دهم ماه می در آلمان مصادف است با جشن کتابسوزان در آلمان هیتلری. در این روز گروههای ضربت حزب نازی، دانشجویان بسیج شده ناسیونال …
شهروند ۱۲۲۹ پنجشنبه ۱۴ می ۲۰۰۹
شهرزادنیوز: دهم ماه می در آلمان مصادف است با جشن کتابسوزان در آلمان هیتلری. در این روز گروههای ضربت حزب نازی، دانشجویان بسیج شده ناسیونال سوسیالیست و افراد پلیس، ۲۵ هزار جلد کتاب "نویسندگان نامطلوب" را در شهر برلن و دیگر شهرهای دانشگاهی آلمان، به شعلههای آتش سپردند.
از جمله نویسندگانی که کتابهایشان سوزانده شد، عبارت بودند از: کارل مارکس، زیگموند فروید، هاینریش مان، اریش کستنر، اریش ماریا رمارک، کارل فن اسییتسکی، کورت توخولسکی، کولین روُس، ایرمگارد کوُین، والتر بنیامین، برتولت برشت، ارنست بلوخ، آلبرت اینشتین، رُزا لوکزامبورگ، توماس مان، و… تقریباً همه نوابغ علم و ادب کشوری که ملتش، معروف به "ملت با فرهنگ" بود.
هدف از نابودی کتابها، رسیدن به خلوص فرهنگی بود. آنچه که با ایدئولوژی حاکم ناهمخوان بود، غیر خودی خوانده و به آتش سپرده شد. نازیها کتابسوزان را اقدامی نمادین میدیدند و قصد داشتند به این وسیله تأثیرات انحرافی و از نظر آنان غیرخودی یا یهودی را از جان و جهان آلمانی زدوده و به بالیدن فرهنگ به اصطلاح خودی، یاری رسانند.
امری که با پیگیری ادامه یافت و علاوه بر کتابسوزان و تعقیب و فراری دادن نویسندگان به خارج، لیستی هم از نویسندگان غیر آلمانی یا غیر خودی و "کتابهای ضاله" تهیه شد. در سال ۱۹۳۸ نام بیش از ۵۶۵ نویسنده و ۴۰۰۰ تکنوشته در این لیست قرار گرفت.
کتابسوزان در آلمان به کورههای آدمسوزی ختم شد. سالها پیش از روی کار آمدن نازیها در آلمان، نویسنده و شاعر بزرگ آلمانی "هاینریش هاینه"، در جملهای جاودانه اعلام کرده بود: "کسی که کتاب را بسوزاند، انسان را هم خواهد سوزاند". درست بودن این پیشبینی، در دو حرکت نمادین نازیها، کتابسوزان و کورههای آدمسوزی، برای رسیدن به خلوص فرهنگی و نژادی، به گونهای وحشتبار به اثبات رسید.
نازیها با انحلال انجمن قلم آلمان و تعقیب و آزار نویسندگان کشور، البته دست به تشکیل انجمن قلمی ذوب شده در مقام رهبری زدند. حتا عدهای از آنان را جهت شرکت در کنگره جهانی انجمن قلم فرستادند که با افشاگری نویسندگان آلمان در تبعید، تلاش فرستادگان برای ترسیم چهرهای مقبول از نظام مورد علاقهشان بی نتیجه ماند و به دامان حکومت مطلوب خود بازگشتند.
در ایران، از آغاز استقرار جمهوری اسلامی، حمله به کتابفروشیها و نویسندگان و ناشران آغاز شد و به بمبگذاری در دفتر مجله سخن انجامید. کانون نویسندگان ایران منحل شد و چندی بعد، انجمن قلم ذوبشدگان در مقام ولایت تشکیل گردید. مطبوعات، پایگاه دشمن نامیده شدند و توقیف موقت (دایمی) مطبوعات آغاز شد. نمایشگاههای کتاب، در جهت مشاطهگری چهره نظام، برگزار شدند و کتابهای سانسور شده و آثار نویسندگان خودی به نمایش گذارده شدند.
در اینجا نیز درستی سخن یکی دیگر از نویسندگان برجسته جهان، جرج برنارد شاو، به حقیقت پیوست که گفته بود: "سانسور در فراگرد خود به ترور میانجامد."
پس از برقراری سانسور و تلاش برای جا انداختن هنر و ادب خودی، دست اندرکاران حکومتی با ایجاد مراکزی چون حوزههای هنری، با برداشتی فاشیستمآبانه از دین و دولت، سرانجام به حذف فیزیکی نویسندگان غیر خودی متوسل شدند. ربودن و کشتن نویسندگان آغاز شد: از سعیدی سیرجانی، غفار میرحسینی، مجید شریف، زالزاده، فرخزاد… تا محمد مختاری و پوینده.
صفار هرندی، وزیر ارشاد دولت احمدینژاد، اعلام کرد: "70 درصد کتابهای منتشر شده در گذشته (دوره خاتمی) دارای ایراد است."
پس جای شگفتی نیست اگر که "در روز دوم و یا سوم کتابهایی را که هم مجوز نشر دارند و هم اجازه حضور در نمایشگاه، از غرفهها جمعآوری میکنند." و یا کتابهایی از نویسندگان نامدار ایران همچون: احمد محمود، ابراهیم گلستان، شماری از آثار صادق هدایت، به آذین، هوشنگ گلشیری و علی اشرف درویشیان، در بیست و دومین نمایشگاه کتاب تهران، دچار غیبت شدهاند.