هفتهی گذشته یک کرسی مجلس سنای آمریکا خالی شد و این مجلس یکی از مشهورترین و موثرترین اعضای تاریخ خود را از دست داد.
شهروند ۱۲۴۵ پنجشنبه ۳ سپتامبر ۲۰۰۹
هفتهی گذشته یک کرسی مجلس سنای آمریکا خالی شد و این مجلس یکی از مشهورترین و موثرترین اعضای تاریخ خود را از دست داد. ادوارد مور کندی، سناتور دموکراتِ ماساچوست، آخرین برادر زندهی کندىها، در سن ۷۷ سالگی درگذشت. او مدتها بود که از سرطان تومور مغزی رنج میبرد و خیلیها چنین واقعهای را انتظار میکشیدند. تد کندی از سال ۱۹۶۲ نه بار پیاپی به مجلس سنا انتخاب شده و با این حساب ۴۶ سال بود که سناتوری را تجربه میکرد. او در زمان مرگ، دومین عضو ارشد سنا بود و در کل تاریخ سنا تنها دو نفر دورههای طولانیتر از او داشتهاند.
با مرگ او البته کارِ خانوادهی سیاسی کندیها هنوز تمام نشده و حالا حالاها هم تمام نمیشود. پسر خودِ ادوارد، پاتریک جی کندی، در حال حاضر نمایندهی کنگره از ایالت رود آیلند است. در مراسمی که در کلیسای کاتولیک بروکلینِ نیویورک برای پدرش برگزار شد او سخنان تاثیرگذاری به زبان آورد. بیانیهی رسمی خانوادهی کندی میگوید: "ما مرکز جابجاییناپذیر خانوادهمان و نور شادی در زندگیهایمان را از دست دادیم، اما الهامِ ایمان، خوشبینی و استقامت او تا همیشه در قلبهایمان زنده است".
رئیسجمهور آمریکا، باراک اوباما، نیز با شرکت در مراسمی که در بوستون برای سناتور کندی برگزار شد او را از بزرگترین سناتورهای تاریخ آمریکا خواند. اوباما گفت: "جای پای عقاید و آرمانهای او در دهها قانون نقش بسته و در زندگی میلیونها نفر منعکس شده ـ در سالمندانی که اکنون منزلتی جدید مییابند، در خانوادههایی که اکنون فرصتی جدید مییابند، در کودکانی که اکنون وعدهی تحصیلات مییابند و در تمام کسانی که میتوانند در آمریکایی به دنبال رویایشان باشند که برابرتر و عادلانهتر است. از جمله در خود من". آقای کندی از حامیان پروپا قرص کارزار اوباما برای ریاستجمهوری بود و سال گذشته علیرغم وضعیت بد سلامتی در کنوانسیون حزب دموکرات حضور یافت و در سخنرانی کوتاه خود خواستار "تغییر آمریکا و انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری" شد.
شیر لیبرالیسم… روباه قانونگذار
زندگی پربار ادوارد کندی دو تصویر متفاوت و گاهی متناقض از او ارائه میدهد.
او از طرفی به عنوان تنها برادر کندیها که زنده ماند به مثابهی قهرمان لیبرالیسم و آرمانهای لیبرالی کندىها شناخته میشد. در واقع دو برادر مشهور او، جان و رابرت کندی، مدت کوتاهی در آسمان سیاست آمریکا و جهان درخشیدند و خیلی زود به ضرب گلولهی ترور از پا در آمدند، اما تصویر و اسطورهای که ساخته بودند باید پیش برده میشد و این وظیفه لاجرم بر شانههای ادوارد کندى، پسر کوچک خانواده قرار گرفت که از ۳۰ سالگی با کمک ارتباطات خانوادگی به مجلس سنا راه یافته بود و اکنون همه از او انتظار داشتند نماد لیبرالیسمِ نوع کندی در حزب دموکرات باشد. از همین رو به تد کندی لقب "شیر لیبرالها" را داده بودند.
اما از طرف دیگر ادوارد کندی که او را "روح حزب دموکرات" و "وجدانِ لیبرالیسم آمریکایی" مینامیدند در دنیای قانونگذاری بسیار منعطف بود. جالب است که تد کندی را به عنوان مرد ابتکارهای دو حزبی و معاملههای پشت پرده با جمهوریخواهان که به تصویب قوانین بسیاری کمک کرد نیز میشناسند. حامیان او این را نشان از دوری او از پارتیزانیسم و اعتقاد به عمل با اجماع میدانند و بعضی از منتقدان او این را دلیلی بر اینکه نشان دهد او شایستهی شهرتش به عنوان قهرمان عقاید لیبرالی نیست.
اما هر کدام از این دو ویژگی را که در نظر بگیریم چیزی که دوست و دشمن باید به آن اعتراف کنند این است که سناتور کندی بیشتر از اکثر قانونگذاران زمان خود به کاری میپرداخت که او را به خاطر آن به واشنگتن فرستاده بودند: قانونگذاری. و دو گرایشی که در بالا ذکر شد، در واقع ترکیبی از هر دوی آنها، در سابقهی قانونگذاری تد کندی به چشم میخورد: نام او بر بسیاری از لیبرالیترین قانونهای تاریخ سنا نقش بسته است و بسیاری او را به عنوان قانونگذاری میشناسند که بیش از بسیاری از همکارانش به دنبال قوانینی بود که بر زندگی زحمتکشان جامعه تاثیر میگذارد، اما در عین حال این سناتور لیبرال حاضر بود برای تصویب حتی یک متمم کوچک وارد ائتلاف و کار مشترک با محافظهکارترین جمهورىخواهان شود.
تد کندی رویهمرفته در طول حرفهاش در سنا حدود ۱۵ هزار بار رای داد و بسیاری از این آرا به گسترش خدمات برای فقرا، افراد مسن، کودکان و معلولان و بهبود حقوق کارگران، مهاجران، اقلیتهای قومی، زنان، همجنسگرایان کمک کرد. خود او رایی را که در سال ۲۰۰۳ علیه جنگ عراق داد "بهترین رایی که تا به حال دادهام" خواند. اما در عین حال او همیشه جزو نظام سیاسی واشنگتن و در واقع از خبرهترینها در ترفندهای سیاسی پایتخت که پشت درهای بسته و به طرق غیردموکراتیک صورت میگیرند، بود. هر چه باشد خود او عضو اشرافیت سیاسی آمریکا بود و در ابتدا بیشتر به خاطر نام خانوادگیاش به مجلس راه یافته بود تا مهارتهای شخصی. در سال ۱۹۶۲ او، که فارغالتحصیل دانشکده حقوق بود، در حالی از ایالت امنِ ماساچوست نامزدِ سنا شد که یک برادرش، جان، رئیسجمهور بود و دیگری، رابرت، توسط برادر اولی به دادستانی کل منصوب شده بود (عملی که امروز دیگر غیرقانونی است). حتی روزنامهی نیویورک تایمز در آن زمان انتخاب او را، که پیش از این هرگز نه تجربهی سمتی سیاسی داشت و نه حتی برای امرار معاش کار کرده بود، علیه "اعتبار سنا و روند دموکراتیک" خواند (تد بعدها گفت که با گفتهی آن روزِ نیویورک تایمز موافق است).
اما انصافاً باید گفت که تد کندی در نزدیک به نیم قرن حضورش در سنا نشان داد که بر خلاف تصور بسیاری که او را کماستعدادترین فرزند خانواده میدانستند استعداد خاصی در کنار آمدن با وظایف سناتوری دارد. اغراق نیست اگر بگوییم او بیش از اکثر همدورههای خود شایستهی حقوقی بود که از سناتوری میگرفت چرا که بیشتر وقتش را نه صرف تبلیغات و رای خریدن که صرف کارهای واقعی قانونگذاری در سنا میکرد. حتی در سالهای اواخر دهه ۸۰ که به علت طلاق از همسرش وضعیت خانوادگی باثباتی نداشت، ساعتها وقفِ کار در دفترش در واشنگتن و شرکت در مباحثات میکرد. طرفه آنجا که او به این علت میتوانست این قدر درگیر روند قانونگذاری باشد که به خاطر محل جغرافیایی (ایالتی که هیچوقت به جمهوریخواهان رای نمیدهد) و البته نام خانوادگیاش هیچوقت نگران عدم توفیق در انتخابات نبود و نیازی به تبلیغات و رای خریدن نداشت.
درست است که او را نمیتوان با برادرهای بزرگش، جان و رابرت، مقایسه کرد. در واقع با اینکه پس از ترور زودهنگام آنها از ادوارد انتظار میرفت جایشان را در صحنهی سیاست آمریکا (و جهان) پر کند اما او هرگز در آن سطح مطرح نشد. او یکبار در سال ۱۹۸۰ جیمی کارتر، رئیسجمهور دموکرات، را به چالش کشید و تلاش کرد به جای او نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آن سال باشد. اما کارزار او فاقد برنامهها و سیاستهای مشخص بود و شکست خورد. در ضمن افتضاحات شخصی مثل نقشش در حادثهی چاپاکیدیک در سال ۱۹۶۹ از مواردی بود که باعث میشد تحلیلگران هرگز شانس ریاستجمهوری به او ندهند. (حادثهی مذکور به نام مکان وقوع آن، جزیرهی چاپاکیدیک در ماساچوست، شناخته میشود. ماجرا این بود که ادوارد برای شرکت در مهمانی با گروهی از دختران کارزار انتخاباتی برادرش، رابرت، در جزیره به سر میبرد که یکی از آنها را به ماشینش دعوت کرد. او در حال مستی رانندگی میکرد که ماشین به آب افتاد. کندی نجات یافت، اما دختر مذکور، ماری کاپنچه غرق شد و درگذشت. کندی تا ۱۰ ساعت ماجرا را گزارش نکرد و بعدها به نقشش در مرگ او در دادگاه اعتراف کرد).
اما با تمام این حرفها بعضی از تحلیلگران بر این باورند که ادوارد کندی در واقع بیش از دو برادرش بر آمریکا تاثیر گذاشته است. به قول نورمن جی. اورنشتاین، از موسسه آمریکن اینترپرایز: "او ستارهای درخشان نبود که با روشنی بسوزد و محو شود. او نور طولانی و پایداری داشت. اگر به تاثیر کندیها بر زندگی و سیاست و قوانین آمریکا بپردازیم، او در آخر با اختلاف بسیار تاثیرگذارترین بود".
نماد لیبرالیسم آمریکایی
رویهمرفته باید ادوارد کندی را نماد مناسبی برای آرمانهای حزب دموکرات و لیبرالیسم آمریکایی و استحالهی تاریخیاش در نیمقرن گذشته، یعنی دوران سناتوری او، دانست. این در تناقضات تاریخ سناتوری تد کندی نمایان است. چرا که نام او به دو شیوه به یاد میماند؛ هم به عنوان یکی از سربازان لیبرالیسم در سالهای اوج کندی ـ جانسون و جنبش حقوق مدنی. چرا که او در آن سالها از حامیان اصلی ایجاد برنامههای خدمات درمانی مدیکر و مدیکید، قانون حقوق مدنی، قانون حقوق رای و "جنگ علیه فقرِ" دموکراتها بود. نمیتوان منکر شد که این قوانین به بهبود زندگی میلیونها نفر کمک کردند و سناتور کندی نقش مهمی در این میان داشت.
اما در عین حال نام او با ناکامی در برپایی دولت رفاه مدل اروپایی در آمریکا و تن دادن دموکراتها به اقتصاد ریگانی نیز شناخته خواهد شد. نماد این ناکامی البته مسئلهی خدمات درمانی است که تد کندی آنرا "بزرگترین آرمان زندگیام" میخواند و این روزها نیز در صدر اخبار است. کندی تا اوایل دههی ۱۹۷۰ هنوز طرفدار نظام عمومی و دولتی بهداشت بود و به همراه کسانی چون مارتا گریفیث، نمایندهی کنگره از میشیگان، برای اعمال آن با نیکسونِ جمهوریخواه میجنگید. اما در سال ۱۹۷۴ او لایحهی خودش را کنار گذاشت و بعدها از قوانینی حمایت کرد که همچنان نقش صنعت بیمهی خصوصی را حفظ میکردند. در نتیجه در زمان مرگ او، در حالی که ما کاناداییهای همسایه از خدمات درمانی رایگان بهره میبریم، هنوز میلیونها آمریکایی بدون بیمه درمانی هستند و میلیونها نفر دیگر باید برای حیات خود با شرکتهای بیمه نبرد کنند. باراک اوباما، رئیسجمهوری که تد با اینهمه شور از او دفاع کرد نیز دفاع از نوعی نظام عمومی خدمات درمانی را مثل خود او کنار گذاشته است. این ناکامی در رسیدن به "آرمان زندگی" شاید بیش از هر چیزی هم سناتوری کندی و هم وضعیت لیبرالیسم آمریکایی را که او نمادش بود، توصیف کند.