اردشیر رستمی بر سر خاک شهرام شیدایی گفت: شهرام اگر در کره و سرزمین دیگری جز ایران زندگی می کرد بی شک عمر طولانی تری داشت.
پیکر شهرام شیدایی شاعر، نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، صبح روز چهارم آذر در کرج به خاک سپرده شد.
شهرام شیدایی دوم آذر به دلیل بیماری سرطان مری در حالی که ماههای اخیر را در بستر بیماری گذرانده بود، چشم از جهان فرو بست.
کانون نویسندگان ایران در اطلاعیهای که به مناسبت درگذشت شیدایی منتشر کرد، نوشت: شهرام در آزادگیاش، در شعرها و داستانها و دیگر آثارش و در مهر و عطوفتی که به تبار انسان داشت در همه ما زنده است.
کانون نویسندگان در بیانیه خود افزوده است:تکاپوی مستمر او را در روزهای سیاهی که در پاییز ۷۷ بر همه ما گذشت هرگز از یاد نمیبریم.
«محسن حکیمی»یکی از اعضای کانون نویسندگان پس از خواندن بیانیه این کانون در مراسم خاکسپاری شیدایی، به گفتن خاطراتی از مراسم یادبود درگذشتگان قتلهای زنجیرهای نویسندگان و روشنفکران ایرانی پرداخت.
مارک اسموژنسکی، مترجم لهستانی هم برای درگذشت شیدایی پیام تسلیتی فرستاد.
با این که شهرام شیدایی شاعر قدرتمندی بود و دو مجموعه شعر منتشر شده او از مجموعههای تاثیرگذار دهه ۷۰به شمار میرود، اما در مراسم خاکسپاری او بسیاری از چهرههای فرهنگی حضور نداشتند.
رستمی: شعر شیدایی متعلق به دوران ما نبود
اردشیر رستمی شاعر، نقاش و کارتونیست در مراسم یادبود شهرام شیدایی از هنرمندانی که در طول نه ماه گذشته با شیدایی ابراز همدردی کردند، قدردانی کرد.
وی گفت: اگر شهرام شیدایی در کره و سرزمین دیگری جز ایران زندگی میکرد بیشک عمر طولانیتری داشت.
رستمی در ادامه سخنانش، شیدایی را شاعر صاحب سبک و قدرتمندی خواند که ارزش او در زمان زندگیاش دانسته نشد.
وی گفت: شعر شیدایی متعلق به دوران ما نبود، اگر چنین بود امروز در مراسم خاکسپاری او افراد بیشتری حضور داشتند.
به گفته رستمی، هنگامی که ایران مدرن شود تازه شعر شیدایی درک خواهد شد و تا زمانی که چنین اتفاقی در ایران نیفتد، شعر او ناشناخته خواهد ماند.
او در ادامه به ناهمواریهایی اشاره کرد که در طول سالهایی که شیدایی ترجمه میکرد، با آن روبهرو شد و شماری به گفته او «مترجم نما» ترجمههای شیدایی را به نام خود ثبت و منتشر کردند.
چوکا چکاد، شاعر و مترجم هم یکی از شعرهای مجموعه «آتشی برای آتش دیگر» سروده شهرام شیدایی را برای حاضران خواند و گفت:شعرهای شیدایی یک سر و گردن بالاتر از شعرهایی بود که او به فارسی ترجمه کرد.
چوکا افزود:اما او برای امرار معاش مجبور شد که بخشی از وقت خود را صرف ترجمه، ویراستاری و انتشار کتاب کند.
در مراسم خاکسپاری شاعر و مترجم دهه ۷۰ ایران «مجید تیموری» شاعر و مترجم یکی از شعرهای مجموعه «خندیدن در خانهای که میسوخت» را برای حاضران خواند و سوسن سرخوشی، مترجم شعرهای شهرام شیدایی به زبان آلمانی هم یکی از شعرهای او را خواند.
اجرای این مراسم را جواد شریفی، شاعر و نویسنده بر عهده داشت.
شهرام شیدایی متولد ۱۳۴۶ویراستار، مترجم، شاعر و نویسندهای بود که با وجود آثار ارزشمندی که از خود به جای گذاشت، در طول سالهای زندگیاش کمتر از او یاد شد.
او دستی هم در ترجمه از زبان سریلیک داشت و در مدت زمانی که در دانشنامه ادب فارسی به سرپرستی حسن انوشه فعال بود، چند مقاله از این زبان ترجمه کرد.
مجموعه شعر «آتشی برای آتشی دیگر»(۱۳۷۳)، ترجمه شعرهای منتخب ویسوا شیمبورسکا «آدمها روی پل»با همکاری مارک اسموژنسکی و چوکا چکاد (۱۳۷۶)، ترجمه شعرهای صالح عطایی، بلکه داها دئینمهدیم «شاید دیگر نتوانم بگویم»به همراه چوکا چکاد (۱۳۷۶)، گردآوری مجموعه داستان از هشت نویسنده ایرانی «ثبت نام از کسانی که سوار کشتی نشدهاند» (۱۳۷۹)، مجموعه داستان «پناهندهها را بیرون میکنند» (۱۳۷۹)، مجموعه شعر «خندیدن در خانهای که میسوخت» (۱۳۷۹) و ترجمه مجموعه آثار اورهان ولی «رنگ قایقها مال شما» (۱۳۸۳) آثاری هستند که از شهرام شیدایی به یادگار مانده است.
از این شاعر چند مجموعه شعر منتشر نشده و چند ترجمه ادبیات داستانی ناتمام مانده است.