دیدگاه شورای ایرانیان کانادا درباره آینده و سرنوشت “کنگره ایرانیان کانادا”
هانا آرنت می گوید: حقیقت غم انگیز این است که بیشتر شرارت توسط کسانی انجام می شود که هرگز نمی توانند بین خوب و یا شر بودن، تصمیم بگیرند!
یک: نهاد “کنگره ایرانیان – کانادا” ۱۲ تا ۱۳ سال از عمرش می گذرد. در این مدت تجربه های زیادی از کار کرد این نهاد و کارایی و نقاط ضعف و قوت آن به دست آمده. از سویی دیگر شرایط ایران هم دگرگون شده و ایرانیان بطور کلی از نظام جمهوری اسلامی گذر کرده اند. بنابرین با توجه به گذشته کنگره و خواسته های کنونی مردم ایران بایستی نهادی را تأسیس کرد که کاملن نشانگر این تغییرات باشد. چارچوب درهم ریخته و هویت بسیار بدنام و ناپسند کنونی کنگره به هیچ وجه سنخیتی با شرایط امروزین ایرانیان در کانادا ندارد. کدام نهاد شناسه ملیت های خارجی در کانادا را می شناسید که دادگاه برای انتخاباتش نماینده معرفی کرده باشد؟!
بدنامی از این بدتر؟
از طرفی انرژی بسیار زیادی بایستی صرف بازسازی و پاکسازی این نهاد و همچنین افکار عمومی کانادا شود که معلوم نیست تا چه اندازه بتواند آب رفته را به جوی باز گرداند. کارنامه ننگین و شرم آور مدیریت گذشته به سادگی از اذهان پاک نخواهد شد و در صورت بازپس گیری آن بایستی دائم به خاطر کانادایی ها آورد که مسئولین کنونی با گذشته فرق دارند! این کار انرژی بر و بسیار ناخوشایند است. واقعیت آن است که تعمیر و بزک کردن یک بنای کهنه و بدنام به مراتب سخت تر و پر هزینه تر از ساخت یک ساختمان نو بنیاد با یک شالوده و معماری روز و مدرن است.
دو: نهاد شناسه جامعه ایرانی – کانادایی به اکثریت قریب به اتفاق
ایرانیانی تعلق دارد که با رژیم کنونی جمهوری اسلامی مرزبندی روشن و قاطع دارند.
رژیمی که یگانه عامل اصلی کوچ آنان از سرزمین مادریشان بوده است. پس به خلاف عقیده
نگارندگان شب نامه های متعدد اخیر (در ادامه دلیل شب نامه بودنشان آمده) و سایرینی
که تازه با این افراد آشنا شده و از اندیشه های آنان طرفداری می کنند، کنگره
ایرانیان کانادایی که مد نظر ماست به “همه ایرانیان ” تعلق ندارد! چرا
که باطل بودن این اندیشه در عمل و در طول حیات کنگره فعلی به اثبات رسیده است. تا
هنگامی که رژیم جمهوری اسلامی حیات دارد، تصور راه اندازی هر نهادی همراه با
نیروهای رژیم و طرفدارانش در پوشش های “اصلاح طلب” و یا “مبارزه با
جنگ” و یا “طرفدار صلح و دیپلماسی” و یا با دست آویختن به موضوعاتی
چون ” عدم ورود به مسایل مربوط به سیاست ایران” و یا “اجماع در
تصمیم گیری” و سایر تیترهای انحرافی و فریبنده عملن صاف کردن جاده برای
نیروهای رژیم است. روشی که در عمل در ۵ سال گذشته در کنگره فعلی به اجرا گذاشته
شده و نتایج آن هم امروز به روشنی در جلو چشمان همه است. بنابراین مرزبندی با رژیم
در نهاد شناسه بایستی چنان روشن و بدون لکنت باشد که اصلن نیروهای رژیم نتوانند در
آن جایی برای خود بیابند. از طرفی دیگر هویت ایرانی با جمهوری اسلامی در تضاد است.
کافی ست که به صورت علنی در کانادا اعلام کنیم که ما ایرانی از نوع جمهوری اسلامی
هستیم تا ببینیم که چگونه با ما برخورد می شود!
مگر جز این است که این همه اصرار هموطنان بر تاریخ چند هزار ساله و پر شکوه ایران و برگزاری آیین ها و مراسم فرهنگی کهن ایرانیان در کانادا و کشورهای میزبان برای نشان دادن این تفاوت هاست؟ پس نهاد شناسه ایرانی بایستی به وضوح نشان دهد که از جنس جمهوری اسلامی نیست و با آن مرزبندی کامل دارد. نبایستی فراموش کنیم که جمهوری اسلامی در جهان نادر و یکی است و شوربختانه شرایط ما هم به همین دلیل یگانه است!
ایرانیان – کانادایی مانند کره ای های – کانادایی و یا ایتالیایی های – کانادایی و یا اکراینی های – کانادایی نیستند. چنانکه کره جنوبی و ایتالیا و اکراین هم مانند ایران نیستند. رژیم ایران در جهان، رژیمی مطرود، یاغی، واپسگرا، جنگ افروز، زن ستیز و….وخلاصه غیر طبیعی است. لاجرم برپایی و ساخت و اداره و مدیریت نهاد شناسه آن هم در کانادا بایستی با دیگر ملیت ها متفاوت بوده و نمی تواند صرفن با رونویسی از اساسنامه و و تقلید کورکورانه از نحوه مدیریت نهادهای شناسه ملیت های دیگر در کانادا تاسیس و اداره شود.
سه: سرنوشت نهاد شناسه مورد پذیرش اکثریت
ایرانیان – کانادا تنها با
مشارکت جمعی و گسترده آنان در تمامی مراحل اعم از طراحی اولیه، تدوین اساسنامه و
مرامنامه، برنامه ریزی و مدیریت، و اداره امور عملی می شود. شوربختانه این روش در
هیچ برهه ای در تاریخ حیات “کنگره ایرانیان کانادا” صورت نگرفته. پیوسته
عده ای که خود را “خبرگان امور” پنداشته در خفا و یا در گروه هایی که
هیچ نمایندگی برای چنین کارهایی نداشته گرد آمده و برای همه تصمیم گرفته اند! مثال
های “ICC FOR ALL”
، “شفق” ، ”
UNITE ” ، و آخرین مورد آن به نام “کارزار تغییر و باز
سازی” همگی بخشی از این ماجرا هستند. افرادی که خود را قیم مردم انگاشته و در
خفا و پنهانی راه و روش برای کل جامعه و کامیونیتی تعیین می کنند! از این روست که
به آنچه تاکنون پخش شده شب نامه اطلاق می شود. اتخاذ چنین روشی خلاف دمکراسی و
آزادی خواهی و پشت کردن به اصول اولیه آن است. کجا بیانیه و یا فراخونی داده شده
تا مردم و ایرانیانی که شما نیابت آنان را به عهده گرفته اید فرصت یابند تا ضمن
حضور واقعی در اموری چنین مهم که با سرنوشت آنان ارتباط دارد اظهار نظر نمایند؟ در
جلسات خصوصی چند نفره می برید و می دوزید و انتظار دارید که مردم آنرا به تن کنند؟
از دمکراسی می گویید اما افسوس که با آن بیگانه اید.
در کدام جلسه عمومی جزئیات این برنامه ها را تاکنون با مردم در میان گزارده اید که اکنون از آنان می خواهید در “انتخابات سوم ماه مه” شرکت کنند؟
در آن انتخابات قرار است دستور جلسه چه باشد؟ آیا برای آن فکری کرده اید؟ مدیرانی که قرار است جایگزین این افراد ناکار آمد و خطاکار و به قول شما “همسوی” رژیم شوند، کیستند؟ کارنامه آنان چیست؟ چه شناختی به ایرانیان تورنتو از مدیران ناشناسی که شما تشویق می کنید به آنان رای دهند تا کنون به عموم داده اید؟
نتیجه: آنچنان که از شواهد بر می آید، برنامه ای
وجود ندارد. جلساتی خصوصی و محفلی و به صورت باندی برگزار شده و مانند همیشه شعار
گونه و بدون برنامه و پشتوانه صرفن خیالبافی های یک باند بر روی کاغذ آمده و در پی
آن گرد و خاک در داخل فضای مجازی ایجاد شده! حال آنکه روش دمکراتیک و شفاف پروسه ی
متفاوتی دارد. نویسندگان این شب نامه ها همه را به شفافیت می خوانند اما خود آنان
هیچگونه پای بندی به اصول شفافیت ندارند. در خفا با یکدیگر قرار می گذارند، گفتگو
کرده و نتیجه گرفته و به دیگران دیکته می کنند.
در پایان برای اینکه شورای
ایرانیان کانادا متهم به ایراد گیری و بی برنامه بودن نشود، راهکار زیر پیشنهاد می
شود.
پیشنهاد:
۱- فراخوا ن عمومی و تشکیل یک و یا دو جلسه
برای حضور همگان با دستور کار مشخص “طرح مشکلات و ارایه راهکار” درباره
سرنوشت “کنگره ایرانیان–کانادا”. در
ادامه نتیجه گیری از نشست عمومی و انتخاب اعضای هیات اجرایی برای تدوین اصول
راهکار صحیح.
۲- فراخوان نشست عمومی بعدی برای ارایه و ارزیابی نهایی طرح و
برنامه هیات اجرایی و تصویب آن.
۳- به اجرا گذاردن مصوبات نشست عمومی.
شورای
ایرانیان کانادا
تاریخ: ۱۱/۳/۲۰۲۰