مروری برتعالیم بهائی
اکثراً بحثهایی که در بین هموطنان گاه به گاه در مورد آئین بهائی رخ میدهد محدود به مسائل اسلامی است و در این میان معمولاً ریشههای ایرانی این آئین جدید کمتر مورد توجه قرار میگیرند. حال شاید در چنین بحثها یافتن ریشههای این آئین در فرهنگ و تاریخ و سنن ملی ایران بتواند ما را کارساز باشد.
متأسفانه عموم مردم با سابقه غنی تفکرات دینی ایران باستان زیاد آشنایی ندارند و حتی برخی از روشنفکران در گفتگو از تنوع تفکر دینی در ایران رو ترش کرده و آن را نوعی کج فکری ملی میپندارند. در تاریخ مذاهبی که از ایران برخاستند با چند آئین روبرو هستیم، دین زردشتی که قریب سه هزار سال پیش ظهور کرد، دین مانوی که در واقع صورت مترقی دین زردشتی بود و در سال ۲۴۰ میلادی در ایران ظاهر شد و سرانجام آئین بابی و آئین بهائی که ظهورشان جدید هستند.
در مطالعه آئین بهائی و میراث ایرانی آن نباید آئین های کهن را از نظر دور داشت و شباهتهای آنها را در زمینه برخی از تعالیم و رخدادهای تاریخی نادیده گرفت. اهمیت فراوان و توجه خاص به قوای عقل و خرد و اراده، تضمین دوام دین با نظامی استوار، صلح جویی و توجه به لطافت و زیبایی و هنر و موسیقی از جمله این موارد هستند.
بهائیان بنا به فرموده حضرت بهاءالله به استمرار (پیاپی بودن) ادیان معتقد هستند، همین طور به این که کلیه پیامبران در اصل یکی هستند و تعالیمشان هم یکی است ولی هر کدام در هر زمان به فراخور حال و احتیاجات روحانی آن زمان ظاهر میشوند.
مطالعه نزدیکتر آثار آئین بهائی و دین زردشتی مبانی و نهادهای مشابه دیگری را آشکار میسازد، از جمله جهانگرایی در هر دو آئین و این که از آغاز، جهان را پهنه گسترش پیام خود دانستهاند و دیگر آن که آئین بهائی دروغ و دروغگویی را شدیداً زشت و مذموم میداند و آن را از کفر بدتر میشناسد. در آئین زردشتی هم دروغ و ناراستی در اهریمن تجسم یافته است.
حضرت عبدالبها نکتهای لطیف در باره ارتباط میان آئین حضرت بهاءالله و آئین زردشت میفرمایند که درخور نظر است:“الحمدالله آتش حقیقت دوباره شعله به آفاق زد و چنان نائرهای (آتش) بلند نمود که کیهان برافروخت. اخگر (جرقه) حضرت زردشت را شاه بهرام (حضرت بهاءالله) کوه آشکار کرد و روش و سلوک آن بزرگوار را پدیدار نمود.”
در تقویم آئین بهائی و تقویم ایران باستان مشابهاتی دیده میشود. تقویم آئین بهائی بر اساس سال خورشیدی است و عید نوروز مانند تقویم کهن ایران ابتدای سال و جشن ملی و دینی میباشد و مانند تقویم باستانی هر روزی از ماه دارای نامی است و هر ماه نیز نامی روحانی دارد که نمودار یکی از خصائص خداوند است. در هر دو آئین نام روزها در نام ماهها تکرار میشوند. در تقویم باستانی هر گاه نام ماه و نام روز با هم یکی شوند، باستانیان آن روز دور هم جمع میشوند و مراسمی برپا میدارند. در آئین بهائی نیز چنان مراسم ماهانهای به صورت ضیافت وجود دارد، اما این ضیافات در ابتدای هر ماه بهائی برپا میشوند.
تمدن ایران باستان گنجینهای از هنر، اندیشه، اخلاق، فرزانگی، آداب و رسوم و سنتهایی است که در برههای از زمان موجب رفاه مردم و سربلندی این سرزمین گردیده و بر ماست که با جستجو و تفکر در تاریخ میهنمان ویژگیهای مثبت و سازنده آن را احیا نموده و از بطن این ویژگیها و در پاسخ به نیازهای عصر جدید آن فرهنگ بلند پایه را که نشتهای نو بخشیده تا بارش دوباره پر شکوفه و بار گردد و بار دیگر در سرحلقه فرهنگهای پیشرفته جهان درآید.
حضرت عبدالبها میفرمایند:”آفرین بر این آئین که هر گوهر پنهان در کان ایران را آشکار و عیان نمود. تخم پاکی که حضرت زردشت افشاند به ریزش ابر بخشش انبات (روئیدن گیاه) کرد و کشتزار سبز و خرم شد، وقت خرمن رسید و برکت آسمانی گردید.”
آئین نوین بهائی در ایران زمین پا به عرصه وجود نهاده و دارای مجموعهای از عالیترین مفاهیم اخلاقی و اجتماعی بشری است که بر پایه تعالیمی جاودانی بنا نهاده شده و در این زمان به ما عرضه گشته است.