۲۵-۲۴ جولای ۲۰۱۰ ـ نیویورک
فرح طاهری
روزهای ۲۴ و ۲۵ جولای ۲۰۱۰ شهر نیویورک میزبان ۲۲ نماینده و ۳۵ ناظر از تشکل های محلی شهرهای آمریکا و کانادا بود که با هدف هم اندیشی و تبادل نظر برای پی ریزی تشکیلات منسجم سراسری برای همراهی با جنبش آزادی خواهانه مردم ایران به بحث و گفت وگو بپردازند.
من از طرف شهروند برای گزارش این همایش به نیویورک رفتم و در دو روز همایش شرکت کردم و شاهد بحث و تبادل نظر افراد شرکت کننده در نشست بودم.
کورش پارسا، حمید نیک آور، فرید اشکان و خانم مینا (کمیته نیویورک)، لادن بازرگان، بابک بازرگان و محمد امینی (کمیته اورنج کانتی)، احمد مشعوف، الهه شکرائی و پروین ثقفی (کمیته مونتریال)، بهروز ستوده و خانم فرح (کمیته فرزنا ـ سانفرانسیسکو)، ژاله بهروزی(واشنگتن)، مرمر میر، ابوتراب، شهلا عبقری و سیاوش عبقری(آتلانتا)، علیرضا کیا و نادر فروزی(شیکاگو)، حمید کوثری(لس آنجلس)، رامین ژوبین (تورنتو ـ ونکوور) نمایندگانی بودند که از گوشه و کنار آمریکای شمالی در این نشست حاضر شده بودند. برای برآوردی از میانگین سنی شرکت کنندگان از چند نفر که جوانتر به نظر می رسیدند سن آنها را پرسیدم غیر از چهار نفر که ۲۹، ۳۳، ۳۴ و ۳۷ ساله بودند، به نظر می رسید بقیه در میانگین سنی حدود ۵۰ سال (پایین تر و بالاتر) بودند.
شنبه ۲۴ جولای ـ اولین روز همایش
همایش صبح شنبه ۲۴ جولای در یکی از اتاق های کالج تکنولوژی با پیام همبستگی کمیته سکولار دموکرات های نیویورک و با یاد جانباختگان راه آزادی و استقلال ایران رسماً آغاز شد. کمیته سکولاردمکرات نیویورک که میزبان این نشست بود، پس از تظاهرات بزرگ سال گذشته در اعتراض به حضور محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران در نیویورک تشکیل شده است.
کورش پارسا، حمید نیک آور، فرید اشکان، آرش کیا و تعدادی دیگر از دوستانشان از ۹ ماه پیش تا برگزاری همایش تلاش کرده بودند از طریق تماس های فردی و ایمیلی جمعی همفکر گرد آورند تا برگزاری چنین نشستی امکان پذیر شود.
روز اول از همان دقایق آغازین نشست، لادن بازرگان تلاش داشت تا ارتباط پلتاکی را برقرار کند تا علاقمندان در گوشه گوشه ی جهان بتوانند در جریان مذاکرات قرار بگیرند که در نهایت موفقیت آمیز نبود.
آرام حسامی رئیس سکولارهای سبز واشنگتن دی سی پیام شورای هماهنگی شبکه ی سکولارهای سبز را خطاب به حاضران در همایش خواند. در این پیام ضمن تبریک برای برگزاری همایش، “اهداف سکولارهای سبز کمک به تأسیس نظامی سکولار و حکومتی دمکراتیک بر پایه ی خواست مستقیم مردم در ایران” عنوان شد. در این پیام گفته شد:”شبکه ی جهانی سکولارهای سبز، خواهان انحلال قانون اساسی نظام و خواستار برقراری حکومتی سکولار و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و دمکراسی می باشد.”
در پایان این پیام آمده است:” ما سکولارهای سبز با حفظ کامل مواضع و خواسته های خود آمادگی خود را برای همیاری و همکاری با تمام گروه های اپوزیسیون بدون هیچ پیش شرطی اعلام می نماییم. و به منظور تلفیق و به هم پیوستن تمام گروه های اپوزیسیون آماده ایم تا با این گروه ها وارد مذاکره شویم. انتظار ما این است که اختلافاتمان سازنده و اشتراکاتمان پاینده باشد.”
در این نشست تعدادی از نمایندگان و ناظران هر یک به مدت سه دقیقه نظر خود را اعلام داشتند و گفت وگوها آنچنان ادامه یافت که به میز غذای رستورانی ایرانی در همان نزدیکی محل همایش هم کشیده شد و تمام مدت صرف ناهار به گفت وگو در همان زمینه ها گذشت.
در ادامه گفت وگوها حول منشور پیشنهادی و اهداف سکولاردمکرات ها ادامه پیدا کرد و موارد اختلاف و اشتراک نظرها نمایان شد. دو نفر نیز از ونکوور و تورنتو از طریق تماس اینترنتی با جمع سخن گفتند. مجید شهبازخانی از فعالان ایمیل گروه سکولاردمکرات ها از عدم پذیرش نمایندگان کمیته مجازی Virtual Community گله داشت. آنها می خواستند که به عنوان نماینده از طریق اینترنت در نشست حضور داشته باشند و ناظر قلمداد نشوند، که در نهایت این درخواست پذیرفته نشد.
مهرداد حریری از تورنتو از سوی کمیته همبستگی با مردم ایران به عنوان ناظر ضمن تشکر از برگزارکنندگان جلسه، نظرات کمیته همبستگی را اعلام کرد. او گفت:”باید اول تکلیف خودمان را مشخص کنیم که قرار است این یک حزب سیاسی باشد یا یک گروه حمایتی از حرکت مردم ایران در خارج از کشور و این بسیار مهم است. اینکه احزاب سیاسی دیگر هستند از اتحاد جمهوریخواهان، احزاب چپ، جبهه ملی، جمهوریخواهان لائیک و غیره و غیره که دارند کار می کنند و مطمئنم که ما و هیچکدام از شما دوستان قصد دوباره کاری نداریم. چیزی که ما قصد تشکیل آن را داریم یک طرف افراد همفکری ست که در همان منشور طرز تفکر مشخص شده که سکولار دمکرات و خواهان جایگزینی جمهوری اسلامی با حکومتی برمبنای حقوق بشر است، این آن چیزی ست که ما به آن معتقدیم ولی اینکه ما از تورنتو و نیویورک و لس آنجلس و واشنگتن … قادر به انجام آن در تهران و شیراز و همدان هستیم، چنین چیزی وجود ندارد. ما باید توانایی های خودمان را ببینیم. صادقانه بگویم اینهمه بحث بر سر لغات لزومی ندارد. ما باید راجع به توانایی هایمان بحث کنیم. ما قرار نیست حزب سیاسی تشکیل دهیم به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی باشیم. ما قرار است که صدای رسای مردم ایران و جنبش هزار رنگ آنجا باشیم که اگر رسانه های خارجی خواستند مصاحبه کنند این گروه صدایی داشته باشد که صدای مردم ایران را منعکس کند و آن چیزی ست که جایش اینجا خالی ست.”
در ادامه سه گروه کاری از میان نمایندگان و ناظران تشکیل شد که روی موضوع های منشور، ساختار تشکیلاتی و برنامه ریزی راهبردی کار کنند و نتیجه ی کار را در جلسه با حضور تمام نمایندگان ارائه دهند.
جلسه ی روز اول پس از هشت ساعت بحث و گفت وگو ساعت ۶ بعدازظهر تمام شد تا ادامه ی آن یکشنبه پی گرفته شود.
یکشنبه ۲۵ جولای ـ روز دوم همایش
تصویب منشور
در روز دوم همایش، پس از بحث و تبادل نظرهای فراوان، متن نهایی با اکثریت آرا تائید شد.
بر اساس منشور مصوب، این گروه مبانی مشترک فکری خود را برای همکاری و فعالیت های آتی چنین اعلام کردند:
ـ ما باورمند به گذار خشونت پرهیز از نظام خودکامه دینی حاکم به جمهوری مبتنی بر حقوق بشر در ایران میباشیم و در این راستا از همه اشکال مبارزاتی مردم که با مبانی مدنی و حقوق بشری هماهنگ باشد، پشتیبانی میکنیم.
ـ ما قانون اساسیجمهوری اسلامی را قانونیغیر دمکراتیک و تبعیض گرایانه و بر خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر میدانیم و با پذیرش حق مردم در گزینش نظام آینده ایران، خواهان تدوین یک قانون اساسیکه مبتنی بر اعلامیه جهانیحقوق بشر و پیوستهای آن باشد، میباشیم.
ـ ما خواستار پایان دادن به همه تبعیضهای دینی، مذهبی، عقیدتی، جنسیتی و قومی در ایران میباشیم و از برابری حقوق همه شهروندان در برابر قانون پشتیبانی میکنیم.
ـ ما به سکولاریسم، جدایی نهاد دین از ساختارهای اداره جامعه و آزادی ادیان و مذاهب باور داریم و خواهان عدم دخالت دولت در امور دینی و مذهبی مردم میباشیم.
ـ ما خواهان اجرای همه آزادی های شهروندی در ایران هستیم و از جمله از آزادی اندیشه و بیان؛ آزادی گردهمایی و راه پیمایی؛ آزادی احزاب، سندیکاها، سازمانهای حرفهای و گروههای غیر دولتی؛ آزادی رسانههای گروهی و عمومی پشتیبانی میکنیم؛ با پوشش اجباری برای زنان مخالفیم؛ خواهان لغو مجازات اعدام هستیم؛ خواستار برگزاری انتخابات آزاد و شفاف بر پایه موازین دمکراتیک حقوق بینالملل میباشیم.
ساختار تشکیلاتی
در آغاز گروه کاری این حوزه ساختاری همچون دیگر سازمان های سیاسی ترسیم کرده بود، که حضور جوان تر ها از جمله آرش کیا، ۳۷ ساله که تا دو ماه پیش همشهری خودمان در تورنتو بوده و امروزه برای به انجام رساندن تحصیلاتش در نیویورک به سر می برد، اثرگذار شد. او خواستار تشکیلاتی افقی به جای عمودی شد و در توضیحاتی که داد ساختار تشکیلاتی کانون نویسندگان ایران و کمپین یک میلیون امضا را نمونه ای موفق خواند که می شود به عنوان الگو در نظر گرفت.
در نهایت شرکت کنندگان حول ساختاری منعطف برای جلب حداکثری مشارکت های مردمی در چارچوبی دموکراتیک به توافق رسیدند. بر اساس ساختار پیشنهادی، مقرر شد تا شورای عالی نمایندگان در کنار هیات اجرایی برآمده از انتخابات توامان زنجیره اجرایی و برنامه ریزی ساختاری تشکیلات پیش رو باشند.
برنامه ریزی راهبردی
این بخش آخرین محور مورد بحث پیش از برگزاری اولین تجربه انتخاباتی این تشکیلات سراسری نو پا بود. در این زمینه شورای نمایندگان حول سه محور بنیانی به توافق رسیدند که عبارتند از:
ـ کمک به شکل گیری و تقویت گفتمان اجتماعی سکولاردموکراسی در فضای اجتماعی- سیاسی ایران
ـ تلاش در راستای اتحاد سکولار دموکرات ها در راه ایجاد جمهوری مبتنی بر حقوق بشر در ایران
ـ تلاش برای شکل گیری ساختار ائتلافی مابین نیروهای سیاسی آزادی خواه در ایران
بر اساس طرح مصوب مقرر گردید تا هیات اجرایی با بهره گیری از راهکارهایی همچون فعالیت های متنوع رسانه ای، برپایی اعتراضات مدنی، برگزاری فروم های اجتماعی و میزگردهای منطقه ای برپایه مبانی مطروحه در منشور در جهت تحقق محورهای راهبردی بکوشد.
در پایان هیات اجرایی متعهد شد تا با در نظر گرفتن تمامی راهکارهای سیاسی و تشکیلاتی راه را جهت برگزاری اولین کنگره سراسری سکولار دموکرات های آمریکای شمالی حداکثر تا ۶ ماه آینده هموار سازد.
پس از رسیدن به توافق اولین انتخابات رسمی برای تشکیل هیات اجرایی تشکیلات سراسری انجام شد و پنج عضو اصلی و دو عضو علی البدل به عنوان هیات اجرایی انتخاب شدند.
تا تشکیل اولین کنگره سراسری خانم ها الهه شکرایی، لادن بازرگان، شهلا عبقری و آقایان فرید اشکان، آرش کیا، حمید کوثری و علیرضا کیا اعضای هیئت اجرایی منتخب خواهند بود.
در حاشیه هم بگویم خانم مینا از کمیته نیویورک به دلیل مخالفت با درج نوع حکومت (جمهوری) در اولین اصل منشور از همراهی خودداری کرد و توضیح داد که این عنوان باعث می شود عده ای که جمهوری خواه نیستند ولی سکولار و دمکرات هستند، نتوانند به این جمع بپیوندند.
***
بعد ازظهر یکشنبه بسیاری عجله داشتند که یا به فرودگاه یا ترن و یا مثل من به اتوبوس برسند تا به شهرهای خود بازگردند. با یکی دو نفر در مواقع استراحت گفت وگو داشتم و از فرصت کوتاه باقیمانده هم استفاده کردم و نظر چند تن دیگر از افراد شرکت کننده در همایش را پرسیدم.
فرید اشکان از کمیته نیویورک یکی از سازماندهان همایش سراسری بود که جزو هیئت اجرایی هم انتخاب شد. با توجه به اینکه افراد شرکت کننده در همایش از گوشه و کنار آمریکای شمالی بیشتر از طریق ایمیل با هم آشنا شده و در مباحث شرکت کرده بودند، از آقای اشکان در این خصوص پرسیدم.
چگونه ایمیل لیستی که در ادامه آن این همایش شکل گرفت، درست شد؟
ـ این ایمیل گروه در امتداد حرکتی که ما از سپتامبر ۲۰۰۹ و بعد از تظاهرات سراسری در مقابل احمدی نژاد در نیویورک که ما نیاز به صف مستقل سکولاردمکراتها را می دیدیم، توسط یک سری از فعالان جنبش سابق و نیروهای جدیدتر به وجود آمد و بعد از طریق تماس های فردی و جمعی و کمیته ای در شهرهای مختلف آمریکای شمالی این ایمیل لیست به وجود آمد.
چرا فراخوان عمومی ندادید؟
ـ فراخوان همایش عمومی است در اساس همایش عمومی است ولی در عین حال یک سری ضوابط معینی را برای همایش قائل بودیم و چند چیز معین را درنظر داشتیم. یکی اینکه هدف ما بایستی در وهله ی نخست شکل گیری سکولاردمکرات ها در آمریکای شمالی باشد یعنی قدم های سنجیده و کوچک برداریم تا به حرکت های بزرگتر برسیم. همایش آزاد و عمومی ولی دعوت شده یعنی افرادی که در آن شرکت می کنند کسانی هستند که بایستی در یک پروسه ی هم آمیزی مشورت فکری و سیاسی قرار گرفته باشند که در واقع در یک چارچوب فکری حرکت کنیم. به همین خاطر فکر کردیم اگر این را از یک هسته ی اولیه آغاز کنیم و بعد گسترش دهیم موفقیت آن بهتر تضمین خواهد شد.
چرا در بین شما افراد مشهوری که به سکولاریسم اعتقاد دارند، نیستند؟
ـ یکی از تفاوت های ما با جریان های دیگری که تاکنون در خارج کشور شکل گرفته، از جمله جمهوریخواهان لائیک و نایاک و … این است که ما اعتقادمان این نبود که این حرکت براساس جمع جبری افراد و شخصیت های سیاسی شناخته شده شکل بگیرد، اما تناقضی هم ندارد که اگر این افراد بخواهند خودشان را با ما همگام کنند ما در را به رویشان نمی بندیم. به نظر ما یکی از دلایل شکست اقدامات در خارج کشور این بوده که آنها حرکت از پایین نبوده (Grass Root) بیشتر مواقع یک سری افراد سیاسی بیانیه ای دادند و چهل، پنجاه نفر هم زیرش را امضا کردند، البته این تشکل ها هیچ اشکالی ندارند ولی آنها نتوانستند تاثیرگذاری خاصی چه در خارج و چه داخل کشور داشته باشند.
به همین دلیل بود که ما حرکتمان را براساس انجمن های واقعا موجود در شهرها گذاشتیم و اگر حرکت از این طریق آغاز شود می تواند در محل های اقامتی افراد پایه و ریشه داشته باشد.
جوانها کجا هستند؟
ـ طبیعتاً در هر جنبش سیاسی ظرفیت های شرکت نیروها را خود افراد و شخصیت ها تعیین می کنند. یکی از اهداف معینی که در مقابل خودمان گذاشته ایم این که با این بخش عظیم جامعه ی ایران در داخل و خارج که ۷۰درصد جامعه جوانان زیر ۳۰ سال هستند، روابط ارگانیک گسترده تری داشته باشیم. یک نکته را باید توجه داشته باشیم ۳۱ سال حاکمیت استبداد فاشیستی مذهبی ویژگی که داشته غیرسیاسی کردن جامعه بوده. امروزه جوانها در ایران به حق خواستار زندگی انسانی هستند. لزوما این هیچ برچسب سیاسی ندارد. اینکه آزاد باشم در خیابان راه بروم و غذایی که بخواهم بخورم، لباسی که می خواهم بپوشم یا موزیکی که بخواهم بشنوم. امروز جمهوری اسلامی کاری کرده که هر حرکت زندگی مردم سیاسی شده. ما با چنین موجی روبرو هستیم. یکی از وظایف عمده ی ما این است که این افراد را جلب کنیم مثل بچه های جوانتری که در نیویورک در گروه “رای من کجاست” جمع شده اند.
شما خودتان را سکولاردمکرات می خوانید، آیا نمی خواستید به سکولارهای سبز بپیوندید و یک گروه باشید؟
ـ ما اتفاقا بیانیه ها و اسناد دوستان مان در سکولارهای سبز را مطالعه کرده ایم و در مورد این افراد که خیلی هایشان آشنا هستند، نظر بسیار مساعدی داریم و با آنها نقطه نظرهای مشترک داریم ولی یک تفاوت اساسی که بین ما وجود دارد این است که این جریان باز از همان بالا شروع شد مثل خود آقای نوری علا که شخصیت شناخته شده ای هستند در جامعه ی سیاسی، فرهنگی، ادبی ما. من شک ندارم که در آینده این نیروها نزدیک ترین نیروها به ما هستند، اما ما اصولا با مرجعیت و شخصیت پروری مخالف هستیم. با این پدرسالاری که در جامعه ما هست ما باید از خودمان شروع کنیم.
***
رامین ژوبین از ونکوور و تورنتو نماینده جنبش جوان
رامین تا دو ماه پیش در ونکوور بوده و امروزه در تورنتو اقامت دارد. او فارغ التحصیل حقوق و فلسفه است و با ۲۹ سال سن جوان ترین شرکت کننده در این همایش است. جنبش جوان برنامه های اعتراضی و فرهنگی، مبارزات اینترنتی، تحقیق در مورد جریانات مختلف و … را سازماندهی کرده و ادامه می دهد.
نظر رامین را در مورد همایش می پرسم، می گوید:
ـ کار زیاد دارد این گروه و یک موضوع اصلی در منشور موضوع جمهوریخواهی بود که بحث شد که آیا ما از همین الان نوع دمکراسی را به عنوان یک گروه تعیین کنیم و جمع خودمان را محدودتر کنیم یا اینکه جمع خودمان را باز کنیم به هر کس که خود را سکولار و دمکرات می داند.
شما مخالف جمهوریخواهی هستید؟
ـ بله. جنبش جوان جمهوریخواه نیست و معتقد به دمکراسی مستقیم است.
یعنی چه؟
ـ این دمکراسی چیز نویی ست و می توانید در اینترنت یورگن هابرماس را جستجو کنید و ببینید او این را مطرح کرده.
***
الهه شکرائی از کمیته مونتریال به همراه پروین ثقفی و احمد مشعوف در این همایش حضور دارد. او در رای گیری برای هیات اجرایی تشکیلات سراسری اولین رای را آورد. خانم شکرائی عضو انجمن زنان مونتریال و عضو انجمن دفاع از حقوق بشر در ایران ـ واحد مونتریال است.
چگونه با این جمع آشنا شدید؟
ـ از طریق دوستی که اطلاعیه ی این گروه را دعوت کرده بود ما بحث و گفت وگو کردیم و فکر کردیم خوب است شرکت کنیم و بتوانیم یک گروه منسجم مدافع این محتوا در مونتریال تشکیل دهیم.
با توجه به اینکه سکولارهای سبز قبلا تشکیل شده و شما هم دستبند سبز به دست دارید، فکر نکردید به آنها بپیوندید؟
ـ شناختی نداشتیم از سکولارهای سبز، ولی بین دوستان ما عده ای هستند که سبز نیستند ولی سکولار هستند. در نتیجه فکر می کنیم که این جریان بیشتر می تواند دربرگیرنده ی اکثریت دیدگاه های دمکراسی خواه قرار بگیرد. ضمن اینکه من خودم را سبز می دانم، ولی خوب این بحث و گفت وگو هست که چرا سبز؟ حالا تا زمانی که این مسئله جا بیفتد. مسئله رنگ که نیست. من حرفم این است که سبز بودن جنبش دمکراسی خواهی در ایران است از این زاویه. ولی خوب اگر عده ای هم تعبیر و تفسیرشان این است که این می تواند برگردد به نهاد مذهبی و پرچمی باشد برای آقای موسوی، در هر حالت من این را نگه می دارم و مدافعش هستم.(با اشاره به دستبند سبز)
از همایش راضی هستید؟
ـ فکر می کنم علیرغم اختلافات نظری که می تواند وجود داشته باشد ولی ما قادریم که به نتیجه گیری مثبتی برسیم.
***
محمد امینی نویسنده و پژوهشگر تاریخ و جامعه ی ایران است که بیش از ۱۵۰ نوشته از او در این زمینه ها منتشر شده است. وقتی از او پرسیدم از نمایندگان اورنج کانتی هستید، پاسخ داد فعلا، پرسیدم چرا فعلا گفت:
ـ برای اینکه فکر می کنم جوانترها باید بیایند شرکت کنند و دیگر از نماینده بودن من گذشته.
شما حرف از زمان کنفدراسیون می زدید، آیا سابقه ی حضور در آن داشتید؟
ـ بله در زمان جوانی مدت کوتاهی عضو کنفدراسیون بودم.
چه انتظاری از همایش داشتید؟
ـ انتظارم واقعا این بود که همایش موفقی پر از علاقمندی نسبت به ایجاد یک سازمان گسترده ی سکولاردمکرات های آمریکای شمالی به وجود بیاد و خیلی هم خوشحالم از این کاری که تا حالا صورت گرفته و فکر می کنم این نشست در آن مسیر گام گذاشته.
با توجه به اینکه سکولارهای سبز قبلا تشکیل شده، فکر نکردید به آنها بپیوندید؟
ـ تفاوت کار ما با بقیه گروه ها ـ بدون اینکه بخواهم ایرادی بگیرم ـ در این بوده که بر پایه ی انتخاباتی رفتیم جلو. یعنی باید نمایندگان از شهرهای مختلف رای بیاورند از اعضای مجمع خودشان و انتخاب شوند، نه اینکه یک عده برگزیده ی صاحب نام باشند. که البته آن خیلی کار مثبتی ست نه اینکه منفی باشد ولی این متفاوت است و گفت وگوهایی هم با آن دوستان هست که این تشکل ها را یک کاسه کنیم.
شما و خانم لادن بازرگان و آقای بابک بازرگان نمایندگان اورنج کانتی هستید. از چه انجمنی آمده اید؟
ـ انجمنی در اورنج کانتی هست به همین نام ایرانیان سکولار دمکرات اورنج کانتی. اینها کسانی هستند که در فعالیت های گوناگون اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بودند و به دور این منشور گرد هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که عضو این حرکت شوند.
چه انتقادی به این دو روز همایش دارید؟
ـ به نظر من رویهم رفته خیلی کارها خوب جلو رفته و شاید میشه گفت انتظار زیادی از نقطه نظر گذراندن خیلی از بحث های تشکیلاتی وجود دارد که در این فرصت کوتاه نمی شود انجام داد ولی من ایراد اساسی نمی بینم و بسیار بسیار نشست مثبتی بوده.
***
فرامرز دادور از شیکاگو به عنوان ناظر در همایش شرکت کرده بود. از او پرسیدم از طرف چه انجمنی آمده، گفت:
ـ من در کنار دو نماینده ی شیکاگو، آقای علیرضا کیا و نادر فروزی از طرف “کمیته همبستگی با مبارزات مردم ایران ـ شیکاگو” آمدم.
روند همایش را چگونه دیدید؟
کلا مثبت دیدم. به آینده اش امیدوارم. انرژی ها خیلی زیاد است و ضرورت ایجاد چنین حرکت جمهوریخواهی مبتنی بر اصول حقوق بشر وجود دارد و به نظر من می تواند در آینده نطفه های اولیه ای باشد برای تشکیل یک جبهه ی دمکراتیک جمهوری خواهی مبتنی بر حقوق بشر .
با حرف هایی که کمیته برنامه ریزی زد برای ائتلاف نیروهای آزادیخواه، فکر می کنید این کار انجام شدنی باشد؟
ـ من مطمئن نیستم و فکر می کردم این ها در سطح پیشنهاد است و باید روی آن جدی فکر شود چون ما با نظرگاه های گوناگون آمده ایم درون این حرکت، بعضی هایمان تمایلات چپ داریم و لزوما با سازمان های خاص سیاسی نمی خواهیم تداعی شویم و در صحبت هایم هم در جلسه گفتم بهتر است در ابتدا با گروه های جنبشی از جنبش های کارگری، زنان و امثال آن شروع کنیم و با احزاب و گروه های خاص سیاسی وارد اتحاد عملی نشویم، ولی این می تواند یک پروسه ای باشد که تکامل پیدا کند. و این تکامل بستگی دارد به تنوع، سیاست، دینامیسم رشد و احتمالاً تحولاتی که منشورمان در آینده پیدا خواهد کرد، همه ی اینها حرکت های تکامل یافته تر آینده را تعیین خواهند کرد.
***
مرمر میر ۳۳ ساله به همراه خانم شهلا عبقری، سیاوش عبقری و آقای ابوترابی از نمایندگان آتلانتا بودند. او در زمان کودکی از ایران خارج شده، در اروپا بزرگ شده و روزنامه نگاری و روابط عمومی خوانده و در آمریکا زندگی می کند. او مادر دو فرزند ۲ و ۴ ساله بود که در جلسه گفت، به دلیل تعهدی که احساس می کرده بچه ها را گذاشته و به این همایش آمده. از او دوباره پرسیدم برای چه به اینجا آمدی، گفت:
ـ به خاطر اینکه من یک مادرم و مادر یعنی سازنده، فکر می کنم اولین کاری که باید بکنم اینه که محیط خودم رو بسازم و چون من یک زن ایرانی هستم می خواهم فردای زیبایی را برای دخترم بسازم. برای این آمدم که می خواستم در درجه ی اول قدمی بردارم برای حقوق بشر و بعد حقوق زنان. و فکر می کنم ما زنها خودمان باید قدم برداریم برای همین خانه و زندگی را گذاشتم و آمدم اینجا و این نیت قلبی من است. وگرنه من اعتقاداتم خیلی متفاوت است. من مسلمان هستم و اعتقادات مذهبی دارم ولی دمکراسی را در اسلام دیدم برای همین با کمال میل می پذیرم که یک دوستم چپ هست، یک دوستم راست، ولی هدفمان همه فردای بهتری برای ایران است.
بعضی ها می گویند ما سیاسی نیستیم، آیا تو خودت را سیاسی می دانی؟
ـ من فکر می کنم همینقدر که خارج کشور هستیم، همینقدر که من و شما روسری سرمان نیست، این خودش اعتراضی به رژیم ایران و پوشش اجباری ست، بنابر این وجود ما در خارج کشور یعنی سیاسی بودن.
راضی بودی از این دو روز؟
ـ خیلی راضی بودم. برای اینکه در این ۴۸ ساعت دیدم که میشه یک دموکراسی را بین ۲۰ نفر و ۵۰ نفر رعایت کرد و فکر می کردم در تجمع ایرانی این کمتر پیش میاد.
***
آقای ابوترابی که خواست فقط او را با همین نام خطاب کنم، فکر می کنم مسن ترین نماینده بود. از او پرسیدم، شما گویا سابقه حضور در کنفدراسیون را دارید، گفت:
ـ دبیر کنفدراسیون و جزو هیئت رئیسه ی کنفدراسیون بودم.
شما نماینده چه دسته و گروهی در آتلانتا هستید؟
ـ زمانی که ندا شهید شد و خیزش جوانان ایران به وجود آمد، فراخوانی داده شد و تعداد زیادی شرکت کردند و در نهایت “کمیته ی دفاع از مبارزات مردم ایران” تشکیل شد و تظاهراتی را سازمان داد و برای اولین بار توانست ۸۰۰ نفر را به تظاهرات بیاورد. با توجه به اینکه آتلانتا حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار ایرانی دارد که خیلی متمرکز نیستند و پراکنده اند، ضمن آن که یک جریان درستی در آتلانتا نبوده مردم زیاد کشش ندارند بخصوص اینکه جریان دمکراتیکی هم وجود نداشته، ولی این کمیته توانسته زمینه ای را فراهم کند تا کاری انجام دهد.
شما از این دو روز راضی بودید؟
ـ هیچ چیزی منفی نیست، اما اینکه آیا این کمال مطلوب است کاربرد آینده اش نشان خواهد داد.
به آن امیدوار هستید؟
ـ هیچوقت نباید امید را از دست داد. آنچه مسلم است امید واقعی و موتور اصلی حرکت ما جوانان در ایران هستند بخصوص دختران، زیرا اولین بار است در تاریخ ما ـ تا آنجا که من شاهد بودم در ۵۰ سال ـ اینقدر دختران فعال بودند و در سطح رهبری قرار گرفتند و این دستاورد مهمی ست برای ما. این حرکت مبارزاتی جوانان در ایران به ما خیلی انگیزه می دهد تا سعی کنیم افکار عمومی دنیا را در صحت این مبارزه و حقانیت آن جلب کنیم. من فکر می کنم وظیفه ی هر ایرانی در خارج کشور است که این کار را انجام دهد با هر امکانی که دارد. در یک چیزی جمهوری اسلامی هم با قدرت های بزرگ شرق و غرب در توافق هستند. اگر این جوانها موفق شوند جمهوری اسلامی باید به گورستان تاریخ برود و کشورهای غارتگر هم می دانند اگر این جوانها پیروز شوند منافعشان به خطر می افتد، بنابراین این تقارن دو خواسته ی بین رژیم جبار حاکم بر ایران و غارتگران بین المللی سعی می کنند محیط ما را محدود و اخته کنند، کما اینکه اینهمه افراد زیادی که آمدند نیویورک برای تظاهرات علیه احمدی نژاد زیاد پوشش ندادند زیرا باهم توافق داشتند. آن چیزی که می تواند این جریان توطئه و همفکری را درهم بشکند جلب افکار عمومی جهانیان نسبت به حقانیت مبارزه در ایران است و این کار وظیفه ی خارج کشور است. خارج کشور قادر نیست جنبه ی رهبری را برعهده بگیرد و غلط است، رهبری و مبارزه همه در داخل ایران است. آنچه که هست بتواند این وظیفه را انجام دهد و ایرانیان خارج کشور را بسیج کند و توسط اینها افکار عمومی را به حقانیت مبارزه در ایران آگاه کند. اگر ما بلندگوی حقانیت مبارزه در خارج کشور باشیم خیلی بیشتر می توانیم به آنها (در داخل) امید بدهیم و آنها می بینند که ایرانی ها در خارج متفاوت نیستند بلکه همراه آنان هستند.
***
کورش پارسا از کمیته نیویورک یکی از برگزارکنندگان همایش بود.
آیا از رسانه ها برای پوشش خبری دعوت کرده بودید؟
ـ ما دو سه رسانه را خبر کرده بودیم. شهروند، نشریه ای از واشنگتن، و یکی دو تا از ساحل غربی. به آن صورت رسانه ی دیگری را خبر نکرده بودیم.
غیر از شهروند، نشریه یا رسانه ی دیگری که حضور نداشت.
ـ نه متاسفانه. نشریه ایرانیان آقای مختار همزمان باید در کنفرانس دیگری حضور پیدا می کرد، و رسانه ی دیگری هم نیامد.
نتایج این دو روز را چگونه می بینید؟
ـ در مجموع خیلی مثبت بود. منشور و ساختار تشکیلاتی و برنامه کار نسبی تدوین شده. شهرهای دیگر بیشتر دارند درگیر می شوند و امیدوارم این سکوی پرشی باشد برای تشکیل یک کنگره در شش، هفت ماه آینده که یک چیز واقعی تر، قوی تر و گسترده تر باشد. قبلا به صورت کمیته ای یا فردی داشتند فعالیت می کردند ولی حالا ده کمیته نماینده داشتند و پنج، شش کمیته هم ناظر داشتند. از اینجا تا هفت ماه دیگه امیدواریم که تعداد وسیع تری از انجمن ها درگیر شوند تا بتوانند قوی تر شوند.
اشکال کار ما این است که خوب مثل جریان سکولارهای سبز که افراد نام آوری در آن هستند و راحت افراد را جذب می کنند، چون چنین افرادی را نداریم احتیاج به کار قدم به قدم دارد که جلب اعتماد کنیم و صحبت کنیم و طول می کشد.
شما را برای هیئت دبیران پیشنهاد دادند ولی نپذیرفتید، چرا؟
ـ من فکر می کنم یک تغییری باید صورت بگیرد چون در جامعه ی ایرانی که اعتماد خیلی کم است بخصوص بخش سیاسی مون همیشه فکر می کنند که یک جریانی از پیش ساخته شده و یک جریانی را از قبل دارند درست می کنند و یک کسانی در اتاقی نشسته اند، با اینجور افسانه ها باید در یک حرکت دمکراتیک مبارزه کرد. ما همراه دوستان کاری را هفت، هشت ماه انجام دادیم و تا اینجا آوردیم و فکر می کنم که خیلی خوبه که این پخش بشه. مهم نیست که کی باهاش می ره، مهم اینه که نیروهای تازه نفس بیایند تو و دایره اش گسترده بشه. من فکر می کنم دوستان توانای زیادی هستند که می تونن همین کار را انجام دهند. سرعتش ممکنه کم و زیاد بشه . من شخصا فکر می کنم آهسته و پیوسته در درازمدت می رسیم به آنجایی که باید برسیم.
اگر همایش در شهر ما برگزار می شد، برای من که نه نماینده بودم و نه ناظر، شاید حضور در دقایق پایانی آن هم برای تهیه گزارش کفایت می کرد، ولی از تورنتو به نیویورک رفته بودم و کاری جز حضور در همایش نداشتم، اما از این توفیق اجباری خوشحالم، چون کلی یاد گرفتم بویژه وقتی جدال های کلامی بر سر یک کلمه را می دیدم، وقتی پذیرش مخالف من، تمرین مدارا، کنترل خود، ابراز ایده های تازه از سوی جوان ترها، گردن نهادن بزرگترها و … را می دیدم، از حضور در آنجا راضی بودم، زیرا در هیچ کلاس درسی نمی توان چنین آموخت.
لطفا به این موضوع بیشتر و دقیق تر بپردازید.
گزارش ویرچوال کامیونیتی از نشست نیو یورک سکولار دموکراسی برای ایران
رد صلاحیت ویرچوال کامیونیتی و تلاش نشست نیو یورک در جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات. جلوگیری از انتشار ویدئوی نشست. مجید شهبازخانی
http://vimeo.com/13973023
Dear Shahrvand,
Yo may contact with me to cover another angel of this report.
Regards,
Majid shahbazkhani,
Virtual Community Representative