نقشهبرداری از تهرانتو
جامعه وقتی جامعه می شود که افراد در شبکه ها و ائتلاف ها گرد هم می آیند. مردم معمولا گرد هم می آیند تا به اهدافی دست یابند که با کار مستقل ممکن نیست. انجمن و کانون و گروه سازمان می یابد تا به نیازهای جمعی پاسخ دهد.
در تهرانتو جوامع ایرانی-کانادایی ها گرد هم آمده اند و ائتلاف ها و شبکه هایی درست کرده اند که در روند ادغام، توسعه و رشدِ جوامع ما نقش داشته اند.
سازمان ها، ائتلاف ها و انجمن های تهرانتو در کمک به تازه واردان برای برقرار کردن حرفه های جدید، گذشتن از نظام مهاجرت و دسترسی به منابع محلی نقش داشته اند. سازمان های ما کمک کرده اند هویت جمعی ما را استحکام بخشند، به ما امکان داده اند صدایمان را در حیطه ی سیاسی استحکام بخشیم و فضاهای اجتماعی و هنری شکل داده ایم که هویت های یگانه ی ما را حفظ و ایجاد کرده اند.
در نتیجه به عنوان بخشی از پروژه ی نقشه برداری از تهرانتو می خواهیم به نقش سازمان های محلی مختلف در تهرانتو نگاه کنیم. به بررسی داستان های پشت ایجاد این سازمان ها، افرادی که کمک به ایجاد و حفظ آن ها کرده اند، خدماتی که ارائه می کنند و شیوه ی برخوردشان با نیازهای روزافزون و متغیر ایرانی های ساکن تورنتو می پردازیم.
امیدواریم که با نگاه به ایجاد و برپایی این سازمان ها بتوانیم درک بهتری از تاریخ جامعه مان و اینکه چگونه رشد یافته تا تهرانتو شود داشته باشیم.
سازماندهی تهرانتو: انجمن ایرانیان
بخش اول
دفتر کوچکی است و پنجره ای ندارد. راستش را بخواهید بیشتر شبیه کمد وسایل می ماند. سه میز ناجور و چند تا فایلِپرونده دیوار را پر کرده اند، کتابخانه ای پر از انواع بروشورها یک گوشه چپانده شده و یخچال کوچکی پشت یکی از میزها قرار گرفته و دو صندلی دیگر هم برای مهمان ها گوشه ی دیوار است. تصویر کلی فضایی شلوغ و پلوغ و پر است که انگار دارد منفجر می شود.
این جا دفتر اصلی یکی از قدیمی ترین سازمان های تهرانتو است، انجمن ایرانیان.
سید محمد آثاری، رئیس کنونی هیئت مدیره ی این انجمن، با خنده می گوید: «شانس آوردیم زمستان است. بدون کولر می توانید حدس بزنید این اتاق در تابستان چطوری است.»
سخت است باور کنیم که این فضای کوچک که به زحمت به دفتر می ماند دفتر مرکزی سازمانی است که ۲۵ سال است به جامعه ی ایرانی خدمت میکند.
انجمن ایرانیان در سال ۱۹۸۶ بنیان گذاشته شد و شکلگیری و تاریخش همگام با تکامل جامعه ی ایرانی در تورنتو است. بعدها در مقاله ای نگاهی میکنیم به سال های آغازین این سازمان مهم و ریشه های آن را با منوهر میثاقی، یکی از اعضای بنیانگذار و اولین رئیس آن، به گفتگو می گذاریم. امروز این دفتر را خدمات داوطلبان اداره می کند: سید محمد آثاری، فرد مسن فعالی که در سال ۲۰۰۹ در کار انجمن درگیر شده و مریم روزبهانی، دانشجوی جوانی از برنامه ی خدمات مددکاری اجتماعی سنکا کالج.
از راه که رسیدم آقایی چهل و چند ساله فورا پا شد تا برایم جایی باز کند. حتی سه نفر هم در آن فضا زیادی اند، اما چهار نفر تقریبا غیرممکن است، بخصوص وقتی کاپشنهای زمستانی را در نظر بگیری.
آقا، که مهندسی تعلیم یافته بود، از مصدومیتی رنج می برد که او را از کار قبلی اش بازداشته بود و به دنبال منابعی بود برای کمک به او در کارِ انتقال. مریم پشت کامپیوتر بود و در گوگل به دنبال منابع می گشت و آقای آثاری اطمینان و راهنمایی و گوشی شنوا ارائه می کرد.
اینگونه بود که زوجِ دونسلی با ارائه راهنمایی و خدمات به ایرانی های نیازمند در را باز نگاه می دارند.
آقای آثاری داوطلب اصلی است. «من چهار روز هفته از ۱۰ صبح تا ۲ بعدازظهر اینجا هستم، بعضی مواقع دیرتر، نسبت به اینکه در روز چه اتفاقی می افتد.»
آثاری توضیح می دهد: «هفته ای ۱۰ تا ۱۲ نفر برای استفاده از خدمات مان می آیند و حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر دیگر هم تلفنی مراجعه میکنند.»
او می افزاید: «روزهای جمعه به شماره ۵۴۳۰ یانگ می روم که برنامه ی افراد مسن مان را آنجا از ساعت ۱۰ صبح تا ۴ بعدازظهر اداره می کنیم.»
آثاری توضیح می دهد:«برنامه شامل برنامه های ورزشی، تورنمت های بینگو، بازی های شطرنج، پینگ پونگ و تخته نرد می شود. هفته ای ۳۰ تا ۴۰ نفر میگیریم. و بیشتر شرکتکنندگان مان خانم هستند.»
آثاری هفته ای ۵ روز در این دفتر بی پنجره کار داوطلبی می کند. او در چند سال گذشته شروع به فعالیت بیشتر کرده است.
او توضیح می دهد: «این اواخر به دلیل فقدان داوطلبان مشکلاتی داشته ایم.» اعتراف می کند که دوستان او بودند که تشویقش کردند این نقش را به عهده بگیرد. «دوستانم از من خواستند این سمت را بگیرم. فکر می کردند می توانم به احیای این سازمان کمک کنم.»
آثاری اعتراف میکند: «احساس مسئولیت می کنم. انجمن نقش مهمی در جامعه ی ما داشته و در گذشته معروف به کمک به مردم بوده است.»
از اگوست ۲۰۰۹ تا فوریه ی ۲۰۱۰ آثاری انجمن را یک تنه اداره کرد. تلاش های او برای زنده نگاه داشتن انجمن با برقراری هیئت مدیره ی جدید امکان پذیر شد. انجمن را در حال حاضر تلاش های داوطلبانه ی ده دوازده نفر اعضای هیئت مدیره، رئیس کمیته ها و داوطلبان سرپا نگاه داشته.
افراد مسن فعال، پشتوانه ی انجمن کنونی هستند. آثاری اشاره می کند: «بیشتر اعضای گروه ما افراد مسن هستند، کسانی مثل من که بازنشسته شده اند و زمان و ظرفیت داوطلبی در جامعه را دارند. جوانان زیادی دغدغه ی حمایت از خانواده و پیش بردن حرفه شان را دارند که وقت و انرژی خود را صرف این نوع کار محلی کنند.»
انجمن علاوه بر برنامه ی روز جمعه ی افراد مسن سفرها و گردشهای منظمی برای این افراد سازمان می دهد. آثاری میگوید: «سفرهای افراد مسن به کبک، سفری به اتاوا و همچنین سفرهای محلی به باغ وحش و کازینو را سازمان دادیم.» این گردش های اجتماعی به افراد مسن اجازه میدهد با آشنایی با دوستان جدید و آغاز تجربه های جدید در خانه های جدیدشان در کانادا زندگی های اجتماعی فعالانه ای داشته باشند.
انجمن علاوه بر برنامه هایی برای افراد مسن گستره ای از خدمات برای تازه واردان و سایر اعضای جامعه نیز ارائه میکند. آثاری می گوید: «مردم برای ترجمه شفاهی و کتبی پیش ما می آیند، برای کمک در نوشتن روزمه و یافتن کار، دانستن چگونگی دریافت گواهینامه، کارت بیمه ی بهداشتی، گذرنامه، یا اطلاعات برای چگونگی ثبت نام بچه ها در مدرسه.»
گرچه شهرداری کمک هایی اسمی به انجمن می کند (از طریق ارائه ی جا برای بعضی از برنامه ها)اما سازمان اساسا با اتکا به هزینه های سالیانه ی عضویت (نفری ۲۰ دلار) و همچنین درآمدهای حاصل از جلسات درهایش را باز نگاه داشته.
آثاری در مورد طرح هایش برای ادامه ی انجمن می گوید: «دوست دارم ببینم انجمن شهرت خود را به عنوان رهبری در جامعه ی ایرانی باز می یابد.» او می افزاید: «در ضمن دوست دارم ببینم جا و منابع مالی لازم برای اداره برنامه های بیشتری مثل کلاس های زبان فارسی، کلاس های زبان انگلیسی و کلاس های کامپیوتر داریم.»
آثاری در خاتمه می گوید:»مهمتر آنکه من می خواهم اعضای جامعه مان انجمن ایرانیان را مثل گذشته نبینند. می خواهم ما را به عنوان همان چیزی که هستیم ببینند. این انجمن بالا و پایین زیاد رفته، اما کسانی که امروز در رأس امور هستند می کوشند اعتبار سازمان را از نو بسازند.»