بطور کلی محیط سازنده شخصیت افراد است، به صورت دیگر هویت شخصی یا قومی افراد مربوط به مجموعهای ازعوامل طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی محل زیست آنان میباشد.
اگر کاملاً اسیر عوامل محیطی که در آن زندگی میکنیم باشیم، ترقی ما یا ممکن نیست یا محدود است اما چون کمک از اندیشه و خرد گیریم میتوانیم خود را از بسیاری بندهایی که ما را به سنتهای دیرین بسته و از تحقق و تحرک بازداشته رها سازیم و قدمی به پیش نهیم.
تاریخ نشان میدهد که جهش تمدنهای بشری زمانی به وقوع پیوسته که راهگشایان جامعه افکار و مفاهیم دیرین را که به آنان و پدرانشان تلقین گشته بوده بر محک امتحان نهاده و با عقل آنها را سنجیده و به خردگرایی روی آورده اند. این امر نیز درباره دین مصداق دارد زیرا همگی به دین پدران خویش متمسک هستیم و چشم بسته به تقلید پیشینیان راه آنان را میپوییم و چنین میگوییم که آنچه میراث نیاکان من است حق است و آنچه نزد دیگران است باطل میباشد. حتی پیروان یک دین نیز بین خود فرقهها ساخته و ایجاد اختلاف و دشمنی نموده و علمای هر فرقه نیز استنباطهای متفاوتی از دین خود کرده و مریدان خوشباور نیز به خاطر تقلید این تفاوتها را با تعصب پیروی کرده و به جان یکدیگر افتاده و باعث وقایع هولناک و کشتارهای بسیاری شده که تا به امروز ادامه دارد. همه میگویند که حقیقت نزد ما است و دیگران گمراهند و گناهکار. در این میان هیچکس یک دم فکر نمیکند که اگر در خانواده ای با دیانت دیگری متولد شده بود طبیعتاً پیروی از آن دیانت را میکرد و چه بسا که در معتقدات دین خود چنان متعصب بود که سایر ادیان را قبول نداشت.
این انحصارجویی در شناسایی حقیقت بلایی است که روزنه عقل و خرد آدمی را بسته و او را مجبور میدارد تا به نام دین که در اصل برای سعادت مردم ظاهر گشته ظلم و ستم بر مردمی که عقیده دیگری دارند روا دارد، از این روست که یکی از اصول تعالیم آئین بهائی تحرّی۱ حقیقت است یعنی جستجوی شخصی و بیغرضانه حقیقت.
بر طبق تعالیم آئین بهائی یکی از مهمترین راههای وصول به وحدت و یگانگی بشر، جستجوی شخصی و بیغرضانه حقیقت است زیرا حقیقت یکی است، تعدد ندارد و اگر کسی خواستار حقیقت باشد و حقیقت جویی پیشه سازد درمییابد که حقیقت انحصاری نیست و ملاحظه خواهد کرد که تمام پیامبران مروجین حقیقتی واحد بودهاند و همه ادیان از یک منبع سرچشمه گرفته اند. چنین فردی درمییابد که؛ باید عاشق نور بود، در هر چراغی که بدرخشد؛ باید عاشق گل بود، در هر باغی که بروید؛ تشنه آب بود، از هر چشمه که بجوشد.
حضرت عبدالبهاء میفرمایند:”تقالیدی که در دست ادیان است مانع اتحاد و اتفاق است زیرا تقالید مختلف است، اختلاف تقالید سبب نزاع و نزاع سبب قتال، لهذا باید تقالید را ترک نمود و تحرّی حقیقت کرد. چون حقیقت یکی است اگر کل تحرّی حقیقت نمایند شبههای نیست که کل یکی شوند. متحد و متفق گردند زیرا این همه نزاع از تقالید است والا اساس ادیان الهی یکی است و آن فضائل انسانی است. هیچکس در فضائل اختلاف ندارد. همه متفقند که فضائل نور است و رذائل ظلمت. پس ما باید رجوع به اساس ادیان الهی نمائیم. تقالید را ترک کنیم. یقین است متحد میشویم و به هیچ وجه اختلافی نمیماند.”
خوانندگان عزیز، بهائیان هرگز دیگران را تکلیف نمیکنند که بهائی شوند بلکه میگویند تحقیق نمائید و آنچه را که در گذشته شنیدهاید با آنچه آئین بهائی ترویج میکند مقایسه نمائید ولو آن که آئین بهائی را قبول ننمائید، لااقل از تعالیمش با خبر بوده و سوءتفاهماتی که بر اثر تهمت و افترا و بهتان به این آئین وارد گشته برطرف شده و دشمنیهای بیجهت بین دو انسان که در یک آب و خاک پرورش کردهاند فرو بنشیند.
۱- تحرّی: جستجو
خوانندگان عزیز، در صورتی که مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر: ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی: www.reference.bahai.org/fa