فرشته اقبالی

فرشته اقبالی

کارشناس ارشد معماری

آغاز فعالیت حرفه ای هنری از سال ۱۳۸۲

شاعر، نویسنده ، عکاس

فعال اجتماعی و شعر زن

چاپ مجموعه شعر:  “زن در دی ماه است” انتشارات آوای کلار، ۱۳۹۶  (بعد از  سه سال معطلی جهت صدور مجوز از اداره ارشاد کشور)

نفر برگزیده همایش و جشنواره های استانی و منطقه ای

عضو هیات مدیره خانه شعر و خانه هنر شهرستان بهبهان

همکاری با نشریات ادبی هنری بومی، استانی  و کشوری

طراح و ناظر

رئیس هیات مدیره شرکت مهندسین مشاور شارَبهان(معماری شهرسازی گردشگری)

و….

در دست چاپ:

مجموعه شعر نامه ها

مجموعه پژوهشی از ادبیات تا معماری (باهمراهی فیض شریفی)

Poemage  )زن شعر عکس(

آنِ زن

عکاسی زنانه

چاپ شده : مجموعه شعر:  “زن در دی ماه است”/ انتشارات آوای کلار/ تهران/ ۱۳۹۶ 


ﻗﺮﺑﺎن ﺷﮑﻠﯽ از ﻣﺎه ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ

ﻗﺮﺑﺎن ﺷﮑﻠﯽ از اﺷﮑﺎل ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ

ﻣﺎه ﺑﺎﺷﯽ           ﮔﺮداﮔﺮد دﺳﺘﺎﻧﻢ

 ﻣﮑﻌﺐ ﺑﺎ ﻟﺒﺎن ﺗﻮ ﮔﺮد اﺳﺖ

 ﮔﺮداﮔﺮد اﺳﺖ

 ﻣﺎﻫﮏ ﺳﺮازﯾﺮ      ﻫﻼل ﻧﺎﺧﻦ…

 رودرروی ﻣﻮﻫﺎی ﺗﻮ ﭘﺮ از اﺷﮑﺎل ﺳﻨﺒﻠﻪﺳﺖ

ﮔﻨﺪم در آﺳﺘﯿﻦ

و دﻫﺎن ﭘﺮ از ﭘﺎرﺳﯽ

 ای زﺑﺎن ﺑﻪ ﻇﻬﺮ ﮔﺸﻮده

 از ﺧﻮﺷﻪﻫﺎت ﻣﺮﺑﻊ دﺳﺖﻫﺎی ﻣﻦ ﭘﺮ اﺳﺖ

ﺟﻮزا ﺟﻮاز ﻣﻦ ﺑﻮد  ﺑﻪ ﻧﺎزﮐﺎی ﭘﯿﺮاﻫﻨﺖ

ﮐﻪ ﺷﮑﻞ ﻣﺎه ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ

ﭘﺎ ﺑﻪ ﻣﺎه ﺗﻮ ﺑﮕﺬارم

ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎن ﺷﮑﻠﯽ از اﺷﮑﺎل ﺗﻮ

اﺷﮑﺎل ﻣﻦ اﻣﺎ اﯾﻦ اﺳﺖ

ﮐﻪ ﻣﮑﻌﺒﯽ ﻟﺒﺎﻟﺐ از ﺧﯿﺎل ﺗﻮ ﭼﯿﺪه ام

 ﮔﻨﺪم ﺑﻪ زﺑﺎن

و ﻧﺎن ﺑﻪ ﺑﻮی ﺗﻨﻮر دﻫﺎن ﺗﻮ ﺑﺮده ام

 ﮔﺮﻣﺎﮔﺮم، ﮔﺮداﮔﺮد ﺧﯿﺎل ﻣﮑﻌﺐات.

 ﻣﺎه ﺷﺪم

ﭘﺎ ﺑﻪ ﻣﺎه ﺷﺪم

ﺷﯿﺮ ﮔﻨﺪم از ﺳﯿﻨﻪ ی دوﭘﺎره

 ﺷﮑﻞ ﻋﺠﯿﺐ ﻣﺎه

ﭼﯿﺪن ﻧﺎﺧﻦ و ﺧﯿﺎل ﺳﻨﺒﻠﻪ

 ﻫﻤﻪ ی اﺷﮑﺎل ﻣﻦ اﯾﻦﻫﺎ ﺑﻮد          و ﻧﺒﻮد

ﺟﻮزا، ﺟﻮاز ﻣﻦ ﺑﻮد

ﮐﻪ ﻗﺮﺑﺎن ﺷﮑﻠﯽ از اﺷﮑﺎل ﻣﺎه ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ

 در ﺣﻮاﻟﯽ آﺗﺶ ﺑﺘﭙﻢ

 ﺳﯿﻦ ﺳﻨﺒﻠﻪ را از ﭘﺎرﺳﯽ ﻣﺤﻮی ﺗﻼوت ﮐﻨﻢ

 ﺑﺎ ﺳﻔﯿﺪی ﺷﯿﺮ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺘﯽ دارد

 ﺷﮑﻞ ﻣﺎه ﺗﻮ ﺑﻮدن

 ﻗﺮﺑﺎن ﺷﮑﻞ واﭘﺴﯿﻦ ﺗﻮام

و دﺳﺖ از ﺳﯿﻦ ﭘﺴﯿﻦ ﺗﻮ ﺑﯿﺮون ﺑﺮده ام

 ﺟﻮزا. ﺟﻮاز آﺗﺶ اﺳﺖ

 ﺣﻮاﻟﯽ ﺳﻨﺒﻠﻪ

 ﻣﺎه، ﻗﺮﺑﺎن ﺷﮑﻠﯽ از ﺗﻮ ﻣﯽرود!

ﻗﺮﺑﺎن ﺷﮑﻠﯽ از ﻣﺎه ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ[۱]


  فرشته اقبالی،زن در دی ماه است،آوای کلار،۱۳۹۶،ص۷۸[۱]

شماروی زنانگی ام راه رفته اید

روسپید از روزهای ام

یکی از زنانگی ام را با لنج های قاچاق به دبی بردند

یکی از دختری ام را به صیغه ی زندان بان درشب اعدام

روسپید روزهای ام

شبانه ی زنانگی ام

بدهکار به مادرانگی ام

دفن در دخترانگی ام

هر دست که بردی درحلقوم ام فریاد شد

گره روسری ام را سفت تر کردند

تا خرخره زن شدم

میخواهم به زندگی پناه بروم

شما روی جوانی ام راه رفته اید

با تنی شرم زده از پوستهای گذشته

شب می شوم در روسپیدی روزهایم

زمین به انحنای ۱۸۰درجه شب می شود

و این چروکهای برگشته از هیچ

به تلخی زنانگی ام نمی رسد.

خواب دیده ام

رد همین پیاده روی مردانه

انتهای زندگی شماست

همیشه با چرخش فصل ها

۲ قدم مانده به زمین

حوا به پوست های گذشته اش می رسد

آدم به زنانگی اش روسپی…د!

شما روی زنانگی ام راه رفته اید[۱]


[۱] این شعر از نسخه ی اصلی کتاب” زن در دی ماه است”  بوده، که مجوز چاپ در کتاب را نگرفت. کتاب بعد از ۳سال معطلی در اداره ارشاد به چاپ رسید.