” خشونت علیه زنان “

وقتی این عبارت را می شنویم چه تصویری در ذهنمان می بینیم؟ زنی درمانده که از ترس مچاله شده و سرش را میان بازوانش پنهان کرده؟

دختری ظریف و ضعیف که اثر کبودی روی جای جای بدنش دیده می شود و ساکت گوشه ای کز کرده؟

دختری که برادارن و پدرش به جرم بی عفتی به باد کتک گرفتندش و هیچکس جرات ندارد بهش کمک کند؟

زنی که شوهرش به هر بهانه تهدیدش می کند و با مشت و لگد به جانش می افتد؟

نمایی از فیلم آب برای فیل ها

همه این ها درست و سر جایش، ولی واقعیت این است که خشونت علیه زنان روزانه میلیون ها بار جلوی چشممان، برای خودمان یا خواهر و همسایه مان رخ می دهد، فقط این که متوجه نمی شویم که رفتارهایی که با ما می شود، نوعی آزار است، حالا نه از نوع فیزیکی شاید، بلکه خشونت روانی یا جنسی.

شما هم تا به حال این جملات را از دوستی، فامیلی، “زنی” شنیده اید؟

“دوستم داره برای همینم هست که روم حساسه”

” نگرانمه، برای همین همیشه چک می کنه ببینه کجام”

“قربونش برم که حسودی می کنه”

“دوست نداره لباس باز بپوشم”

“توی دلش هیچی نیست، خوب گاهی کنترلشو از دست می ده ولی بعدش معذرت می خواهد و از دلم درمیاره” 

وقتی این جملات را از زبان کسی می شنوید، با خودتان چه فکری می کنید؟

فکر می کنید طرفتان متوجه هست ولی چاره ندارد برای همین به روی خودش نمی آورد؟

فکر می کنید متوجه هست ولی فکر نمی کند که چیزی غیر عادی است؟

فکر می کنید اصلا متوجه نیست؟

فکر می کنید به شما ربطی ندارد و خودشان می دانند با زندگیشان؟

 

این هفته فیلمWater for Elephants را دیدم  که باعث شد به همه این ها فکر کنم.

 

خیلی خیلی دوست داشتم.

فیلم ارتباط مستقیم با موضوع “خشونت علیه زن” ندارد، حتی شاید شما فیلم را ببینید و یک برداشت کاملا متفاوت داشته باشید.

داستان فیلم رمانتیک، درام و زیباست. جیکوب، دانشجوی دامپزشکی در دانشگاهی معتبر است که طی اتفاقاتی، سر از سیرکی مشهور درمی آورد و به عنوان دامپزشک سیرک مشغول به کار می شود. صاحب سیرک مردی خشن به اسم آگوست است که همسرش مارلنا، ستاره برنامه های سیرک به شمار می رود. رفتار آگوست نسبت به همسرش نشانگر وحشت او بابت از دست دادن مارلنا ست و طی فیلم ما شاهدیم که مارلنا بارها و بارها باید به شوهرش اطمینان دهد که قصد ندارد ترکش کند. احساسات مرد بسیار عجیب و ناپایدار است و نمی توان متوجه شد که از سر عشق است که روی زنش دیوانه وار کنترل دارد یا نگران از دست دادن ستاره برنامه هایش است.  بالاخره جیکوب و مارلنا عاشق می شوند، آگوست دیوانه می شود و  … واقعا باید فیلم را نگاه کنید …

گفتم که، شاید شما برداشت دیگری از فیلم بکنید. ولی من تمام مدت، یاد همین موضوع  “خشونت پنهان ” بودم.

نوع نگاهی که یک مرد می تواند داشته باشد. نگاهی که لرزه به اندام آدم بیاندازد. دستی که در حین نوازش، با کمی فشار می تواند استخوان هایتان را خرد کند. احساساتی که به اسم عشق یا علاقه می تواند آرام آرام وجودتان را آب کند.

 

نمی دونم زنانی که رفتار غیرمنطقی و گاهی خشونت آمیز مردان خود را توجیه می کنند، آیا اصلا متوجه هستند که مورد خشونت قرار گرفته اند؟

 

اگر تنها از نوع نگاه مرد خود، خودتان را جمع و جور می کنید و چشم غره شوهر، پشتتان را می لرزاند، اگر دلتان می خواهد فلان لباس را بپوشید، در مهمانی برقصید، به جوکی بخندید، با بقیه هم صحبت شوید، ولی از واکنش مردتان مطمئن نیستید یا می ترسید، اگر شوهرتان شما را مسخره می کند (حتی اگر اسمش را شوخی می گذارد)، اگر چیز پرت می کند و داد می کشد و تهدید می کند، اگر برای شما تعیین می کند کجا بروید، با کی بروید و کی برگردید، اگر بچه هایتان را وسیله قرار می دهد تا به شما احساس گناه دهد یا آزارتان دهد و اگر از لحاظ مالی شما را در مضیقه قرار می دهد و طوری بهتان پول می دهد که انگار لطف می کند و به شما پول توجیبی می دهد، بدانید که مورد خشونت/ بدرفتاری/ آزار (ابیوز) قرار گرفته اید، شاید بدون این که متوجه باشید. 

 

میدونم سخته. سخته بودن در چنین رابطه ای. گیر افتادن در چنین زندگی ای. کنار اومدن با همچین شرایطی و هر روز را گذراندن و فردا کردن.

ولی باید فکری بکنیم. در موردش حرف بزنیم. کمک بخواهیم.

شاید سخت باشه. شاید که نه! حتما سخته. خیلی سخته.

ولی فکر کنیم سخت تر از این نیست که باقی عمر را همین جور بسوزیم و بگذرونیم .

پس بیایم حرف بزنیم. کمک بخواهیم.