در ابتدای همین هفته، خبری با مضمون “آب پاشی جوانان هنجار شکن تهرانی در یک پارک عمومی”، در سایت های فارسی زبان درج یافت. کلیت خبر حکایت از آن داشت که  جمعی از دختران و پسران جوان با حضور در یک پارک پایتخت، دست به بازی اعتراضی – تفریحی تازه ای زدند و آن این که در انظار عمومی، با دستگاه های آب پاش سر و تن  هم دیگر را خیس می کردند.

 

این جوانان که با هماهنگی و برنامه ریزی قبلی سر ساعتی مشخص وارد پارک شده بودند با ابزارهای آب پاش از پیش تهیه شده، شروع کردند به پاشیدن آب به هم دیگر. ماموران انتظامی پارک که از دیدن این صحنه غافل گیر شده بودند وارد عمل شدند تا بازیگران این صحنه جالب را متفرق کنند، اما نتوانستند. با شروع این بازی، جمعی از مردم و نوجوانان حاضر در پارک نیز وارد این بازی شده و وسعت این آب پاشی اعتراضی بالا گرفت. سند این ادعا سخنان یکی از مسئولان  شهرداری منطقه ای که این پارک (پارک” آب و آتش “) در آن قرار دارد، است. او به خبرگزاری دولتی فارس گفته است: “افرادی که اقدام به آب ‌بازی کرده بودند، اصولا بدحجاب بودند. البته تعدادی افراد با حجاب نیز در پارک حضور داشتند”. پیداست منظور این فرد از افراد با حجاب نه در پارک، بل که در “بازی” است و این تعداد، کسانی هستند که با گرم شدن بازی، طاقت از کف دادند و وارد این بازی مختلط شدند. این بازی اعتراضی بیش از یک ساعت در پارک ادامه یافت و در نهایت، نیروی انتظامی که خود را در برابر این عمل جمعی، قافیه باخته می دید راه و شیوه دیگری از سرکوب را  در پیش گرفت. نیروی انتظامی ماموران پارک را وادار کرد تا تمامی شیر های آب را در پارک ببندند. با این کار نیروی انتظامی، دختران و پسران بازیگر که هر لحظه برای پر کردن مخزن ابزاری بازی خود به آب احتیاج داشتند، به مرور و ناگزیر دست از بازی کشیده و بنا به گفته همان مسئول شهرداری منطقه، آب پاشی آنان سر ساعت ۱۲ ظهر خاتمه یافت. اما ساعتی دیگر دختران و پسران “هنجار شکن” در پارکی دیگر گرد آمدند و بازی را از سر گرفتند. با استمرار بازی جوانان، پلیس تهران از اتفاقی که وحشت داشت، بالاخره به وقوع پیوست. تمام تلاش مسئولان امنیتی در چنین مواقعی آن است که نقطه های اعتراضی هر چند کوچک به نقطه ی دیگری سرایت نکند، ولی جوانان در این مورد توانستند این بازی عادی اما ممنوع در حکومت اسلامی را به پارک دیگری بکشانند. این بار اما پلیس از اشتعال این موج، بیش از پیش به هراس افتاد و به دستگیری جوانان تحت جرم “هنجار شکنی” اقدام کرد و دستگیر شدگان را به مراجع قضایی تحویل داد! با این وجود، رسانه های حکومتی در تنظیم خبر آب پاشی چنان دست به سانسور زده اند تا مبادا خبر تکرار بازی آب پاشی در یک پارک دیگر، در میان مردم و جوانان بپیچد و آن گاه دیگران را به تبعیت وادارد.

خبری که خبرگزاری های فارس، مهر و رجانیوز تنظیم کرده اند چنان است که گویا تمام بازی هنجار شکنانه جوانان تنها در یک پارک بوده است. با این همه “دم خروس” معروف را می توان در  پایان بندی خبر دید: “سردار ساجدی‌نیا در گفت‌وگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: متاسفانه در ادامه وقایع بوستان آب و آتش امروز تعدادی از پسران و دختران جوان در یکی از بوستان‌های شهر تهران اقدام به انجام خلاف شئون اسلام کردند که ماموران پلیس پایتخت پس از اطلاع از ماجرا بلافاصله در محل حاضر و تمامی این متخلفان و هنجارشکنان را دستگیر و تحویل مراجع قضایی دادند.”

موضوع آب پاشی دختران و پسران جوان  در یک پارک تهران در وهله اول ممکن است اتفاقی خرد جلوه کند، اما در پس این حرکت، می توان اعتراض آنان  را نسبت به خفقان حجاب در تابستان ۴۰ درجه تهران و عملا رودررویی آنان با الزامات حکومتی، از جمله به سخره گیری تابوهای دینی و اجتماعی گرفته شده از مذهب سیاسی حاکم  را دید. این اعتراض نمادین بیش از هر چیز واکنشی زیبا و خلاق بود در برابر اختناق حکومتی که در گرم ترین روزهای سال، جوانان را  فرو رفته در پوشاکی اجباری  و ضخیم می خواهد. از این رو، بی آن که آغاز کنندگان این حرکت معتقد به اعتراض سیاسی عمل خود باشند، عملا دست به اعتراضی اجتماعی و سیاسی زده و به همین دلیل باعث وحشت و هراس ماموران حکومتی شده اند. این جوانان با زیر پا گذاشتن هنجار تعریف شده حکومتی، با توسل به شگردی به ظاهر کودکانه، با  حرکتی گروهی در مکانی عمومی، لحظاتی را آفریدند که در شکل و اجرا، یک اعتراض اجتماعی مدرن و در ماهیت،  یک اعتراض سیاسی خلاق محسوب می شود. این عملکرد جوانان از این جهت اعتراضی سیاسی است که هر اعتراض جمعی در ایران با هر شیوه و پوشش، هنگامی که با سرکوب حاکمان مواجه می شود خود مفهومی سیاسی می یابد. اعتراض اجتماعی مختلط نسبت به حجاب اجباری به شیوه ی حتا “آب پاشی” در عمل اعتراض به یک  حکم حکومتی تحت عنوان  حجاب اسلامی است. اعتراض به پدیده ی واپس مانده ای به نام حجاب اجباری در ایران، بیش از آن که یک اعتراض اجتماعی باشد، یک اعتراض سیاسی است. این خط قرمزی است که هم حکومت و هم مردم به خوبی آن را درک می کنند. حکومت، بی حجاب که هیچ، به تعبیر خود بد حجابی را هم تحمل نمی کند و مردم، و بیش از همه زنان ایران نیز می دانند هر گام در پس زدن حجاب، خود یک اعتراض سیاسی است.