ایمیل های رسیده

این ستون جدید شهروند است که در آن ایمیل های جالبی که از خوانندگان دریافت کرده ایم، منتشر می کنیم. در بعضی از ایمیل ها اطلاعاتی داده شده که از صحت و سقم آنها بی اطلاعیم و فرصت و توان جستجو برای تائید یا رد آن نداریم … اما با این وجود آنها را زیر عنوان “ایمیل های رسیده” می آوریم تا خوانندگان در صورت تمایل خود به دنبال موضوع بروند و شاید بتوانند ما را هم در اطلاعات تازه ی خود سهیم کنند.

گفتنی ست شهروند اطلاعات مندرج در “ایمیل های رسیده” را نه تائید و نه رد می کند.

مطالب این بخش را در سایت شهروند در گروه “گوناگون” پیدا کنید.

 

بهترین رستوران آمریکا

برای صرف شام در این رستوران باید ۶ ماه در نوبت باشید

شماره ۱۷۲۳ خیابان هالستد شمالی در شهر شیکاگو خانه ایست با آجرهای خاکستری تیره، بدون هیچ تابلو و یا نشانی دیگر. خانه ای که برای ورود به آن چیزی حدود ۶ ماه باید در صف انتظار باقی بمانید. اگر سرانجام بخت یار شما باشد و در جیب هایتان یکی دوهزار دلاری پیدا شود، و البته سر وقت به محل رسیده باشید، می توانید وارد شوید! ابتدا از راهروی تونل مانندی می گذرید و خود را درمقابل درهایی الکترونیکی می یابید که گذر از آنها شما را با رستورانی کوچک با دیوارهایی سفید و میز و صندلی هایی تیره مواجه می کند. فضایی بسیار ساده و تمیز.

رستوران Alinea در شیکاگو. رستورانی که با وجود سن کم (از ۲۰۰۵) برای سال های متمادی در میان ۲۰ رستوران اول جهان قرار گرفته است، و در سال ۲۰۱۰ به عنوان بهترین رستوران آمریکا انتخاب شد (رده بندی مجلهRestaurant).  در Alinea شما با تجربه جدیدی از غذا خوردن مواجه خواهید شد! تجربه ای که به نظر بسیاری نگاهی متفاوت به مفهوم لذت بردن از طعم و عطر غذاست، و در نگاه مخالفان مثل یک آزمایش تحقیقاتی!

تنها یک منوی ثابت برای همه مشتریان سرو می شود! و شما حق انتخاب چندانی ندارید! این منو در یک فرآیند ۲۳ مرحله ای و به تدریج اجرا می شود! در هر مرحله مقدار بسیار کمی از غذا (در حد یک لقمه) که به صورت یک اثر هنری تزیین شده است برای شما آورده می شود! پس از اتمام لقمه اول بعدی و بعدی!

در طراحی هر لقمه ترکیب بسیار هنرمندانه ای از طعم و عطر و تصویر در مقابل دید و دهان مشتریان قرار می گیرد.

البته لازم به ذکر است که محتوای این منو هر دو ـ سه ماه یک بار به طور کامل عوض می شود و شما در دور بعدی با تجربه جدیدی مواجه خواهید شد!

 

این نمونه نقشه سفر شماست از ابتدا تا انتهای شام که چیزی حدود ۳-۴ ساعت طول می کشد!

ترکیبی چنان هنرمندانه از عطر و طعم که به قول گزارشگر مجله تایم «تا حدود لقمه شانزدهم که کم کم شروع به سیر شدن می کنید، به نظر می رسد که غذا نمی خورید! بلکه به غذاهای مختلف فکر می کنید». این ترکیب عجیب و نوآورانه فقط بوها و طعم های خوراکی را دربرنمی گیرد! مثلن این لقمه در منوی پاییز رستوران که سینه مرغ کباب شده است که در کنار برگ های بلوط در حال سوختن بر روی میز شما می آید که شما را به حال و هوای پاییز و کباب و آتش و هیزم ببرد!

 

و یا دسر آخر که به عجیب ترین شکل ممکن سرو می شود! سرآشپز و یک همراه سر میز شما می آیند. یک سفره کوچک روی میز پهن می کنند! و این اثر هنری را جهت خوردن تحویل شما می دهند!

 

این نگاه عجیب به مفهوم غذا و این ترکیب نو از حواس مدیون هوشمندی سرآشپز و صاحب رستوران یعنی Grant Achatz است! مردی ۳۶ ساله که در دوران ۲۰ ساله حرفه ای خود تقریبن همه جوایز بین المللی آشپزی در جهان را برده است! داستان زندگی آشاتز هم مانند رستورانش عجیب و نامتعارف است! بتهوون را به یاد دارید؟ آهنگ سازی که در اواخر عمر ناشنوا بود؟! در سال ۲۰۰۷ پزشکان برای آشاتز تشخیص سرطان اسکواموس سل زبان درجه ۴ گذاشتند! با متاستاز به غدد لنفاوی گردن! تنها درمان پیشنهادی قطع زبان بود! در غیر این صورت سرطان، به گفته پزشکان،  ظرف یک ماه به زندگی او پایان می داد. برای گرانت آشاتز، مردی که از ۱۷ سالگی زندگیش را وقف طعم ها و غذاها کرده بود و در این راه حتی از همسرش هم جدا شده بود این مساله تنها یک راه حل داشت! او با جراحی و قطع زبان مخالفت کرد! یک درمان تحقیقاتی شیمی درمانی و رادیوتراپی در دانشگاه شیکاگو پیدا کرد و به کارش ادامه داد! صبحها به رستورانش می رفت و غذاها را آماده می کرد. ظهر به شیمی درمانی و رادیوتراپی می رفت و عصر در حالیکه در گوشه و کنار در حال عق زدن و بالا آوردن بود به رستوران برمی گشت! درمان های مهاجم سرطان حس چشایی او را از بین بردند. او کم کم یاد گرفت به عطر و بوی غذاها تکیه کند. البته بعد از ماهها کم کم حس چشایی برگشت! ولی آشاتز به ترکیب جدیدی از طعم و بو دست پیدا کرده بود! ترکیب هایی که تعریف جدیدی از لذت غذا خوردن بود!

 

تجربه شام در Alinea باید تجربه عجیبی باشد! بسیاری از مشتریان از این همه توضیحات سرآشپزها و ترکیب های عجیب و غریب معذب می شوند! به طوری که عده ای با وجود آنکه ماه ها برای چنین شبی منتظر مانده اند، وسط غذا رستوران را ترک می کنند! در حالیکه عده ای از مشتری ها از این همه تجربه جدید در حواسشان و بار احساسی و خاطراتی که هر بو و مزه  زنده می کند وسط غذا به گریه می افتند! (نقل از مجله تایم)

تجربه عجیبی باید باشد! در فهرست کارهایی که قبل از مردن باید کرد نوشت