این-۸-نفر-می-خواهند-رئیس-جمهور-شوند-یک-مینی-بوس-اصولگرا

انتخاب بین بد وبدترهنگام انتخاب رئیس جمهور، مال زمان قدیم بود. الان دیگه صحبت ازانتخاب بین خوب وخوبتر، وخوبتروخوبترینه!

همشهری آنلاین گزارش کرده است که به احتمال زیاد باید از بین این هشت نفر، بهترینش را سوا کنیم تا چهارسال یا احتمالن هشت سال هم او پول نفت را بیاورد سرسفره هایمان!

پول نفت سنگینه و بردن سرسفره ۸۲ میلیون آدم خسته کننده. ایرانیها هم که همه تعارفی، تا آدم را به زورننشانند که: بفرمائید گلوئی تازه کنید، ول کن نیستند وهمین ۸۲ میلیون دفعه نشستن و بلند شدن ودسته دسته اسکناس را شمردن وتحویل دادن، آدم را ازکمر می اندازد.

 البته شاید شیوه قدیم ساده تربود! چون آنهائی که خیال می کردند رأی دادن شان چیزی را عوض می کند، حرفه ای شده بودند؟!

می رفتند جلوی صندوق، یک تیکه کاغذ می دادند دستشان، نگاه چپ چپی به دو تا عکسی  که به عنوان بد و بدتر انتخاب کرده بودند می انداختند، اسم بده را می نوشتند وتوی دل شان می گفتند هرچی باشه ازاون یکی بهتره، کاغذ را می انداختند توی صندوق، می رفتند ساندویچ وساندیس شان را می گرفتند ومی رفتند منزل …

این انتخاب برای کسانی که اهل رءی دادن بودند کارمشکلی نبود اما پدرآنها که این دونفررا انتخاب کرده بودند درآمده بود.

حداقل یک سال جلسه وگفتگو وبگومگو پشت انتخاب بده وبد تره وجود داشت وکلی خرج وزحمت.

آدم هائی را بطورناشناس می فرستادند به شهرهای کوچک ودهاتی که قرارگذاشته بودند ساکنانش را برای رأی دادن سواراتوبوس کنند وبه شهر بیاورند تا تحقیق وبررسی کنند.

این فرستادگان مأموریت داشتند بروند توی قهوه خانه محل، بنشینند پای درد ودل مردم که: مشد حسن، بنظرتو، عباس آقا بهتره یا حسین آقا؟ مردم آبادی شما کدوم یکی را بیشتردوست دارند؟ دلتان می خواهد کی رئیس جمهورتون بشه…؟

وبعد جمع وجورکردن این نظرسنجی ها ودانستن این نکته که مردم ازکدوم یکی بیشر بدشان می آید ونظر کی به کی نزدیکتره، کلی دردسر داشت…

انتخاب بین خوب وخوبترخیلی خوبتره، درانتخابات پیش رو امتحانش می کنیم!

مزه عزاداری پارسال، هنوززیردندان برخی ازعزاداران حسینی مانده است !

استاندار اصفهان به ‘بهترین’ ماموران امر به معروف آپارتمان جایزه می‌دهد-.بی بی سی

آپارتمان مبله!

– :  حج آق سلام
 – : سلام به روئی نه چندان ماهت واون ریشی سیاهت. چی شدس عبدلی که دوباره پیدات شدس؟ تو که صبحی زود اینجا بودی؟
– :هابعله. صبح بودم و گزارشی کارما دادم خدمتی تون، اما الان یه گزارشی اورژانسی پیش اومدس که لازمس به عرضی دون برسونم چون می دونم دستی کمی کم یه آپارتمانی مبله روشاخش اس.
– : خب، تعریف کن ببینم چی شدس، چی کارکرده ای؟
– : آقا یکی ازاین دخترخوشگلای بدحجابا به راهی راست هدایت کردم …آ بوگو چه جور…
– : خب، چه جور؟
– : به زبونی خوش، نه فحشی، نه کتکی، نه کش ووا کشی …بقولی قربونعلی که تازه ازآلمان برگشتس و یه ریزوردی زبونش اس ( einfach so )
 – : که یعنی چی؟
– : که یعنی همینجوری …حالا بوگوچی چی پوشیده بود وچیکارمی کرد؟
– : اگه بی ناموسی وایناس تعریف نکن، شنیدنش هم گناه داره د.
– : نه به جونی شوما، ازاون خبرا نبود وظاهرش هم عیبی نداشت، روپوش تا مچی پا، روسریا سفت گره زده بود زیری چونش، سری شم زیربود اما یه چیز ناجوریا زمزمه می کرد …
– : یعنی آهنگ واینا؟ ازاونا که میگه د: سرپلی خواجو، یارو واسادس..؟
 – : نیمی دونم، یعنی صداش درنیمی اومد که آدم بشنفد، اما لبای ورقلمبده شا توهمون مایه ها تکون می داد. بش گفتم این آهنگ چی چی اس می خونی وسطی خیابون؟ ازخدا شرم نیمی کنی؟  فکرنیمی کنی مردا وسوسه میشن وبه گناه می افتن؟
– : خندید وگفت من کوآهنگ نیمی خونم حج آقا، امتحان دارم، درساما تکرارمی کنم که یادم نره د.
– : منم زرنگ وزبل، آخرین کلمه ای را که شنیده بودم تکرارکردم وگفتم سیروس که زمزمه می کردی، درس اس یا اسمی پسری حاج محسن؟
-: خندید وگفت سیروس نه حج آقا، سینوس
– : گفتم بلند تکرارکن ببینم درساتا …. آقا یه چرت وپرتائی سری هم کرد که آ باضافه ب میشه د سه، وسینوس اینجوری اس واون یکی سینوس که اسمی شا نیمی برم، اونجوری می شد وازاین حرفا … بش گفتم یا همینجا توبه می کنی و دیگه ازاین غلطا نیمی کنی، یا اینکه …

باورت نیمی شه حجی… ، “یا اینکه ….” را که گفتم، شروع کرد به گریه و استغفار وغلط کردم غلط کردم  که دلم به حالش سوخت وولش کردم رفت.

حالا آپارتمانی که برا این امری به معروف نه چندان معروف به من تعلق می گیره د، مبله س، یا خودم می باس دوشک ورختی خواب واسه ش بخرم؟!

آموزش دروغ با خدمات پس ازفروش!

یکی ازدانشمندان معروف گفته است اگربلد نیستی دروغ بگوئی، ازحرفه ای ها بپرس!

بگذریم، یکی ازقوی ترین، موفق ترین ومحبوب ترین سیاستمداران سوئد،که شانس نخست وزیری را هم داشت، خانمی است به نام مونا سالین که به علت ناشی گری دردروغ گوئی یک شبه تمام سابقه سیاسی خود را خراب کرد.

مونا سالین

تازه وقتی هم یکی ازهموطنان ما  بهش گفته مرد حسابی، بلد نیستی دروغ بگی، ازما بپرس. خندیده وگفته مرد حسابی خودتی، من زن حسابی هستم!

داستان درچند تا جمله اینه که محافظ شخصی ایشان می خواسته برای خرید یک آپارتمان ۷۰ متری وام بگیرد، چون حقوقش کم بوده بانک بهش وام نمی داده؛ مونا خانم دلش برایش می سوزد و حقوق پلیس محافظ خودش را بیشتر از حدی که بوده گواهی می کند. آقای پلیس وام را می گیرد، خانه را می خرد والان هم دارد اقساطش را بطور مرتب پرداخت می کند.

قضیه برملا می شود، خانم را به مبلغ ۴۵ هزارکرون (دوبرابرحقوق ماهیانه یک کارگرساده) جریمه می کنند وتمام می شود . اما….

مسئله برسرهمین اماست … مونا خانم با این دروغ محبت آمیز، ازسیاست حذف شد ودرعذرخواهی تلویزیونی هم که کرد گفت: من دچار فساد شدم، قدرخنده های مردم را ندانستم ونفهمیدم اعتماد مردم چه ثروت هنگفتی است.

میگن یکی ازهموطنانمان، (اون هموطن اولیه، نه یکی دیگه مون!) بهش گفته زن حسابی، دروغ وکلک بلد نیستی، بپرس. ما محض رضای خدا هم دروغ گفتن را یادت می دادیم هم خدمات پس ازفروش یعنی ماستمالی کردن بعدش را!

توپی که چشم وگوش آدم را بازمی کند!

اگرمغزتان کم کاری می کند و جواب خیلی ازسئوال ها را نمی دانید، یکی ازاین توپ ها بخرید ، معجزه می کند.

به گفته دکتراورتوپد، ازمچ دست تا آرنج تان را با آن ماساژ بدهید، عصب ها و مویرگ های  خفته دربازو، ازخواب غفلت بیدارمی شوند وشروع می کنند به سیگنال فرستادن به مغز، جوری که پس ازچند دقیقه صدای مغزبلند می شود که بسّه بابا  چه خبره؟ بی انصاف من با این همه سیگنال چه خاکی توی سرم بریزم؟!

دیشب هشت شب ازکف دست تا آرنجم را با آن ماساژ دادم، آنقدرسیگنال رنگ ووارنگ به مغزم ارسال شد که یاد دربند وسربند و کبابی های آنجا  با لامپ های مهتابی رنگی شان افتادم وهوس کباب کوبیده وجوجه کباب کردم!

حالا چقدربرای مغزم روضه خواندم که من ای نوقت شب جوجه کباب وکباب کوبیده ازکجا بیارم تا قضه را فراموش کرد، بماند.

امروزصبح هم که خواندم کارگران هفت تپه پنجاه روزاست به خاطرنگرفتن حقوق ومطالبات شان اعتصاب کرده اند و نفهمیدم چرا کارگران یک کشورثروتمند باید تابلو دست بگیرند که ما گرسنه ایم، توپه را برداشتم وتند وتند مالیدم به کف دستم …

آقا باورنمی کنید، یک دقیقه نکشید که سیل سیگنال های روشنگر به طرف مغزم سرازیرشد و فهمیدم درسته کشورما ثروتمنده ،ولی دیگران هم آدمند وچشم شان به دست ماست. سوریه، لبنان، یمن، فلسطین ووو… چشم شان به دست کی باشد؟ چین وروسیه؟ خود آنها هم چشم شان به دست ماست!

قبل ازکرونا….

مزه عزاداری پارسال، هنوززیردندان برخی ازعزاداران حسینی مانده است !