نامه خوانندگان

داریوش کاری 

در روز یکشنبه  ۲۱ نوامبر در سالن کتابخانه نورت یورک  در خلال مناظره پروفسور رهنما و آقای شالگونی، مناظره ای  که قرار بود در فضائی  دموکراتیک برگزار شود، در قسمت پرسش و پاسخ عده ای سعی کردند تا جلسه را از مسیر اصلی آن خارج کنند. از جمله این افراد می توان به یکی از دانشجویان دانشگاه یورک اشاره کرد. وی با انگیزه ای مبهم بحث نامربوطی را در مورد پرچم جمهوری اسلامی در انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه یورک مطرح کرد و نیز به غلط مدعی شد که در برنامه فارسی یورک کتاب جمهوری اسلامی تدریس می شود. در مورد پرچم پروفسور رهنما متذکر شدند که این تصمیم اعضاء انجمن دانشجویان بوده و کوچکترین ارتباطی با ایشان نداشته، قبلا نیز مخالفت خود را با این کار انجمن اعلام کرده بودند. در انتهای جلسه پدر همین دانشجو با استفاده از جو ایجاد شده به پروفسور رهنما هتاکی کرد. این اقدام نه تنها توهین به یک استاد برجسته و سرشناس ایرانی که خدمات شان به جامعه ایرانی برای همه روشن است، بلکه به تمام حاضران در جلسه و جامعه ایرانی بود.

 

جالب آنکه چهار روز بعد در برنامه ای دیگر که در یورک با موضوع احمدی نژاد و با حضور پروفسور رهنما برگزار شد و بیش از ۳۰۰ نفر از اساتید و دانشجویان شرکت داشتند، این دانشجو و پدر وی که مدعی هدایت کمپین برچیدن پرچم جمهوری اسلامی از دانشگاه یورک هستند در آن جلسه حاضر نشدند. این خود به خوبی نشانگر نیت این دو نفر در منحرف کردن جلسه مورد اشاره می باشد. اگر این دو در مورد ادعاهایشان در ارتباط با پرچم و استاد رهنما صادق بودند چه جلسه ای بهتر از این جلسه و چه مکانی بهتر از داخل دانشگاه  یورک برای افشا گری شان می بود؟ اما آنها می دانستند که ادعاهای بی پایه شان جائی برای مطرح شدن در یک محیط آکادمیک ندارد. آنها نیامدند چون در دنشگاه یورک همه، از مخالف گرفته تا موافق، به جایگاه علمی، حق گوئی و حق جوئی استاد رهنما معترفند.

 

این نکته را نیز باید بگویم که در جلسه ای که این فرد به دکتر رهنما توهین کرد هیچ یک از حضار اعتراضی به این حرکت نکردند و فقط مراتب اعتراض خود را به بعد از جلسه موکول کردند و آنهم در هنگام صحبت با پروفسور رهنما. این برای من سخت ناگوار بود که بسیاری از افراد شناخته شده به این فرد اعتراض نکردند.

 

برای من جای بسیار تاسف است که ببینم در شهر ما افرادی که مدعی هستند که در “اپوزیسیون” قرار دارند به همان شیوه های متداول در ایران متوسل می شوند. در این شهر هم گویا ما ده نمکی ها و شریعتمداری های خود را داریم، و من به نوبه خود از آن شرمنده ام.

 

از طرف تعدادی از دانشجویان ایرانی دانشگاه یورک