رئیس جمهور محبوب کشورمان در یکی از سخنرانی های اخیرشان فرمودند با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها، دیگر فقیری درکشور پیدا نخواهد شد.

اگر قولی که آقای احمدی نژاد داده اند واقعیت پیدا کند، درست است که جامعه ای خواهیم داشت مرفه و ثروتمند، اما مشکلات جدیدی بروز خواهد کرد که حتماً باید برای آنها فکری کرد.

ما ملتی هستیم با اعتقادات مذهبی قوی که اطعام مساکین، کمک به درماندگان، دادن فطریه به فقرا، تقسیم گوشت نذری بین بی بضاعتان، صدقه دادن برای شفای بیمار و و و…جزئی از فرهنگمان است.

بهت بگم، ایندفعه بگی هاله نوردور سرم بود و قطع یارانه ها باعث میشه دیگه فقیر پیدا نشه، من می دونم و تو!

ماشین نو که می خریم به جای بیمه کردن آن، یک گوسفند قربانی می کنیم وگوشتش را بین فقرا تقسیم می کنیم تا تصادف نکنیم.

وقتی بچه کوچکمان مریض می شود، به جای اینکه او را نزد دکتر ببریم، نذر می کنیم که نان داغ بین فقرا تقسیم کنیم و جالب اینکه بچه خوب می شود.

اگر طرح هدفنمند کردن یارانه ها باعث شود که فقیری درکشور پیدا نشود، در آن صورت چه خاکی توی سرمان بریزیم؟

فرض می کنیم جنابعالی نذرکرده اید که اگر پدرتان از زندان آزاد شد، یک گوسفند بکشید وگوشتش را بین فقرا تقسیم کنید. وقتی پدر آزاد شد، نذرتان را چگونه ادا می کنید؟ درکشوری که به گفته آقای احمدی نژاد دیگر فقیری یافت نمی شود، دو سیر و نیم گوشت آبگوشتی را که نمی شود برد در خانه یک میلیاردر داد؟ در آن صورت تکلیف نذر شما و پدر آزاد شده تان چیست؟ آیا این خطر وجود ندارد که به خاطر اجرا نشدن نذر، دوباره پدرتان را مثل عمادالدین باقی که دوباره به زندان بازگردانده شد، دستگیرکنند؟!

تنها راهی که به عقل من می رسد این است که برویم از کشورهای دوست و برادر مثل چین، ونزوئلا و نیکاراگوئه و جزایرکومور، فقیر یا گدا وارد کنیم که مشکلاتمان را حل کنند!

بدیهی است وارد کردن گدا کار مشکلی نیست، مشکل اینجاست که آدم نمی فهمد گدای ونزوئلایی یا گدائی که با کلی خرج و زحمت و خواهش و التماس راضی اش کرده ایم از جزایرکومور به ایران بیاید و اینجا گدائی کند، وقتی پول را گرفت چه می گوید و چه دعائی می کند که موثر باشد؟ و اصلا دعا می کند یا بدوبیراه می گوید؟ کی می داند جملاتی پر از کلمات کج وکوله چینگ چونگ چانگ به زبان چینی فحش است یا دعاست؟!

گداهای خودمان که اعتقاداتمان و نقاط ضعف مان را می دانند به عنوان مثال می گویند:”در سرازیری قبر علی به فریادت برسه به من درمانده کمک کن” و آدم یاد مردن و سرازیری قبر می افتد و هرچقدر هم که خسیس یا دست تنگ باشد، سکه یا اسکناسی کف دست گدا می گذارد. یک گدای چینی چه خواهد گفت که دل مردم به رحم بیاید؟ باز اگر از انگلیس گدا می آوردیم، چیزی شبیه همین جمله سرهم می کرد و می گفت:

On the slope to your grave, Ali reach your scream, I stayed at the door, help me.

ولی با انگلیس ها که رابطه مان خوب نیست، چینی ها هم که مرده هایشان را می سوزانند و سرازیری قبر و از این جور حرف ها ندارند!

ورد زبان گداهای خودمان این جمله است که: “شب جمعه است، خیر امواتت، به من عیالوار کمک کن؟ این جمله به زبان انگلیسی میشه

It’s Friday night, bless your deads, help me: a poor married man with too many children.

و چون زبان انگلیسی زبانی است که همه کم و بیش بلدند، حدوداً می شود معنی اش را فهمید، تحت تاثیر قرار گرفت و کمک کرد، ولی گداهای جزیره کومور در این مورد چی میگن که ما بفهمیم و بهشون کمک کنیم؟

در زمان شاه که از فیلیپین کلفت وارد می کردیم، مقداری از وقت خانم و آقائی که کلفت فیلیپینی یا به قولی”فینی فینی” استخدام می کردند صرف این می شد که زبان خدمتکار را یاد بگیرند تا بتوانند به او دستور بدهند. این مرتبه لابد باید مقداری از وقتمان را صرف این کنیم که زبان گداهای خارجی را یاد بگیریم؟!

 

اصفهانی ها همدیگر را عوضی می گیرند…

آلفرد هیچکاک را یادتان می آید؟ با کلی خرج و زحمت از این صحنه هائی که آدم ها در دود و غبار محو هستند می ساخت تا توهم ایجاد کند و تماشاچیان حس کنند که دچارکابوس شده اند.

بعد از تهران، اینک در اصفهان دودآلود نیز این صحنه های نفس گیر به طور رایگان و بدون اینکه نیازی باشد کسی به سینما برود، در دسترس همه است به طوری که  مردم همدیگر را عوضی می گیرند و کلی می خندند و تفریح می کنند.

دوست شوخ طبعی که از اصفهان تلفن کرده بود، با لهجه شیرینش می گفت: دیروز وسطی چارباغ، کلی با رفیقم گپ زدم و احوالپرسی کردم. موقعی خداحافظی بهش گفتم آقا میتی، این رسمی رفاقت نشد. گاهی سری به ما بزن و طرف جواب داد هوشنگ خان من سیامکم، مهدی کی اس؟ منم با تعجب اما خندان جواب دادم: ده، منم که ابراهیمم، هوشنگ خان کی اس؟!

و از آنجا که یکی چهارشنبه پول گم می کند و یکی پیدا می کند، یکی از چشم پزشکان اصفهان با اشاره به دودی که شهر را در خود پوشانده است می گفت: خدا پدری باعث و بانیشا بیامرزد که کار و باری ما را سکه کردس. مردوم چشاشون خوب نیمی بیند آ خیال می کنند چشاشون ضعیفس و میان پیشی ما. آقا وقت نداریم سری مونا بخارونیم!

کشف یک خراب شده دیگر!

 

تاریخ اگر رئیس جمهور کشور ما را به عنوان “بزرگترین کریستف کلمب قرن بیست و یکم!” به رسمیت نشناسد، بی انصافی کرده است.

اون یکی کریستف کلمب مگر چه کرده است؟ یک قاره کشف کرده به بزرگی آمریکای جهانخوارکه از صد فرسخی هم می شود دیدش. اما آقای احمدی نژاد جاهائی را کشف می کند که با تلسکوپ هم نمی شود آنها را دید و توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود.

جان هرکس که دوست دارید راستش را بگوئید، تا به حال اسم شهری به نام “تومبوکتو” را شنیده بودید؟ خودتان را سرزنش نکنید. شما که هیچ، خواجه حافظ شیرازی هم چنین اسمی به گوشش نخورده بود!

و اینک ما در دنیا دوست جدیدی داریم به نام حاکم تومبوکتو که می گویند او را به قیمت ۷۰۰ میلیون دلار ناقابل کرایه کرده ایم!

به سلامتی دوستان جدیدمان یک کف بلند مرتب بزنید و دعا کنید مثل حاکم گامبیا توزرد از آب درنیاید و پس فردا رابطه اش را با ما قطع نکند که واقعاً بی کس وکار می شویم!

مسابقه رختشوئی

 

به گزارش سایت آفتاب آیت اله صافی گلپایگانی اعزام ورزشکاران زن به خارج ازکشور را مایه شرمساری دانست و خواستار جلوگیری از این اقدامات شد.

خداپدرش را بیامرزد که بالاخره یکنفر پیدا شد که با من هم عقیده باشد! منهم مثل ایشان معتقدم که برای بانوان می توان در داخل کشور صدها نوع مسابقه ترتیب داد که هم در دنیا بکر و کم نظیر باشد و هم سرخانم ها را به قدری گرم کند که فرصت فکرکردن به حقوق بشر و اینجور مزخرفات را نداشته باشند.

به عنوان مثال ترتیب یک مسابقه رخت شوئی کنار یک حوض بزرگ، مثلا استخر امجدیه، می تواند سرگرم کننده، بکر، جالب، و در دنیا بی نظیر باشد.

تصورش را بکنید که هزاران زن هرکدام یک طشت بزرگ و یک قوطی چوبک جلویشان بگذارند و در حالیکه چادرشان را به کمرشان بسته اند و گوشه اش را به دندان گرفته اند مسابقه بدهند که ببینیم کی زودتر یک کپه رخت چرک را می شوید و در استخر آب می کشد؟!

می توان در استادیوم صدهزار نفری، بین هزاران زن بچه دار مسابقه ای برگزارکرد که ببینیم کی زود تر بچه اش را قنداق می کند؟

و می توان اجاق گازها را از خانه ها جمع کرد و از خانم ها خواست با چهار تا آجر اجاق درست کنند و با هیزم نم دار، یک دیگ بزرگ آش رشته بپزند. بدیهی است که داوران بین المللی زن باید بر این مسابقات نظارت کنند و مسلم است که  به برنده باید یک کارتن رشته تازه جایزه داد!

زیدان، بی کله یا کله دار؟

هرالد تریبون گزارش کرده است که جناب زیدان، فوتبالیستی که با کله زد توی شکم فوتبالیست ایتالیائی و اخراج شد، مبلغ ۱۵ میلیون دلار از قطر گرفته است تا از میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ از قطر حمایت کند.

موقعی که او با کله زد به سینه ماتراتزی و کارت قرمزگرفت، خیلی ها او را آدم بی کله ای نامیدند که چنین خطای بزرگی کرده است، اما حالا که ۱۵ میلیون دلار گرفته تا فقط بگوید قطر برای برگزاری مسابقات سال ۲۰۲۲ مناسب است همان آدمها می گویند نه تنها بی کله نیست، بلکه خیلی هم کله دار و نقشه کش است!

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.