بعدازظهر جمعه، ۷ آذر (۲۷ نوامبر ۲۰۲۰) ستون خودروهای حامل محسن فخری زاده دانشمند هسته ای و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع به همراه اعضایی از خانواده و تیم حفاظت او مورد تهاجم گروهی افراد مسلح ناشناس قرار گرفت که باعث کشته شدن وی شد.
از محسن فخری زاده به عنوان پدر پروژه هسته ای و یا جعبه سیاه پروژه اتمی نظام هم یاد می شود.
ترور فخری زاده دانشمند هسته ای اولین ترور از نوع خود نبود و قبلا سلسله ترورهایی علیه دانشمندان هسته ای رژیم ملایان صورت گرفته بود.
سلسله ترور هایی که در بین سال های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ علیه دانشمندان هسته ای رژیم صورت گرفته بود و طی عملیات هایی برخی دانشمندان هسته ای نظام از قبیل: مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن، مسعود علی محمدی، داریوش رضایی نژاد، رضا قشقایی فرد کشته شدند و تنها عباس دوانی از سوء قصد جان سالم به در برد.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۱ اعلام کرده بود که تیم های تروریستی زیر نظر امریکا و اسرائیل مسئول این ترورها بودند و اعضای آن طی عملیات پیچیده ای توسط وزارت اطلاعات شناساسی و دستگیر شدند.
۱۲ نفر در همین رابطه دستگیر شدند، متهمان در یک مستند تلویزیونی اعتراف اجباری، به ترور دانشمندان هسته ای به دستور اسرائیل اعتراف کردند.
اما سال ۱۳۹۸ مشخص شد که دستگیر شدگان ربطی به ترورها نداشتند و علی رغم این که در زیر شکنجه مجبور به اعتراف شدند، بجز مجید جمالی فشی که اعدام شد، مابقی همه آزاد شدند.
در ایران اما پرونده ترور دانشمندان هسته ای تا همین امروز همچنان حل ناشده باقی مانده است و مشخص نیست که متهمان اصلی ترورها چه کسانی هستند؟
جمهوری اسلامی همواره به مردم ایران می گوید که گرچه بیکاری و گرانی و اوضاع خراب اقتصادی است و اوضاع از هر جهت نا به سامان است، اما امنیت داریم…
مردم باید قدر این امنیت را بدانند و آن را پاس بدارند و باید با سربازان گمنام امام زمان در تأمین امنیت همکاری کنند.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی در تبلیغاتش هر اقدام و هر ترور و حتی اعتراضات مردم به جان آمده در خیابان های ایران را هم به اسرائیل، استکبار و کشوهای عربی منطقه مرتبط می کند.
این ادعا در دل خود به نوعی بیانگر ضعف جمهوری اسلامی نیز می باشد و نافی ادعای تأمین امنیت است. هرازگاهی عملیات هایی در داخل شهرها و در عمق خاک ایران به وقوع می پیوندند، که نافی ادعاهای نظام می باشد.
ما با رژیمی روبه رو هستیم که به مردم خودش می گوید با کمبودها و با فقر و گرانی باید بسازید چون امنیت داریم، اما اکنون می بینیم که آن امنیت هم یک ادعای پوچ و بی اساس بیش نبود. و این رژیم از تأمین امنیت مهره های مهم و کلیدی خودش هم عاجز است و این چیزی است که اقتدار پوشالی نظام را در انظار توده ها به طور جدی به زیر علامت سئوال می برد.
بخصوص اخباری درباره جزئیات عملیات ترور درز کرده است که نشان می دهد برق منطقه عملیات به کلی قطع شده بود و کلیه دوربین های منطقه عملیات را از کار انداخته بودند. این امر بیانگر این است که تیم عملیات به خوبی توسط افراد و گروه هایی در داخل و در محل عملیات پشتیانی می شده.
بعد از ترور فخری زاده برخی با طرح این موضوع که فخری زاده “دانشمند ایرانی” بود و نباید به او به عنوان دانشمند رژیم نگاه کرد… تلاش کردند بعد ملی به او بدهند، این جماعت در حقیقت دارند ما را به مجلس ختمی دعوت می کنند که صاحب عزای آن خامنه ای است.
باید به این جماعت گفت که فخری زاده همان قدر دانشمند است که جوزف منگله طبیب بود. جوزف منگله (۱۶ مارس ۱۹۱۱- ۷ فوریه ۱۹۷۹)، پزشک و افسر اس اس آلمان نازی در اردوگاه آشویتس بود.
لقب منگله «فرشته مرگ» بود، چون وقتی زندانی ها به اردوگاه وارد می شدند او به عنوان پزشک مشخص می کرد چه کسانی باید به اتاق گاز فرستاده شوند، چه کسانی باید به کار اجباری بروند و یا روی چه کسانی باید آزمایشات بیرحمانه انسانی انجام شود. دستگاه هیتلر پر بود از این گونه دانشمندان، دکتر و مهندس و متخصص.
در رابطه با عملیات ترور فخزی زاده سناریوهای محتمل دیگری هم مطرح هستند که در هر حال بررسی آنها خالی از لطف نمی باشد:
برخی این احتمال را مطرح می کنند که این عملیات ترور توسط جریانی در درون سپاه و یا نیروهای مسلح رژیم اجرا شده است که هدفشان چوب لای چرخ رژیم گذاشتن و متوقف کردن پروژه اتمی آن می باشد.
از آنجا که دانشمندان و متخصصان در رژیم ملایان هم تاریخ مصرف دارند یک سناریو این می تواند باشد که تاریخ مصرف محسن فخری زاده به دلیل زیاد شدن اطلاعاتش گذشته بود، بخصوص که محسن فخری زاده فرد مورد علاقه اژانش انرژی اتمی بین المللی برای کشف اسرار و پنهان کاری های پروژه هسته ای نظام بود، این امر او را برای رژیم خطرناک می کرد که باید بنحوی از شرش خلاص می شدند.
احتمال سوم ارتباط دادن این عملیات ترور به دادگاهی در بلژیک است که در حال رسیدگی به اقدام جنجال برانگیر تروریستی بمب گذاری در تجمع سالانه مجاهدین در پاریس توسط رژیم است. برای اولین بار در تاریخ رژیم تروریست ولایت فقیه به تله عدالت افتاده است و متهم اصلی این بمب گذاری یک دیپلمات رژیم می باشد که در دادگاهی در بروکسل محاکمه و درخواست ۲۰ سال زندان برای اسدالله اسدی دیپلمات تروریست رژیم و دیگر همدستان او به نام های امیر سعدونی و همسرش نسیمه نعامی هر کدام ۱۸ سال و ۱۵ سال زندان برای مهرداد عارفانی شده است، رژیم به شدت نیاز داشت تا با این ترور توجهات را از روی خودش به عنوان رژیم تروریست منحرف کرده و خود را به این وسیله در جایگاه قربانی تروریسم بنشاند.
به هر حال این مسئله نشان داد که رژیم ولایت فقیه یک رژیم غرقه در بحران، ضعیف و به شدت آسیب پذیر است.
کاوه ال حمودی
kaveh179@gmail.com