد، چرا که در ۳۳ سال اخیر هیچ گاه منافع کشورهای غربی با منافع ملی مردم ایران مانند امروز در یک راستا قرار نگرفته است و نیروهای دموکراسی‌خواه باید از این فرصت حداکثر فایده را ببرند و باید نقاط مشترک خود را تقویت کنیم.

ریاحی گفت: «تعامل با غرب هنوز به شکل تابو وجود دارد و اپوزیسیون هنوز گیج عمل می‌کند. مردم در شعارهای خود عملا از غرب کمک می‌خواهند، اما اپوزیسیون هنوز مخفیانه رابطه برقرار می‌کند و این هراس از تماس و ارتباط با غرب وجود دارد در حالیکه نگاه به تجربه‌ها نشان می‌دهد که کشورها بعد از جنگ سرد به دموکراسی نرسیدند مگر این که از غرب کمک گرفتند».

عبدالله مهتدی چهارمین و آخرین سخنران پنل نخست کنفرانس بروکسل بود. او در سخنان خود تاکید کرد که تحریم‌ها و وخامت وضعیت اقتصادی،‌ زندگی مردم را به شدت تحت تاثیر قرار داده و ما شاهد اختلافات در درون حاکمیت و ریزش نیروها هستیم.

مهتدی گفت: «جنبش سبز یا بهتر بگوییم جنبش دموکراسی‌خواهی ایران اکنون تبدیل به آتشی زیر خاکستر شده و از بین رفتن مشروعیت جمهوری اسلامی یکی از مهم‌ترین نتیجه‌های این جنبش بود».

به گفته مهتدی، دشمنان منطقه‌ای ایران بیشتر شده و دنیای عرب نیز به دشمنی با جمهوری اسلامی رسیده‌اند. ترکیه که مدتی نوعی رابطه نزدیک با ایران داشت الان به نوعی خصومت تبدیل شده است و آخرین سنگرهای جمهوری اسلامی در خاورمیانه که یکی از آنها سوریه است، در حال فروپاشی‌ست که این امر به سود جمهوری اسلامی نیست.

وی گفت: «باید اشاره کرد که مسائل یاد شده وضعیت خاصی را در فضای سیاسی ایران و نخبگان سیاسی آن ایجاد کرده است. یکی از این احساس‌ها، حس انتظار و ناتوانی در مردم ایران در کنار نارضایتی بسیار عمیقی است که از وضعیت اجتماعی و اقتصادی وجود دارد و ظاهرا هیچ اهرمی برای کاهش نارضایتی در اختیار حکومت نیست».

مهتدی در پایان سخنان خود گفت: «امروزه مشروعیت جمهوری اسلامی در لایه‌های عظیمی از جامعه ایران زیر سئوال رفته است و حاکمان پاسخگوی واقعی به هیچ مساله‌ای نیستند. چه چیز برای ایجاد تغییر مهم است و چه مساله‌ای می‌تواند ما را متحد کند که تصویر امیدبخش و تاثیرگذار را ارائه دهیم؟ به نظر من، دموکراسی می‌تواند پاسخ این سئوال باشد. دموکراسی بهشت برین ایجاد نمی‌کند اما شرایطی را ایجاد می‌کند که طبقات و قومیت‌های مختلف جامعه بتواند در شرایط مناسبی برای کسب حقوق خود با امیدواری و به روش‌های مدنی، قانونی و سالم فعالیت کنند و این دموکراسی با موجودیت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و قانون اساسی آن متفاوت است. ما باید به صراحت از تغییر نظام صحبت کنیم و آن را سرلوحه قرار دهیم و این مساله نه به معنی تشویق جهان به حمله نظامی است و نه ترغیب به رفتار خشونت‌آمیز در جامعه. ما باید به دشمنی با منطقه و جهان خاتمه داده و آینده ایران را بر اساس توسعه اقتصادی پایدار، دموکراسی و رفع تبعیض بنا نهیم».

پنل دوم کنفرانس بروکسل: بررسی مساله هسته‌ای ایران

پنل دوم از روز نخست کنفرانس بروکسل تحت عنوان «میزگرد در مورد مساله هسته‌ای ایران» به بررسی این پرونده و شرایط کنونی و افق آن اختصاص داشت. در این پنل؛ مارک فیتس پاتریک، رضا تقی‌زاده، اتو لانگی، هانس بلیکس و بهروز بیات سخنرانی کردند.

مارک فیتس پاتریک دیپلمات سابق وزارت خارجه آمریکا و کارشناس آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در سخنان خود ضمن ابراز همدردی با مردم ایران که آثار تحریم‌های جهانی بر آنها محسوس است، گفت: «هنوز سندی وجود ندارد که نشان دهد ایران به سلاح هسته‌ای دست یافته است. در عین حال هیچکس مخالف استفاده صلح‌آمیز ایران از انرژی هسته‌ای نیست؛ ولی همچنان که ایران هم قبول دارد یکی از استفاده‌ها از انرژی هسته‌ای؛ استفاده استراتژیک و راهبردی است و ادامه چنین سیاستی در آینده نزدیک می‌تواند موجب جنگ شود. اهمیت این موضوع کمتر از آنچه هست که نشان داده می‌شود».

به گفته فیتس پاتریک: «امروز ایران به اندازه کافی اورانیوم با غلظت کم تولید کرده که برای ساخت ۴ یا ۵ بمب کافی است…. عجیب است که شهر قم که تاکنون به عنوان یک شهر مذهبی و مرکز تشیع شناخته شده بود، امروز به عنوان مرکز انرژی هسته‌ای شناخته می‌شود».

فیتس پاتریک گفت: «۵۰ درصد خطر وجود دارد که در ماه سپتامبر یک عملیات نظامی علیه ایران صورت گیرد. مساله اطمینان مطرح است و باید ایران طرف مقابل خود را مطمئن کند که تلاش‌های هسته‌ای‌اش برای دستیابی به فن‌آوری صلح‌آمیز است و هدف از آن تولید کلاهک هسته‌ای نیست».

رضا تقی‌زاده به عنوان دومین سخنران، گفت که اراده ایران و هدفش برای رسیدن به سلاح هسته‌ای از طریق تمام راه‌ها و تماس با پاکستان برای ایجاد یک تغییر استراتژیک در منطقه است.

او گفت: «ایران دو راه را دنبال کرده است: یکی راه پلوتونیوم و دیگری غنی‌سازی اکنون ۲۵ سال است که این برنامه ادامه دارد که هشت سال آخر، غنی‌سازی به شکل فعال آغاز شده است و این در حالی صورت می‌گیرد که کشورهای دیگر گفته‌اند ما حاضریم سوخت مورد نیاز ایران را تامین کنیم. سئوال اصلی اینجاست که هزینه و بهایی که ایران دارد پرداخت می‌کند، در ازای چه چیزی است؟».

تقی‌زاده در پایان سخنان خود گفت: «همه ی دنیا نسبت به نیت ایران در دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای تردید دارند. شاید روزی برسد که جمهوری اسلامی بفهمد بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیکش ادامه همین راه است و دنباله این روش هدف گزافی را در پی خواهد داشت. در سوی دیگر برنامه بالستیکی ایران نیز قابل درک نیست. ایران موشک‌هایی با دو هزار کیلومتر برد را ساخته است و این عاقلانه نیست که موشکی با چنین بردی برای حمل هفتاد کیلوگرم تی‌ان‌تی باشد و نخواهد کلاهک هسته‌ای حمل کند و همین گونه امور است که علامت سئوال‌های بزرگ ایجاد می‌کند. فکر می‌کنم ادامه این روش از طرف ایران، اشتباهی استراتژیک با بهایی گزاف است و اکثر مردم ایران فهمیده‌اند که منافعشان با منافع حکومت در تضاد است».

اتو لانگی در سخنرانی خود به عنوان سومین سخنران، گفت: «ایران هر سال میلیاردها متر مکعب گاز را از دست می‌دهد؛ زیرا در این زمینه سرمایه‌گذاری نشده است. در نتیجه این پرسش پر رنگ‌تر می‌شود که چرا وارد فعالیت هسته‌ای شده است. مساله اصلی، پرونده هسته‌ای ایران و یا اطمینان‌سازی نیست؛ بلکه امروز مساله تحریم‌ها موضوع مهم است.»

وی در توضیح این موضوع گفت: «مساله تحریم‌ها از وقتی شروع شد که تماس‌ها و چانه‌زنی‌ها به بن‌بست رسید و فهمیدیم دیپلماسی ممکن است نتیجه ندهد و راه دیگری را باید در پیش بگیریم».

لانگی در ادامه گفت: «یکی از نکات مثبت تحریم‌ها این بوده که به خیلی از دوستان اروپایی بفهمانیم که اگر از این راه نرویم، احتمال حمله نظامی زیاد می‌شود. ما با ایران به گفت و گو و در عین حال تحریم ادامه می‌دهیم و ابزار نظامی نیز همچنان بر روی میز قرار دارد».

لانگی در پایان سخنان خود گفت: «یکی از دلایلی که زمان تظاهرات سال ۸۸ صدایی در حمایت از مردم ایران بلند نشد این بود که به مردم ایران بگوییم ما تحت فشاریم و به رژیم ایران کاری نداریم، بنا بر این صدایی از ما نشنیدند. همین‌هایی که ما را تحت فشار می‌گذارند، چند سال قبل می‌گفتند که تونس باثبات‌ترین کشور منطقه است. آنها می‌گویند رژیم با ثبات است و کاری هم نمی‌توان کرد ولی تجربه نشان داد که آنها همیشه مردم را نادیده می‌گیرند. ما می‌دانیم که وضعیت داخلی ایران چقدر بد شده و فشار اقتصادی بر مردم ایران وارد می‌شود و بعید می‌دانیم که مردم تا ابد این وضعیت را تحمل کنند».

بهروز بیات به عنوان چهارمین سخنران، این سئوال را مطرح کرد که اساسا چرا حکومت ایران برنامه هسته‌ای را شروع کرد و نباید فراموش کنیم که تصمیم اصلی در این زمینه زمان جنگ ایران و عراق اتخاذ شد که رژیم به دنبال راهی برای مقابله بود و به همین دلیل موضوع هسته‌ای از زمان آغاز به شکل زیر زمینی دنبال می‌شد.

بیات گفت: «به نظر من از زمانی که این برنامه لو رفته است، تصمیم حکومت ایران از دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای به تولید سلاح اتمی تغییر کرده است. هیچ شکی وجود ندارد که نظام ایران به دنبال به دست آوردن قابلیت مقابله به مثل هسته‌ای است و از طرف دیگر یکی از شاخص‌های هسته‌ای ایران، ابهام‌آمیز بودن آن است که می‌خواهد ابهام را حفظ کند. این برای رژیم حیاتی است که با توجه به سرمایه‌گذاری مالی و سیاسی و حیثیتی یا عقب‌نشینی نکند و یا به قیمت خیلی بالایی عقب‌نشینی کند. اگر صرفا از نظر غیر تسلیحاتی به قضیه نگاه کنیم، این برنامه هیچ توضیح اقتصادی ندارد. کل ظرفیت ذخایر هسته‌ای ایران یک‌دهم درصد است».

بیات در پایان گفت: «در خطر نظامی یک ایران هسته‌ای از سوی غرب اغراق می‌شود؛ اما رژیم هم بی‌تمایل به این اغراق نیست؛ زیرا برای تقلیدی که از اسرائیل می‌کند در ابهام‌زایی به نفعش هست که بقیه در موردش اغراق‌گویی کنند. کسانی که قدرت را به دست دارند چون به دنبال منافع تجاری و مالی خود هستند، کسانی نیستند که با حمله به اسرائیل خودکشی کنند. اگر تحریم‌ها ادامه پیدا کند و نظام عقب‌نشینی نکند، جنگ تنها راه‌حل غرب برای خروج از این بحران است اما باید بر پویایی مردم و جامعه ایران برای عوض کردن اوضاع داخلی به دست خودشان تکیه شود».

هانس بلیکس مدیر سابق آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای پنجمین و آخرین سخنران پنل دوم بود که سخنرانی خود را تلفنی انجام داد.

بلیکس گفت: «ایران در شرایطی است که نمی‌تواند کوتاه بیاید؛ اما با توجه به انتخابات آمریکا برای دولت اوباما نیز بسیار مشکل است که موضوع هسته‌ای ایران را حل کند. از این بابت به نظر می‌رسد که کشورهای اروپایی در حل مشکل هسته‌ای ایران و همچنین مذاکره بین کشورها پررنگ‌تر ظاهر شوند».

وی تاکید کرد که توقف کامل روند غنی‌سازی اورانیوم از طرف ایران، نقطه آغازین در روند اعتمادسازی خواهد بود.

پایان روز نخست کنفرانس: بررسی راه‌های اتحاد و هماهنگی

سومین و آخرین پنل از روز نخست کنفرانس بروکسل، تحت عنوان «بررسی راه‌های اتحاد و هماهنگی نیروهای اپوزیسیون» با سخنرانی چهار نفر انجام شد. در این پنل؛ فریدون احمدی، شهریار آهی، محمدجواد اکبرین و ناهید حسینی سخنانی ایراد کردند.

ناهید حسینی به عنوان نخستین سخنران، گفت که علیرغم اتفاق نظر نسبی میان نیروهای اپوزیسیون، هنوز هم تشکیل یک صف بالنسبه متحد از این نیروها در جامعه نسبتا پیچیده ایران در داخل و خصوصا در خارج آسان به نظر نمی‌رسد. شروع و اوج‌گیری جنبش سبز گرچه امیدواری‌هایی را ایجاد کرد؛ اما سرکوب و خاموشی آن مجددا موانع نظری، سیاسی و عملی پیچیده‌ای را در سر راه رهایی از دیکتاتوری و استبداد ایجاد کرده است. از میان آنها می‌توان به دو مورد اشاره کرد که مواجهه با آنها وظیفه مبرمی است. بر کسی پوشیده نیست که چه فضای مسمومی در مناسبات میان ما در خارج از کشور حاکم شده و کار را مشکل کرده است. اکنون با سپری شدن روزهای همدلی نسبی در جریان جنبش سبز، فضای سوء ظن و دشمنی دوباره سر برآورده است.

حسینی در مورد نقش منفی حکومت و بخشی از اپوزیسیون گفت: «این بخش شامل دو قسمت است اول نقش خرابکارانه عوامل حکومتی در ایجاد و گسترش تفرقه است. با دشواری می‌توان گفت که عوامل تشدید این اختلافات در هر لحظه معین و اکنون چیست؛ اما تردیدی نیست که مستخدمین سیاسی جمهوری اسلامی نقش بسیار مخربی دارند و فضای مسموم را دامن می‌زنند. دو پیکان زهرآگین اتهام‌زنی عبارتند از متهم کردن بخشی از اپوزیسیون به زمینه‌چینی سیاسی برای حمله نظامی به ایران و دوم وابستگی اپوزیسیون به کشورهای غربی یا هم‌پیمانان آنها. بخش دوم به نقش مخرب بخشی از اپوزیسیون باز می‌گردد. گرایشات مختلفی این اتهامات را تکرار می‌کنند. شاید این صداها ریشه در عقاید ایدئولوژیک یا سیاسی یا فرهنگ قبیله‌گرایی در جامعه سیاسی ایران دارد. افراد و ارگان‌هایی که برای جلوگیری از شکل‌گیری اتحاد مشغول سیاست‌گذاری هستند روی تمایلات و عقاید اپوزیسیون در چپ و راست حساب باز می کنند».

به گفته وی، «ما برای غلبه بر تفرقه سلاحی بجز گفتگو نداریم. ما همچنان در جریان تدارک و برگزاری کنفرانس استکهلم با گروه دیگری در لباس روزنامه‌نگار، استاد دانشگاه و سخنگوی جریان‌های سیاسی روبرو شدیم که آگاهانه یا ناآگاهانه نه تنها از پشتیبانی از کنفرانس سر باز زدند بلکه علیه آن نیز قدم برداشتند.»

به گفته حسینی، شش راه‌حل برای ایجاد اتحاد میان نیروهای اپوزیسیون وجود دارد که عبارتند از یک: شروع و اوج‌گیری مجدد جنبش در کشور که فعلا در اراده‌ی کسی نیست. دو: تلاش برای برخورد با عام‌ترین مسائل حاکم بر جامعه از جمله استبداد حاکم و سرکوب و آزادی زندانیان سیاسی و دفاع از مطالبات برحق گروه‌های سیاسی. سه: ما باید در این جمع بدانیم که خودمان بر سر چه اهدافی با هم هم‌نظر هستیم و چه امکانات و چشم‌اندازی برای این اشتراکات وجود دارد. چهار: از پاسخ شجاعانه نباید خودداری کرد. اتهامات دیگران اعم از اپوزیسیون و حاکمیت نباید تاثیر بگذارد. اگر این جمع بتواند روی اصول معین به توافق برسد پیشنهاد می‌کنم که عده‌ای پیش‌قدم شده و گروهی را تاسیس کنند تا به مقابله با تبلیغات خرابکانه بپردازند. پنج: ایجاد گروه بین‌الملل برای ایجاد رابطه با نمایندگان دول مختلف و لابی‌گری و استفاده از آنها برای پیشبرد اهداف کنفرانس‌ها و شش: شفافیت در مورد چنین اجلاس‌هایی و مشورت هر چه وسیع‌تر برای دموکراتیک‌تر کردن. نباید چنین نشست‌هایی مورد تفرقه قرار بگیرد تا بهانه برای تفرقه‌افکنی ایجاد نشود».

محمدجواد اکبرین دومین سخنران از این پنل بود که تاکید کرد، بحث در این زمینه نباید یک بحث تئوریک باشد بلکه باید در مورد روش‌ها صحبت کرد.

وی گفت: «نکته اول این است که ما تلاش کنیم که تحت عنوان مراقبت دموکراتیک، اول مراقب خود باشیم و قبل از این که نگران سایر گروه‌ها باشیم، نگران خودمان باشیم که چه نگاهی به مسیر پیش رویمان داریم. باید در ابتدا از قید عناوین رها شویم… میان اپوزیسیون عده‌ای می خواهند بگویند براندازند، عده‌ای اصلاح‌طلب هستند یا گروهی سلطنت‌طلب. این عناوین به این دلیل است که عقاید و خواسته‌های تاریخی ما فرق دارد. مرزها را مشخص می‌کنیم و یادمان می‌رود به کجا می‌خواهیم برسیم.»

اکبرین افزود: «اگر قرار باشد اتفاقی بیافتد چه در وضع موجود چه در صورت سقوط رژیم، باید طوری عمل کرد که از فرصت ویژه استفاده کرد. … جوانان ایران تنها احترام به حقوق سلب شده و زندگی‌شان را می‌خواهند. کدام یک از این عناوین خواسته‌های آنان را برآورده می‌کند؟ با این اسامی فقط فاصله‌هایمان بیشتر می‌شود. حلقه‌های پراکنده را باید به رسمیت شناخت و هر جمعی تحت هر عنوانی از راه سبز امید تا سایر گروه‌های داخلی و خارجی را باید به رسمیت شناخت و این فرصت را مغتنم شمرد».

وی گفت: «فرصت هر وقت پیش آمد دور هم جمع می‌شویم و این نقطه‌ها جایی به هم وصل می‌شود به شرطی که این نقطه‌ها را پاک نکنیم. حذف دیگری، نیرویی را از ما کم می‌کند. همه ما ایرانی هستیم».

اکبرین در ادامه اظهاراتش گفت: «حداقل فایده این کنفرانس اگر این باشد که عده‌ای از مردم بخوانند و امیدوار شوند، خیلی مهم است. در عین حال آیه یأس خواندن نیز مفید نیست. از سه سال پیش تا امروز ما پیشرفت کرده‌ایم. کنار هم نشسته‌ایم و فهمیدیم بدون کمک و همزیستی نمی‌توانیم کار را پیش ببریم. شاید در خواب هم نمی دیدیم که روزی کنار هم بنشینیم».

اکبرین در پایان سخنان خود گفت: «اکنون باید از زندانیان سیاسی، این سرمایه‌های نقدمان حمایت کنیم. از شخص موسوی و کروبی تا تک تک روزنامه‌نگاران، سیاسیون و دیگر زندانیان گروه‌های مختلف؛ همه سرمایه‌های ما هستند. باید اعتبار نقد را حفظ کرد تا به آرمان‌های نسیه برسیم. باید مرزبندی‌های هویتی را کنار بگذاریم تا صداهای ناشنیده مثل زندانی‌های شیراز و شمال و کرج و … را به گوش باقی برسانیم. کسانی که به رسانه‌ها دسترسی دارند و زبان می‌دانند و ارتباطات دارند باید صدای آنها باشند».

شهریار آهی سومین سخنران این بخش از کنفرانس بود که در مورد وجه تمایز میان تئوری حکومت و تز حاکمیت صحبت کرد.

آهی گفت: «متاسفانه ما ایرانی‌ها خیلی رویای رهبری کاریزماتیک داریم. امیدوارم نسل جوان به این نتیجه رسیده باشد که این بد است؛ زیرا نمی‌توان شخصیت کاریزماتیک را قانون‌مند و محدود کرد و همه چیز در شخص خلاصه می‌شود و به این علت رابطه نخبگان و تکثرگرایی مهم است. در واقع اگر سنگ بنای دموکراسی بر دوش همه نیروها حمل نشود، به بن‌بست می‌رسد. نمی‌شود یک مرکز قدرت را قبل از انتخابات آزاد به راه انداخت. ساختار همکاری نخبگان می‌تواند شبکه‌ای باشد، نه هرمی و موضوع آن پروژه‌های مختلف همکاری باشد و نه اصول.»

آهی گفت: «باید ساختارهایی ایجاد شود تا بر اساس آن کمیته‌های موقت و نه دائم برای پروژه‌های خاص ایجاد شود. هدف نیز برگزاری انتخابات آزاد است که به دلیل تردیدها با آن مقابله می‌شود. شش پروژه مشخص وجود دارد که تهیه و تدوین آنها را مرهون آقای سازگارا هستیم و این پروژه‌ها در حال پیشبرد هستند».

وی در پایان سخنان خود گفت:‌«مکانیزم در دهه‌های آینده بر اساس اینترنت خواهد بود. شبکه‌های اجتماعی رشدش بر سطح است و قدرت را پائین می‌کشد، اما قدرت جدید نمی‌سازد مثل مصر. پیشنهاد، یک کنگره دیجیتال است که سه طبقه بر طبقات اجتماعی می‌سازد و کارهایی بکند که احزاب می‌کنند مثل جمع‌بندی مطالب متفاوت و وصل شدن به اجتماع. طبقه بعدی برای جمع کردن و تقطیر و خلاصه کردن مسائل کلیدی آنهاست تا با ارتباط با این گروه‌های مختلف، گروه‌های بهره‌ور را به گروه‌های فشار تبدیل کنیم و از طریق شبکه‌های اجتماعی حول مشترکات متحد شوند. ما امروز می‌توانیم این کار را انجام دهیم. پارلمان کار اولش نمایندگی مردم است و کار دوم تصمیم گیری و تحلیل خواسته‌های مردم است و ما نباید ترسی داشته باشیم که این خواسته‌های متضاد را در ویترین جلوی چشم قرار دهد. پیشنهاد مشخص من این است که اسم بنویسیم و فردا هر کسی داوطلب است که در کمیته تشکیلاتی و رسانه‌ای فعالیت کند، بدون رای‌گیری و انتخابات؛ بنیان به وجود آوردن یک کنگره دیجیتال را به ثمر برسانیم».

فریدون احمدی آخرین سخنران روز نخست کنفرانس بروکسل بود. احمدی گفت: «روحیه‌ای که بسیار به من انرژی می‌دهد این است که در مقایسه با کنفرانس قبلی تغییری ایجاد شده است. در جلسه قبلی همه هراس داشتند که نکند کسی آلترناتیوی معرفی کند؛ اما امروز همه معتقدند کاری باید کرد. حتما باید برای تداوم این اقدام تلاش کرد و وقتی می گوییم پیشبرد، یعنی اینکه دستاوردهای فکری و سیاسی داشتیم».

وی افزود: «در بخشی از اپوزیسیون پذیرفته شده که هر کس که حرفی دارد بیان می‌کند و حق تغییر پذیرفته شده است. اگر قبلا به حکومت ایدئولوژیک و تبلیغاتی باور داشته یا مذهبی، از حق تغییر حمایت می‌شود و این حق تثبیت می‌شود. ما یاد می‌گیریم که دیگر در تاریخ زندگی نکنیم. هر کدام از نگرش‌های سیاسی، صحرای محشر خود را نداشته باشد؛ اما یک سری مطالب سیاسی فکری و فرهنگی موجود است و هنوز سطوح مختلف فعالیت تفکیک نشده و جا نیافته است».

به گفته فریدون احمدی، «یک فعال چپ به خاطر انتخاب اجتماعی خود، خواستار تقویت نیروی چپ است و این یک سطح فعالیتش است و سطح دیگر آلترناتیوی است که برای ایران پیشنهاد می‌دهد. یک سطح دیگری هم به نام امور مشترک ملی به عنوان مساله کل ایران وجود دارد. این سه سطح تعارضی با هم ندارد و این مساله باید بین همه ما جا بیافتد و باید درک شود که اینها هیچ تقابلی با هم ندارند. اصل موضوع این است که ما با خطر فروپاشی اجتماعی مواجه هستیم. اگر قدرت سیاسی فرو بپاشد، خطر جنگ داخلی قرار دارد».

به گفته احمدی، مساله داخل و خارج یکی دیگر از معضلات است. این تقابلاتی که ایجاد می‌شود بسیار مخرب است و به دلیل سرکوب وحشتناک، امکان مواضع رادیکال‌تر وجود ندارد؛ اما در خارج از کشور می‌تواند وجود داشته باشد. برخی این تقابل را بین داخل و خارج تشویق می‌کنند و در نتیجه هر اتفاق و همگامی در خارج گویا در تقابل حرکت‌های داخلی است که باید با این امر مبارزه کرد.

وی گفت: «باید پذیرفت که پوشاندن کل ایران زیر یک چتر امکان ناپذیر است. قانون اساسی جدید، جدایی دین از دولت و انتخابات آزاد از شیوه‌های دموکراتیکی است که در عرصه خارجی هم جنگ نمی خواهد. ما نباید اجازه دهیم جمهوری اسلامی برای ما خط قرمز تعیین کند. چطور او حق همه کار دارد؛ اما اپوزیسیون این حق را ندارد. وقتی این امر تثبیت شده نباشد و شجاعانه و علنی دور آن بحث نکنیم، هم مناسبات و ارتباطات ناسالم شکل خواهد گرفت و هم امکان پیشرفت در این زمینه وجود نخواهد داشت».

احمدی در خاتمه با اشاره به حساسیت بالایی که پیرامون نشست استکهلم ایجاد شده بود گفت «باید شفاف و علنی پیش رفت. برای این کار احتیاج به گام‌هایی است که مهم‌ترین آن داشتن رسانه است. رسانه‌ای متعلق به اپوزیسیون، نه فقط در سطح نخبگان و دیجیتال؛ بلکه تلویزیون. باید رفت و بحث کرد و امکانات را ایجاد کرد و به شکل علنی و با گام‌های جدی و روشن کمک خواست».

پس از خاتمه سخنرانی‌ها؛ کاوه آهنگری، حسین باقرزاده و رضا حسین‌بر طرح‌هایی را در همین زمینه ارائه کردند و سپس شهریار آهی به عنوان مدیر جلسه، پیام‌های بهزاد کریمی و محسن مخملباف که از مدعوین بوده ولی موفق به شرکت در کنفرانس نشدند را برای حاضران خواند.

 

ایران و تجربه ملل: کار سیاسی باید از آگاه‌سازی آغاز شود

دومین و آخرین روز از کنفرانس بروکسل صبح یک‌شنبه کار خود را در پنلی با موضوع «بررسی مسائل ایران و تجربه ملل» آغاز کرد. در این پنل هاوارد بارل از اعضای سابق کنگره ملی آفریقا و رامین احمدی فعال حقوق بشر سخنرانی کردند.

هاوارد بارل در سخنان خود گفت:«بخش عمده مبارزه مسلحانه در آفریقای جنوبی خواب و خیال و رویا و تبلیغ زیاد بود؛ زیرا واقعیت مبارزه مسلحانه در آنجا به یک سری عملیات پراکنده ختم می‌شد. این استراتژی از بدو قضیه اشتباه بود تا در دهه ۷۰ به بازسازی استراتژی رسیدند و طرح جدیدی را پایه ریختند».

بارل گفت: «آنچه به ما یاد داد که نقطه قوتمان در چیست و چه باید انجام دهیم، اطلاعاتی بود که از بطن جامعه و کار میدانی به دست ما می‌رسید. زمانی که دانشجویان و سیاه پوستان آگاه توانستند جامعه کارگری را آگاه کنند. این کار میدانی به ما نشان داد که کار سیاسی باید از طریق آگاه‌سازی آغاز شود».

بارل افزود:«قدرت نظام سیاسی سفیدپوست آپارتاید در مقطعی شرایط اصلاحات را ایجاد کرد و ما از آن فرصت استفاده کردیم… این گشایش نیم بند سیاسی در نظام جدا از تحریم‌ها ناشی از محاسبات داخلی آنها بود… از آن گشایش نیم بند به سمت ایجاد متشکل کردن نیروهای پراکنده استفاده کرده و چارچوب گفتمانی که پیدا شد بر پایه ی اولویت چگونگی قدرت سیاسی و مشروعیت قدرت سیاسی بود».

بارل در پایان سخنان خود گفت: «انجمن‌ها و گروه‌های مبارز که در بطن جامعه حضور داشتند، احزاب سیاسی نبودند؛ اما سوال اصلی این بود که تعهد حداقلی شما چیست؟ هدف ما اول آفریقای جنوبی مردم سالار است. آفریقا جامعه‌ایست متکثر که همه در آن حق دارند. در نتیجه این تعهد حداقلی ما توانستیم دور هم جمع شویم. نکته دوم، عملیاتی بود که بر آن توافق شد بدین ترتیب که هرچه بیشتر از طرق مختلف به نافرمانی مدنی در داخل رسیدیم. ما از خودمان نپرسیدیم چه کاری برای رسیدن اهداف مشترک کافی است؛ بلکه ضرورت را مورد سئوال قرار می‌دادیم. ما حداقل‌هایی که برای خودمان تصور و تدوین کردیم و می‌دانستیم از آنجا به بعد بر حداکثرهایی که مخالفت داریم به مبارزه سیاسی بپردازیم».

در ادامه رامین احمدی از طریق اسکایپ برای حضار سخنانی را ایراد کرد. احمدی در سخنان خود گفت:«برای رسیدن به هدف باید هم استراتژی داشت و هم برنامه برای رسیدن به این استراتژی. چهار مکانیزم اصلی بیشتر وجود ندارد که عبارتند از: مکانیزم واگردانی. مکانیزم همراه شدن. مکانیزم سوم انقلاب است که همه جامعه را در برگرفته و همه به جنبش می‌پیوندند و اصحاب قدرت یا نمی‌توانند یا می‌ترسند که جنبش را سرکوب کنند و از صحنه خارج می‌شوند و مکانیزم چهارم فروپاشی است و از درون می‌ریزد».

به گفته احمدی، دو مورد آخر این روزها توسط روشنفکران بسیار بحث می‌شود. این دو مورد بیشتر به ایران نزدیک است. جنبش ضد خشونت ناچار است طی روندی دینامیک برنامه‌های خود را پایه‌ریزی کند.

او افزود:«هیچ جنبشی بدون سازمان‌دهی به موفقیت نمی‌رسد. مساله بعدی اعتماد میان یکدیگر است. زمانی که اعتماد وجود ندارد، سازمان دهی مشکل می‌شود. مساله بعدی مساله شعار است. انقلاب بی‌خشونت را باید تبلیغ کنیم. باید آرم و شعار داشت که نشان دهد خواسته‌های مردم جامعه را در بر دارد».

احمدی در پایان سخنان خود گفت: «درس از جنبش سبز به ما یاد داد که نیاز به استراتژی، آرم و شعار و سازماندهی وجود دارد. مساله جنگ، می‌تواند تغییر کند. می‌تواند از سوی اسرائیل و آمریکا به بهانه مساله هسته‌ای شروع شود یا از طریق ایران به بهانه تحریم‌ها. سپاه که با مردم خود سر جنگ دارد با دیگری راحت‌تر به سمت جنگ می‌رود. باید مردم را نسبت به مساله جنگ آگاه کرد که اگر این اتفاق افتاد جامعه آگاه باشد».

کنفرانس بروکسل و مبحث زمینه‌سازی انتخابات آزاد

آخرین پنل کنفرانس بروکسل ظهر یک‌شنبه با عنوان «بررسی راهکار‌ها وگام‌های عملی ـ ایجاد زمینه‌های اجرای انتخابات آزاد» برگزار شد. در این پنل، نوشابه امیری روزنامه‌نگار، علیرضا نوری‌زاده روزنامه‌نگار، حسن شریعتمداری فعال و کارشناس سیاسی و مجتبی واحدی روزنامه‌نگار سخنرانی کردند.

قبل از آغاز پنل، شهران طبری پروژه‌ای را ارائه کرد. وی با تأکید بر اینکه به جای وحدت کلمه، کثرت کلمه باید در میان باشد، به لزوم وجود احزاب دمکرات اشاره کرد و گفت: «سابقه ۵ خانواده حزبی در ایران وجود دارد که می‌توانند تبدیل به احزاب دموکراتیک شوند و خواهند شد؛ احزاب راست، لیبرال دموکرات یا ملی، احزاب چپ، احزاب دموکرات، ملیت‌ها و احزاب اصلاح طلب. به غیر از این ۵ خانواده، احزاب غیردموکراتیک هم وجود دارند. زادگاه طبیعی احزاب سیاسی در درون جامعه است اما با توجه به حکومت جمهوری اسلامی و خط قرمز بودن فعالیت احزاب سیاسی نمی‌توان توقع داشت که اپوزیسیون داخل ایران بتوانند این احزاب را تشکیل دهند به همین دلیل توقع و وظیفه بر عهده اپوزیسیون خارج از کشور است. این احزاب از خارج نمونه و سمبلی هستند که در آینده ایران تاثیرگذار و کمک‌کننده خواهند بود و امیدوارم امکانات کافی را برای پیشبرد این طرح مهیا کنیم».

پس از آن نوشابه امیری به عنوان نخستین سخنران این پنل، گفت: «من فعال سیاسی نیستم و نباید اینجا می‌نشستم اما وقتی بحث انتخابات آزاد مطرح می‌شود به عنوان روزنامه‌نگار وظیفه‌ام است بگویم هیچ انتخابات آزادی بدون آگاه‌سازی و اطلاع‌رسانی آزاد امکان ندارد. می‌توان شعار داد اما واقعیت این است که نمی‌توان به مردمی که نمی‌دانند در جامعه‌شان چه گرایش‌هایی وجود دارد، از انتخابات آزاد حرف زد».

امیری افزود: «برای من اولین و مهم‌ترین قدم، داشتن یک رسانه همگان ملی است. … در ایران امروز، رسانه‌ها تریبون دولت هستند و خارج از کشور هم یا سیاست خاصی را دارند یا قدرت زیادی ندارند؛ اما ما که از انتخابات آزاد صحبت می‌کنیم، اولین قدم برای آن اطلاع‌رسانی است که از آن غافل هستیم. این همه ایرانی خارج از کشور عاشق ایران هستند و پولدارند اما به مساله رسانه نمی‌پردازند. امیدوارم یکی از اولین قدم‌ها چنین اقدامی باشد برای آگاهی مردم که بتوانند بر این اساس رای دهند. سیاسیون شاید غافل باشند و ندانند که از طریق چنین جمع‌هایی شاید به توافق بدسیم، اما اگر مخاطب مردم هستند باید اولین برنامه‌ریزی در جهت راه‌اندازی چنین مجموعه‌ای باشد که بتواند اخبار مملکت ما را پوشش دهد».

امیری خواستار برنامه‌ریزی برای تاسیس رسانه‌ای ملی شده و گفت:‌ «اگر جمهوری اسلامی می‌تواند به برخی پول دهد برای راه‌اندازی رسانه، ما نیز باید بتوانیم. برای ساختن چنین ساختاری مهم نیست این پول از کجا می‌آید. تعهد من رساندن خبر به جامعه است. با تمام محاسبات این مهم از عهده دوستان برخواهد آمد. ما سرمایه‌داران ایرانی داریم که می‌دانند چه کنند. اگر الجزیره توانسته کار کند یعنی امکانش وجود دارد. ما نیروی کار داریم و اگر شما ساختارش را درست کنید و اجازه دهید رسانه‌ای تشکیل شود که همه اقشار و گرایشات در آن حضور داشته باشند، باید این فرصت را در اختیار مردم قرار داد».

وی در پایان گفت: «من این جلسات را به عنوان روزنامه‌نگار شاهد بودم و می‌توانم بگویم تغییرات مثبتی در آن به وجود آمده. ادبیات پاکیزه شده و طیف‌های گسترده‌تری در آن حضور دارند و تقاضا دارم خواسته ما را مبنی بر تاسیس رسانه ملی جدی بگیرید».

سپس علیرضا نوری‌زاده سخنانی را در چارچوب موضوع انتخابات آزاد ایراد کرد و گفت: «مواردی که انتخابات آزاد با موفقیت روبرو شده در چهارچوب یک نظام مستبد و مواردی که در یک نظام غیر مستبد با شکست روبرو شد، باید بررسی شوند. فردا اگر زمینه برگزاری انتخابات آزاد مهیا شد، هر امکانی ممکن است. مواردی که در نظام‌هایی که به ظاهر مستبد بودند، تجربه مرحله‌ای و اصلاحی و انتخابات آزاد موفق بوده است.

نوری‌زاده پس از مثال تجارب موفق به نمونه عراق به عنوان تجربه ی ناموفق اشاره کرد و این که به علت نفوذ بیگانه نتیجه انتخابات آزاد این است که مردم عراق کسانی را انتخاب می کنند که توانایی حکومت ندارند.

نوری‌زاده گفت: «ما برای انتخابات آزاد رویافروشی نمی‌کنیم. جمهوری اسلامی را نظامی نمی‌دانیم که به انتخابات آزاد جواب مثبت دهد؛ اما تجربه آفریقای جنوبی و شیلی نشان می‌دهد که نظام‌ها در برابر برانگیختگی مردمی ناچار تن به خواسته‌ آنها می‌دهد. اما آیا تجربه سوریه در ایران تکرار نخواهد شد؟ اسد مقابل انتخابات آزاد کوتاه نیامد و به اینجا رسید».

وی در پایان گفت: «جمهوری ولایت فقیه از اسد دست کم ندارد. بی‌ارادگی جامعه بین‌المللی را نیز شاهد هستیم و باید همه اینها را در نظر داشته باشیم. شعار انتخابات آزاد باید مشخص شود که چه انتخابات آزادی؟ انتخاباتی که احمد جنتی بالای آن است را قبول نداریم. انتخابات آزاد یعنی از خارج از ایران بتوانیم ایران برویم و نامزد شویم و کارمان نیز باید شفاف و روشن باشد».

سپس مجتبی واحدی در سخنانی گفت: «من به زنده بودن جنبش سبز قائل هستم و به نظرم حتی جنبش اعتراضی فراتر از جنبش سبز است. امروز جمهوری اسلامی هم برای ارضای شهوات سیاسی خود پول های مردم را خرج می کند و هم هزاران پول دیگر از کشورهای دیگر دریافت می کند. هیچ انسان عاقل و آزادی خواهی در ایران و دیگر جاها شک ندارد که تنها راه خلاص شدن از حکومت بی کفایت، انتخابات آزاد است؛ اما نگرانی من از چندین سال پیش این است که مخاطب ما نخبگان نیستند و مردم ایران هم هستند که اخبار را گزینشی و از طریق رسانه‌های دولتی می‌شنوند».

واحدی افزود: «آن چه می‌گوییم با نمایش‌های جمهوری اسلامی متفاوت است. اگر ما شفاف سازی نکنیم، جمهوری اسلامی می‌تواند فضا را انتخاباتی کند و آگاهی به مردم داده نشود. باید برای مردم توضیح داد که عامل تحریم، جمهوری اسلامی است. البته به نظر من تحریم از تداوم جمهوری اسلامی ده‌ها برابر کم‌تر ضربه می‌زند. ما باید به مردم بگوییم آنچه به اقتصاد ضربه می‌زند بی کفایتی حکومت جمهوری اسلامی است».

به گفته واحدی، «حاکمیت سعی می‌کند از انتخابات آزاد مردم را بترسانند و در روشی دیگر، بحث جنگ را پیش می‌کشد. برخی دچار غفلت شده‌اند. در کنار بحث جنگ باید تجزیه را بررسی کرد که باز هم عاملش جمهوری اسلامی است. جنگ را ما تصمیم نمی‌گیریم بلکه در جای دیگری مهره چینی می‌شود. باید مردم را آگاه کرد که خطر جنگ همراه با تداوم حکومت جمهوری اسلامی است.»

واحدی در پایان گفت:‌ «برخی از کشورهای عربی و اسرائیل با جمهوری اسلامی رقابت دارند. اگر انتخابات آزاد برگزار شود و حکومت منتخب سر کار بیاید، این حکومت با کشوری در دنیا جنگ نخواهد داشت پس ترسی هم نخواهد بود».

آخرین سخنران کنفرانس بروکسل،‌ حسن شریعتمداری بود که در سخنان خود گفت: «مدلی که ما از انتخابات آزاد می‌گوییم در کنار و رقابت با دو پروژه دیگر است. ما انتخابات آزاد بر اساس توافق بین المللی که جمهوری اسلامی امضا کرده است و همه ایرانیان بدون تبعیض در آن شرکت کنند را می‌خواهیم با نظارتی که امکان هرگونه تقلب را از بین ببرد تا از نظام ولایت فقیه به سمت یک نظام سکولار گذار کنیم».

او افزود: «محسنات این انتخابات آزاد این است که ایدئولوژیک نیست. حاکمیت با صندوق رای است و می گوید اتحاد کنید تا حاکمیت رای برقرار شود. بنابراین راحت ترین محفل برای اتحاد اپوزیسیون است. ثانیا یک استراتژی کامل است که آزادی زندانیان سیاسی، احزاب، آزادی رسانه، مبارزه با هرگونه تبعیض به حاکمیت صندوق رای کمک می کند».

شریعتمداری گفت: «انتخابات آزاد، بهترین راه برای جلوگیری از جنگ و ماجراجویی هسته‌ای و ایجاد شکاف در حاکمیت است، زیرا حتی به حاکمیت می گوید اگر از این معاهده تبعیت کنید بخش هایی از شما می توانند شرکت کنند… از طرف دیگر حسن انتخابات آزاد این است که از هم اکنون راه‌کار گذار از امروز به آینده نه از امروز نامعلوم به فردای نامعلوم. از طرف دیگر تثبیت گفتمانی در سطح ملی و بین المللی، شبکه های مدافع انتخابات آزاد، ایجاد یک کنگره ملی برای پیشبرد انتخابات آزاد و در نهایت انجام مقاومت‌های مدنی در داخل ایران و ما فرصتی طلایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده که برخلاف انتخابات مجلس، ایرانیان خارج از کشور مجازند رای دهند، داریم. ما می‌توانیم مقابل سفارت ها صندوق بگذاریم از جوانان، زندانیان سیاسی و … کاندیدا انتخاب کنیم و مقابل رای جمهوری اسلامی رای دهیم. اگر موفق به این کار بزرگ شویم طبیعی است که انتخابات آزاد یک مبارزه منطقی مقابل جمهوری اسلامی است. البته که این انتخابات اعتبار ندارد اما یک نمایش است. از مردم بخواهیم به صندوق رای آزاد بیایند و رای دهند نه در سفارت و انتخابات نمایشی».

شریعتمداری در پایان گفت: «اپوزیسیون ایران در همه جای دنیا حضور دارد و می تواند کارهای پروژه ای را با یکدیگر انجام دهد. این اپوزیسیون می‌تواند وارد گفتگو شود و کمیته های مشترک برای پیشبرد اهداف مشترک، آزادی مطبوعات و زندانیان سیاسی ایجاد کند. چرا از اختلافات شروع کنیم؟ از اشتراکات شروع کنیم. باید با هم همکاری کنیم و در نهایت از بین پروژه ها آنچه اتفاق می افتد که واقعی تر است».

گزارش کامل همایش همراه عکس ها و ویدیوهای آن را در سایت مخصوص کنفرانس بروکسل ببینید.