فرح طاهری

از ورزش تا سیاست؛ همه جا با مردم 

چه کسی می توانست فکرش را بکند. وقتی که دبیرستان می رفتم، مثل هزاران دختر نوجوان دیگر، فوتبالیست محبوبم پرویز قلیچ خانی بود. سال ۱۳۵۳ هفده ساله بودم که با برادر و عموزاده هایم برای دیدن مسابقات فوتبال بازی های آسیایی به استادیوم تازه ساز یکصد هزار نفری می رفتم. برای پرویز قلیچ خانی هورا می کشیدم و برد تیم ملی مان را آرزو می کردم.

۳۴ سال بعد و هزاران کیلومتر دورتر از استادیوم آزادی، پرویز قلیچ خانی را می بینم، دو سال پیش که به تورنتو آمده بود و به دفتر شهروند آمد. به او گفتم فوتبالیست محبوبم بوده، و او باور نکرد… انگار مرا جوانتر از آن می دید که او را به یاد داشته باشم.

و حال در تورنتو دوستانش برایش بزرگداشت گرفته اند. آفرین به دوستانش که همت کرده اند و قدم پیش گذاشتند.

 

روز یکشنبه ۱۶ ژانویه ۲۰۱۱ در سالن اجتماعات شهرداری اسبق نورت یورک، حدود دویست نفر از ایرانیان تورنتو برای دیدن پرویز قلیچ خانی و شنیدن حرف هایش آمده بودند. در میان حاضران در سالن از هرگونه طیف فکری می توانستی ببینی، از ورزشکار و ورزش دوست تا راست و چپ و میانه ی سیاسی، تا افراد معمولی و حتی جوانانی که فقط آوازه ی او را شنیده بودند.

محمد حق شناس، یکی از دوستان پرویز گردانندگی جلسه را برعهده داشت. در ابتدا ویدیویی از زندگی پرویز پخش شد. دکتر شهرام اعظم پخش این ویدیو را برعهده داشت. در این ویدیو چگونگی ورود پرویز به دنیای فوتبال نشان داده شد و صحنه هایی که در آن برای فوتبال ایران افتخار آفرید. جابجا شدن در باشگاه های مختلف، دستگیری در بهمن ماه ۱۳۵۰به دلیل فعالیت های ضدرژیم، مصاحبه تلویزیونی و ادامه فوتبال در ایران و در نهایت مبارزه علیه رژیم در خارج کشور …

پرویز از سال ۱۳۴۰ فوتبال را از دبیرستان امیرکبیر آغاز کرد. در ۱۸ سالگی به باشگاه کیان پیوست. در ادامه در باشگاه های تاج، پاس، عقاب، دارایی، پرسپولیس توپ زد و در پایان به سن حوزه ارتکویکس در آمریکا پیوست. او ۱۲ سال برای تیم ملی ایران بازی کرد. اولین آن در سن ۲۰ سالگی در المپیک توکیو و آخرین آن سال ۱۳۵۶ در یک بازی دوستانه مقابل مجارستان در ۳۲ سالگی انجام گرفت. پرویز قلیچ خانی در مجموع ۶۴ بازی ملی انجام داده و ۱۲ گل برای تیم ملی ایران به ثمر رسانده است. او در سال ۱۳۵۶ در حالی که برای سن حوزه بازی می کرد در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام داشت به خاطر اعتراض به سرکوب توسط رژیم ایران، به ایران برنخواهد گشت.

او پس از انقلاب به ایران بازگشت ولی چندی بعد مجبور به ترک وطن شد. قلیچ خانی در پاریس از بیست سال پیش تاکنون نشریه آرش را منتشر می کند و ۱۰۴ شماره از این نشریه پربار تاکنون منتشر شده است.

محمد حق شناس (چپ) بخش پرسش و پاسخ با پرویز قلیچ خانی را اداره کرد

آقای حق شناس در ادامه ی این زندگینامه ی تصویری، نکاتی بر آن افزود و گفت: پرویز، جهان پهلوان تختی را به عنوان یک الگو در مقابل خود قرار داد ولی با تداوم فعالیت های سیاسی اش، پرویز دید خود را محدود به دید تختی نکرد و فراتر رفت و این دید را می توان در فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی پرویز بعد از انقلاب و بویژه با انتشار آرش به درستی دید. پرویز، آرش را از سال ۱۹۹۱ با امکانات محدود شروع کرد و طی بیست سال گذشته، با انتشار مستمر آن، توانسته آرش را به عنوان یکی از بهترین نشریاتی که در خارج کشور منتشر می شود، تبدیل کند. هر شماره ی آرش نسبت به قبلی پربارتر شده و هر شماره دارای دو سه ویژه نامه ی خاص است. پرویز تأکید فراوان در رابطه با پیگیری مسائل ایران داشته و یکی از نکاتی که همیشه در صدر فعالیتهایش قرار گرفته، دفاع از آزادی، دفاع عدالت اجتماعی، مبارزه با شکنجه و سرکوب و دفاع از زندانیان سیاسی بوده. شماره های مختلف آرش در واقع گواهی بر این دید پرویز است. در رابطه با زندانیان سیاسی چندین ویژه نامه بیرون داده و سعی کرده ناگفته هایی که در پس اوین خفته بودند، انعکاس دهد. پرویز به توابین، که یکی دیگر از قربانیان وحشی گری های رژیم جمهوری اسلامی هستند، پرداخته و یکی از اولین کسانی ست که با توابین در گوشه های مختلف جهان مصاحبه کرده و سعی کرده علت کشیده شدن آنها به این روند را روشن کند. در رابطه با مبارزات کارگران ایران از ابتدا سعی کرده پیوند خودش را با آنان حفظ کند و در شماره های مختلف آرش تا آنجا که توانسته مسائل جنبش کارگری را منعکس کرده همانگونه که مبارزات زنان و جنبش دانشجویی را منعکس کرده است.

در اینجا، از پرویز قلیچ خانی تقاضا شد تا با جمع سخن بگوید.

پرویز قلیچ خانی مطلبی در رابطه با کشتار مخالفان سیاسی در طول تاریخ تهیه کرده بود، که آن را به منظور پرهیز از پراکنده گویی، خواند.

او با اشاره به اینکه نه تاریخ نویس است و نه محقق دانشگاهی، نوشته ی خود را به روایت تاریخ نگاران و محققان وفادار خواند.

قلیچ خانی تأکید کرد که سخن راندن از سیاهی های تاریخ، به معنای نداشتن نکات مثبت نیست. او در این رابطه به مورخانی اشاره کرد که”از ویژگی های شکوهمند تاریخ و فرهنگ ما نوشته اند ـ برخی منصفانه و پاره ای غیرواقعی. برخی بر این باورند که حتی روشنفکران ما هنر نیندیشیدن داشته اند، عده ای دیگر ایرانی را گوهر اندیشیدن پنداشته اند. برای گروهی هنر نزد ایرانیان است و بس، در حالی که عده ای دیگر بر این باورند که سرزمین بی تمدن و بی فرهنگ ما شاید با عوض کردن خون ساکنانش تکانی بخورد.”

هدف از این در کنار هم گذاشتن سخنان مثبت و منفی مورخان از سوی سخنران، این بود که نشان دهد، هر دو جنبه را خوانده و به آن اشراف داشته است.

قلیچ خانی در ادامه به کشتار دگراندیشان در طول تاریخ پرداخت. از مناره ساختن سرها، کور کردن چشم ها، پسرکشی ها، دگراندیشان مذهبی تا اینکه به بعد از انقلاب رسید. او گفت:” الان که حدود ۳۲ سال از این حکومت گذشته است به عقب می نگرم و کشتارهای بسیاری را که در مقاطع مختلف توسط جمهوری اسلامی انجام شده، مرور می کنم، به این نقطه می رسم که اولین اعدام ها روی پشت بام مدرسه رفاه صورت گرفت و اینکه اعدام هویدا، تیمسار رحیمی، ریاضی، ربیعی و ده ها نفر از مسئولان رژیم شاه هیچ کدام ما را آزرده نکرد. از خودم می پرسم که چرا آن روزها به خیابان ها نریختیم تا مانع اعدام هویداها شویم. چرا آن روزها اجازه دادیم آن طناب را ببافند و هر روز محکم ترش کنند تا هر زمان که خواستند و هر وقت که نوبت ما رسید آن را به گردن عزیزان ما بیندازند. چنانچه در شهریور ۱۳۶۷ هزاران نفر از ایرانیان را به دار آویختند. یادآوری بی صدایی اکثر ما ایرانیان در برابر حکم اعدام در آن روز، هشداری به بی عملی و عقب ماندگی ما در برابر کشتار است…. انگیزه ی افشای کشتارهای رژیم از فردای انقلاب تا شروع دوباره این کشتارها در سال ۶۰ و تا اوج آن در سال ۶۷ و ادامه ی آن تا به امروز تنها به امید این است که همه با هم پیمان ببندیم که نگذاریم این کشتارهای بزرگ از خاطره ها پاک شود.”

پس از سخنان قلیچ خانی و استراحتی کوتاه، بخش پرسش و پاسخ برگزار شد. پرسش ها بیشتر سیاسی بود تا ورزشی، تنها خبرنگار دنیای ورزش از او در مورد فوتبال پرسید و آن هم نظر کاپیتان سابق تیم ملی در مورد وضعیت ایران در جام ملت های آسیا بود که قلیچ خانی با هوشیاری پاسخی کلی داد که در آن نه امید به برد دیده می شد و نه یأس از باخت، برای همین وقتی تیم ایران روز شنبه ۲۲ ژانویه یک بر هیچ به کره جنوبی باخت، فکر کردم چه خوب که به ما امید برد نداد.