نکته ها/ ۵۱
نمی دانستم مصاحبه آدم با خودش نیز مثل کرونا واگیردارد! خدا را شکر ترس مسئولان نظام از مصاحبه با خودشان ریخت و یکی یکی دارند با خودشان حرف می زنند ومشروحش را برای بنده می فرستند که منتشرکنم.
تنها دلیل ریختن این ترس هم این بود که فهمیدند آدم می تواند به خودش هم دروغ بگوید! مردم پسندانه تر بگویم، متوجه شدند که آدم می تواند ازخودش چیزهائی بپرسد که پاسخش رضایت بخش باشد. به قول معروف: جواب های، هوی است وجواب سئوال چرا شما اینقدرخوبید، خیلی ممنون است!
امروزمصاحبه ای که آقای روحانی با خودش کرده است به دستم رسید! با وجود آن که بسیار خواندنی وجالب بود ناچارشدم قدری خلاصه اش کنم. ایشان آن قدرازخودشان تعریف کرده بودند که اگراحمدی نژاد می شنید می گفت ایواله، این دیگه کیه؟ واگرشما می خواندید ومی شنیدید، دلتان مثل دل من ضعف می رفت!
دراین مصاحبه ایشان ازخودشان پرسیده اند: خوب آقای رئیس جمهور، هشت سال ریاست جمهوری ات دارد تمام می شود، ازکارهائی که کرده ای راضی هستی ؟
و به خودشان پاسخ داده اند: راضی بودن یا نبودن من مهم نیست. مهم مردم ایران هستند که راضی هستند، و راستش بد جوری هم راضی هستند. یعنی خیلی خیلی خیلی زیاد راضی اند!
خبرنگاردرون ایشان وقتی توانست جلوی خنده خود را ازشنیدن چنین پاسخی بگیرد، با شوخی پرسید: پس یعنی آن کلیدی که درابتدا به مردم نشان دادید ،کارسازبود؟ نه ؟
آقای روحانی لحظاتی صبرکرد تا نخودی خندیدن خبرنگاردرونش فروکش کند، بعد با یکی ازآن لبخندهای نمیکن شان فرمودند داستان قفل وکلید دیگرقدیمی شده است.
کلیدی که من نشان خلق اله دادم، یک کلید قدیمی بود که به درها وقفل های امروزی نمی خورد. کلید های جدید سوئیچی، رمزی، کارتی، دکمه ای، و تصویری است . اما من درانتخابش تقصیری نداشتم.
در آن شلوغ پلوغی قبل ازانتخابات که چند تا ازمشاورینم می گفتتند رنگ صورتی را انتخاب کن تا مردم یاد ترانه “پیرهن صورتی دل منو بردی” بیفتند، من برای اینکه ریا نشود و یک ترانه حرام قدیمی سرزبان ها نیفتد، رنگ بنفش را انتخاب کردم درنتیجه حواس خودم پرت شد وکلیدی را انتخاب کردم وبه مردم نشان دادم که هیچ دری را باز نمی کرد.
انشااله دفعه دیگر، یعنی وقتی هشت سال سری دوم احمدی نژاد تمام شد ونوبت هشت سال بعدی من شد، یک جعبه آچارهمراهم میارم که توش انبردست، پیچ گوشتی، دم باریک، آچارفرانسه، آچارکلاغی و حتی آچارشلاقی موجود باشد وهیچ قفلی نتواند ازدستم جان سالم بدرببرد.
خبرنگاردرون ایشان پس ازآنکه برخنده خود مسلط شد پرسید: اون ایده نظرسنجی ازدرون ماشین درحال حرکت، معرکه بود وبه عقل جن هم نرسیده بود. چنین ایده ای ازکجا به ذهنتان رسید؟ لحظاتی گذشت تا رئیس جمهورآماده پاسخ دادن به خود شود وبا خنده جواب داد:
من می دانستم که نظرسنجی ازدرون ماشین درحال حرکت، هم ایرانیها را به خنده می اندازد،هم خارجی ها را. اما یک مقام مسئول که نباید فقط خبرهای غم انگیزبه مردم بدهد!
آدمیزاد، یعنی همان بشری که دانشمندان می گویند، احتیاج به خنده وتفریح هم دارد ومن درقالب یک مقام مسئول، گاهی باید حرفی بزنم که مدتی مردم را بخنداند و گرانی مایحتاج زندگی وبی کاری وبی پولی یادشان برود …این گشت های مختلفی که ما برای مردم ردیف کرده ایم، اگرچه ضروریست، ولی حال مردم را می گیرد وگاهی باید حرفی زد وکاری کرد که مردم شاد شوند، روحیه بگیرند وقهقهه بزنند. نظرسنجی ازدرون ماشین را به این دلیل مطرح کردم…
وقتی ازدرون ماشینی که خیلی یواش یعنی ۶۰ کیلومترسرعت داره کسی را نشان بدهی وبگوئی اون خانمه نظرش درمورد اقدامات دولت مثبته، معلومه که خواننده یا شنونده ازخنده روده برمیشه.
بنده در دبستان معلمی داشتم که هروقت می دید دانش آموزان خسته شده اند، یک جوک تعریف می کرد وهمه را سرحال می آورد ودوباره درس را ادامه می داد .
خبرنگاردرون ایشان ازایشان پرسید میشه الان هم یک جوک بگید مردم کمی بخندند؟ مصاحبه تان دارد طولانی می شود …
آقای روحانی با لبخند به خودشان پاسخ دادند معمولا من این کاررا می کنم ودرمصاحبه هایم حرف های خنده داری می زنم که درقوطی هیچ عطاری پیدا نشود. به مردم بگو دارم برایشان. تا فردا صبر کنند، اخبارصدا وسیما که شروع شد، چهارزانو بنشینند جلوی تلویزیون وحالا نخند وکی بخند!
درگیری “خشن” با “ظریف !”
#ظریف#مجلس#قالیباف#روحانی#برجام
نه اینکه این دوتا کلمه متضاد، یعنی خشن و ظریف ، به جان هم افتاده باشند، نه، دیروز مجلس ناظر برخورد خشن نمایندگان مجلس با آقای ظریف، وزیرامورخارجه بود.
عده ای ازنمایندگان سعی کردند او را بشورند و بگذارند کنار، ولی آقای قالیباف اجازه نداد و گفت وقتی کسی را می شورند اگر خشک نکرده بگذارند کنار، سرما می خورد!
تشکرآقای ظریف ازمیهمان نوازی نمایندگان درمقابل جملاتی که درهوا موج می زد، نشان می داد که آقای ظریف خیال می کرد برای ناهاردعوتش کرده اند، به همین دلیل لباس پلوخوری اش را هم پوشیده بود و توی دلش گفته بود آخ جون، چه چلوکبابی بخورم امروز، خدا کنه دوغ آبعلی هم سفارش داده باشند!
جالب تراز حمله دیروزنمایندگان، حمله تند امروز شریعتمداری کیهان به ایشان است. کیهان تهران نوشته است :موضوعاتی که آقای ظریف درباره آنها توضیح داد بعضاً یکصد و هشتاد درجه با واقعیات فاصله داشت!
اگر آقای ظریف اقدامات و عملکرد وزارتخانه تحت مسئولیت خود را قابل دفاع میدانند چرا از خودشان مایه نمیگذارند و با ارائه اسناد متقن و دلایل محکم از آن دفاع نمیکنند؟ و چرا آن را به حضرت آقا نسبت میدهند؟!
بقیه حملات کیهان را هم می توانید اینجا بخوانید وبگوئید عجب وضعیه بابا !
https://news.gooya.com/2020/07/post-40542.php
چهاردهم تیر،هم روزقلم نامگزاری شده هم روزبوسه
کسی چه می داند ، شاید اشاره ای مودبانه وظریف به این نکته باشد که بهتراست قلم را ببوسید وکناربگذارید؟!
همیشه نیمه پرلیوان را ببینید:
ببین چقدربیمارستان داریم که پنجاه تای آنها را نامطمئن اعلام کرده اند!
به فلاکت، گرانی، بی آبی، بی برقی و بی پولی عادت کردیم، خوشبختانه، به کتاب خوانی نه!
دولت بدحساب نیست !
خدا پدرآقای حسین جلالی، نماینده رفسنجان وانارکرمان را بیامرزد که آبروی دولت را خرید ودرتوئیترش نوشت بابت اولین ماه نمایندگی اش درمجلس،۲۳۱ میلیون تومان به حساب او واریزشده. هول نشین وازحالا به فکرنمایندگی دوره بعد نیفتید. تمام این ۲۳۱ میلیون تومان حقوق ماهیانه نیست. ۱۱ میلیون تومانش حقوق است ، ۲۰۰ میلیون تومانش بابت مسکن و بیست میلیونش هم بابت هزینه های دیگر. آدمیزاد است گاهی هوس نخودچی …!کشمشی، آدامس باد کنکی چیزی می کند
وقتشه که ترس را بگذارید کنار
ترس دلارریخت واز۲۱ هزارتومن هم گذشت.
ترس سکه هم ریخت واز۱۰ میلیون تومن عبورکرد.
حالا دیگه نوبت شماست که ترس را بگذارید کنار، بروید توی یکی ازصرافی های معروف، مرد ومردانه بگوئید پنجاه تا سکه امامی میخوام پانصد هزارتا هم دلار…ایشالا یارانه ها را هم که ریختند، پولش را میارم میدم !
کاش طبیعت ازاین نقاشی ها نمی کرد!
عکس به یک نقاشی بیشترشبیه است اما ازحمله ملخ به پاکستان گرفته شده!
آب نمی خواهی سرکار؟
تابستونه، گرمه، اینوروآنورکه می دوی تا تظاهرکنند گان را کتک بزنی گرمت میشه ها سرکار. برای خودت میگم!
ضدعفونیش کن !
من تو فکر اینم که گونی خالی ازکجا بیارم نصف شبی، حاجی زنگ زده که اسکناس ها را اول ضد عفونی کن، بعد بریز تو گونی!
جوک بچه گانه
بااجازه تون اول یه جوک بچگانه بگم، بعد منظورسوئی را که دارم بیان کنم!
پسره گریه کنان ازمدرسه رفت منزل. مامانه بغلش کرد وبوسیدش وپرسید چی شده عزیزدلم؟ نمره ات بد شده؟
پسره که هنوزهق هق می کرد گفت نمره ام بد نشده، همکلاسیم کتکم زد …
مامانه عصبانی گفت بیعرضه می خواستی تلافی کنی …
پسره همچنان که چشم هایش را می مالید گفت من اول تلافی کرده بودم !
براین اساس، من میگم چطوره ما پیشدستی کنیم وچهارتا بد و بیراه به نسل های آینده مون بگیم، که بعدا دلمون نسوزه؟
آخه یقین دارم با این زندگی و کشوری که ما برایشان باقی می گذاریم، درآینده هرچی ازدهانشان دربیاد نثارمان می کنند !