شمارش معکوس تا جشنواره تیرگان:
ترجمه: فرنگیس زاهد
اسطوره راک “لد زپلین”، نماد متال “آیرون میدن”، گیتارنواز فلامنکو “پاکو دلوسیا”، آهنگساز کلاسیک آلمانی “یوهان سباستین باخ”، و گیتاریست کانادایی “دان راس”، چه وجه مشترکی بین این هنرمندان است؟
خوب ،آثار مانلی جمال گیتاریست خودآموخته و پیشرو که در دنیای موسیقی تورنتو اسم و رسمی برای خود ساخته متأثر از همه ی این بزرگان است. مانلی یکی از بیشمار استعدادهای جوانی ست که در جشنواره دوسالانه تیرگان در هاربرفرانت به طور رایگان به اجرای برنامه می پردازد.
مانلی خود را چنین توصیف می کند”تک نواز گیتار کلاسیک که در مسیری رو به رشد گام برمی دارد ـ بدین معنا که شما بعضی تکنیک ها که معمولا در نواختن گیتار استفاده نمی شوند را انتخاب کرده آنها را روی گیتار کلاسیک پیاده کنید ـ مثلا سبک های کوبه ای با ضربات تند و آرام ـ همه اینها را در مخلوط کن بریزید و ببیند چه محصولی به دست می آید.
با وجود عوامل تأثیرگذار متفاوتی که ذکر شد، سبک مانلی سبکی تجربی ست. هر چند، مانلی بیست و شش ساله علی رغم سن کم، کودک گستاخی نیست که با بی فکری با بازی با اصوات ناهنجار سروصدایی نامتعارف ایجاد کند. در واقع او موسیقیدان هوشمندی ست که با خلق سروده هایی پیچیده و دقیق ریتم ها و هارمونی های غیر قابل پیش بینی را با هم ترکیب می کند.
رویکرد تحلیلی عمیق مانلی به گیتار کلاسیک در صحبت های محتاطانه او پیرامون عوامل تأثیرگذار بر هنرش آشکار است،”موسیقی کلاسیک ریشه ی بیشتر موسیقی هایی ست که من تا به حال شنیده ام به همین دلیل برایم طبیعی ست که چند پله عقب بروم تا عوامل موثر اولیه را پیدا کنم. باخ در آن زمان استانداردهای جدیدی در موسیقی کلاسیک بنا نهاد، حتی ما امروزه نیز به موسیقی باخ گوش می دهیم، او ریتم های متفاوتی را در یک قطعه پیچیده با هم ترکیب نمود، این نگرش باخ مرا ترغیب کرد تا دو سه شیوه را یکی کنم.”
مانلی به راحتی خطی از باخ به آیرن میدن ترسیم می کند،” اگر شما فقط کیفیت موسیقی آنها را بدون توجه به آوازهای گوشخراش و یا تک خوانی های شگفت انگیزشان در نظر بگیرید، بخش مهمی از آن بر پایه مقیاس هایی ست که به دست باخ دگرگون شده است. آنها متال هستند و من در ابتدا نواختن گیتار را با پانک و متال آغاز کردم و کارم کاملا متأثر از آنها بود. حتی اگر امروز هم به موسیقی من گوش کنید می توانید رد هارمونی های آیرن میدن را در آثارم ببینید، آنها سه نوع گیتار متفاوت داشتند، و همین من را به فکر واداشت که چگونه من سه کار متفاوت را با یک گیتار اجرا کنم.”
هنگام صحبت از لد زپلین، مانلی بر توانایی گروه راک در استفاده از منابع متعدد موسیقیایی تاکید دارد،” آنها هنگام اجرا انواع مختلفی را با هم ترکیب کردند. آنها فقط هارد راک نمی نواختند، بلکه قطعات کلاسیک را نیز اجرا می کردند، و حتی تم شرقی نیز در بعضی نغمه های آنها شنیده می شد ـ نوازنده گیتار جیمی پیج گاهی کوک گیتار را تغییر می داد، کاری که من به کرات انجام می دادم، برای اجرای هر قطعه کوک گیتار را تغییر می دادم تا پیام آن را بهتر انتقال دهم.”
در عرصه موسیقی کانادا، مانلی با اشاره به نوازنده گیتار دان روس، او را یکی از افراد موثر برکار خود می داند. او می گوید:”راس در نواختن گیتار اعجوبه ای است. سبک من شبیه اوست. من بعضی شگردهای او را به کار بردم مثل صداهای کوبشی و ضربه زدن روی گیتار، او هم تک نواز گیتار کلاسیک است. هنگامی که کارم را شروع کردم او الگوی بزرگی برایم بود زیرا نشان داد که با تنها یک گیتار می توان صداهای مختلفی ایجاد کرد.
کار مانلی فقط متاثر از موسیقی غربی نیست، او هم چنین برداشت هایی از موسیقی سنتی نیز داشته است. او می گوید،” من از سبک و ریتم های فلامنکو نیز بهره برده ام ،” و در ادامه می افزاید،” شباهت های بسیاری بین این سبک با موسیقی ایرانی و عربی وجود دارد، زیرا کولی ها به همه آن مناطق سفر کرده چیزهای مختلفی را جمع آوری می کردند تا سرانجام موسیقی خود را پدید آوردند ـ به نوعی من نیز خودم را خانه به دوشی می دانم که در سفرهای متعدد خود تجربیات گوناگونی کسب کرده ام .”
با آنکه مانلی ریشه ایرانی دارد، اما خود را شهروند جهانی می داند. داستان او مشابه داستان بسیاری از خانواده های مهاجر است که به تبعید اجباری رفته اند. هنگامی که کودکی بیش نبود برای دریافت پناهندگی باید از یک کشور به کشوری دیگر مهاجرت می کردند. در طی هفده سال اول زندگیش، مانلی و خانواده اش مدام در حال جابجایی بودند، مهاجرت از ایران به روسیه، سپس آلمان و بعد امریکا تا هنگامی که سرانجام در سال ۲۰۰۳ وارد کانادا شدند و در تورنتو مستقر گشتند.
مانلی خودآموزی گیتار را ده سال پیش شروع کرد، چند سال پیش از آنکه با صدور حکم اخراج از سوی دولت امریکا او و خانواده اش مجبور شوند در جستجوی پناهندگی در تورنتو ساکن شوند،” در طی اولین نقل و انتقالات من خیلی با موسیقی مشغول نبودم، اما هنگام جابه جایی از ایالات متحده به کانادا که سخت ترین دوران زندگیم بود بیشتر به موسیقی و نوازندگی روی آوردم. رابطه من با گیتارم رابطه ای عمیق و شخصی بود؛ اگر گیتارم نبود حتما سر از آسایشگاه روانی درمی آوردم. من به کاری خلاق نیاز داشتم. گیتار بهم کمک کرد تا صدایم را پرورش دهم.”
مانلی می گوید به خاطر شرایط سنی اش آخرین جا به جایی آنها از آستن آمریکا به تورنتو سخت ترین برهه زندگیش بوده است. او با یادآوری آن دوره می گوید:”من یک نوجوان بودم و در آن سن اگر خانه شما را ازتان بگیرند خشم و طغیان بر شما غالب می شود. من هفده سالم بود و در تلاش بودم تا خودم را بشناسم، برادر بزرگترم این دوران بسیار سخت را در طی مهاجرت از آلمان به امریکا پشت سر گذاشت.”
حال پس از گذشت هشت سال مانلی کانادا را خانه ی خود می داند،”در سال های اول ورودمان به اینجا من یک کودک متمرد و سرکش بودم ـ این روند دو سه سالی طول کشید ـ باید گذشته را رها می کردم و در حال حاضر کانادا را بهترین مکان برای خود و خانواده ام می دانم.”
علی رغم رویکرد سنجیده و دقیق او به موسیقی، مانلی هنرمندی خودآموخته است که تا به حال از آموزشی رسمی برخوردار نبوده است. به باور او خودآموزی تأثیر شگرفی بر تحول و تکامل سبکش داشت،”یکی از دستاوردهای این روش این است که شما باید در آموزش خود روشی خلاق داشته باشید. من نوازنده تجسمی هستم، کار یک نفر را با دقت نگاه می کنم و از او تقلید می کنم و بعد از خودم می پرسم چطور این کار را انجام دادم.”
او می افزاید،”اگر خودم مربی خودم نبودم نمی توانستم راهی برای ترکیب سبک های گوناگون پیدا کنم، شاید فقط آموزش های مربیان را دنبال می کردم و سبک آنها را برای خود مدل قرار می دادم.”
او در ادامه می گوید،”شاید بیش از ده سال طول کشید تا آنچه می خواستم یاد بگیرم را به خود بیاموزم، اما این زمان طولانی به شما فرصت می دهد تا چیزهای جدیدی را کشف کنید که در شرایط دیگر امکان پذیر نیست.”
نام مانلی جمال ممکن است به گوش عده ای تازه باشد، اما هواداران گیتار کلاسیک در تورنتو حتما با سبک منحصر بفرد او برخورد داشته اند. مانلی بالغ بر دویست برنامه اجرا کرده که شامل حضور در چند جشنواره و پاتق های موسیقی در تورنتو می شوند از جمله در
Junction Art Festival, the Mod Club, the Rivoli, Free Times cafe and Hugh’ Room.
مانلی همچنین در جریان رقابت بین گیتاریست ها در یوتیوب به دو جایزه اول Taylor Guitars و UK’s Faith Guitars دست یافت.
در حال حاضر مانلی روی دومین آلبوم کامل خود کار می کند؛ این سی دی با عنوان لامج قرار است در اواخر سال۲۰۱۱ منتشر شود. عنوان سی دی نام فامیل مانلی از آخر به اول است.
مانلی می گوید:” این آلبوم را به سفر خانواده ام به کانادا تقدیم می کنم. پدر و مادرم گاهی برای پنهان کردن هویت اصلیشان مجبور بودند تغییر نام دهند و نام لامج به آن دوره بر می گردد.”
اولین آلبوم مانلی با نام The Ziur Movement (۲۰۰۹) و چند کار تمرینی او در سال ۲۰۰۶ در آی تونز و وب سایت شخصی اش در دسترس علاقمندان است. www.manelijamal.com.
اگر چه به باور مانلی موسیقی مخصوص او در اجرای زنده بیشتر مورد استقبال قرار می گیرد،” برنامه زنده بدون در نظر گرفتن آنچه اجرا می شود از زمینه متفاوتی برخوردار است، زیرا شما او را در حال اجرا روی سن می بینید. و این یک سبک بصری ست. من از گیتارم گاه مثل طبل و گاه جای کیبورد استفاده می کنم. من گیتار را مثل هر سازی که فکرش را بکنید استفاده می کنم و در تلاشم تا همه ی این سازها را در یک ساز جمع کنم. ممکنه روی گیتار آهسته ضرباتی بزنم و یا کارهایی از این دست که در نظر مردم کار متداولی نیست. گاه ضرباتی به پشت گیتار میزنم به سبک سازهای کوبه ای مثل تنبک، ساز ایرانی، و برای انجام آن دستهایم بالا و پایین و اینسو و آنسو می روند و به نظرم به همین دلیل این اجرا هیجان انگیزتر از اجراهای عادی است.
در رابطه با مشارکت در جشنواره هنری تیرگان مانلی تاکید دارد،”من هرگز در ایران نبودم، سرتاسر دنیا را گشته ام که به من کمک کرد موسیقی مورد نظرم را شکل دهم و داشتن نسب ایرانی نیز به من کمک کرد تا به غنای فرهنگی ایران و ضرورت حفظ و نگهداری آن پی ببرم.”