۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱  یادمان کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ از سوی “شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران(تورنتو) در سالن ادیتوریوم کتابخانه نورت یورک تورنتو برگزار شد.

در آغاز مجری برنامه خانم منور از حاضران خواست تا پس از پخش سرود انترناسیونال، به مدت یک دقیقه برای گرامیداشت یاد جانباختگان کف بزنند و پس از آن با خواندن شعری، پیام شورای هماهنگی را در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی دهه ۶۰ خواند. در این پیام با اشاره به کشتار هزاران جوان مبارز و آزادیخواه و برابری خواه، به علل وقوع این جنایت از دیدگاه های مختلف نگاه شده است. مجری در ادامه، از ساسان کیانی، زندانی سیاسی سابق و از خانواده جانباختگان دعوت کرد تا پشت میکروفن برود.

 ساسان کیانی از سال ۵۹ تا ۶۱ در زندان های جمهوری اسلامی بوده. او دو برادر خود را در زندان های شاه و جمهوری اسلامی از دست داده است.

از بالا راست: منور، ساسان کیانی، شهریار امین، شوکت

ساسان کیانی، مبارزان بر خاک افتاده را افرادی نامید که در فکر زندگی بهتر برای همه بودند و به مرگ نمی اندیشیدند ولی در مبارزه ناچار به این راه کشیده شدند. نصیر کیانی، برادر بزرگ ساسان، در سال ۱۳۴۲ پس از شکست شورش عشایر فارس تیرباران شد.

ساسان کیانی در مورد برادرش می گوید: “برادر بزرگم نصیر را به خاطر نمی آورم. تازه به دنیا آمده بودم که رژیم شاه او را اعدام کرده بود. لالایی دوران کودکیم داستان دلاوری های نصیر ۲۱ ساله بود، که در جنگ با اهریمن کشته شده بود.”

ستار کیانی، برادر دیگر ساسان، دانشجوی رشته پتروشیمی دانشگاه شیراز و از اعضای اولیه مجاهدین خلق در دهه ۴٠ بود. در همین ارتباط در سال ۱۳۵٠ دستگیر، شکنجه و به ۱۵ سال حبس محکوم شد. او در آذر سال ١٣۵٧ همراه با زندانیان سیاسی دیگر آزاد شد. در زندان به مارکسیسم گروید و بعد از انقلاب از بنیان گذاران سازمان راه کارگر شد. در سال ۱۳۶۲ از این سازمان جدا شد و به سازمان فدائیان خلق (جناح کشتگر) پیوست. در مهر ماه ۶۳ دستگیر و در تابستان ۶۷ در دادگاه های چند دقیقه ای محاکمه و اعدام شد.

ساسان کیانی چند خاطره از دوران زندان گفت و به کوتاهی از برادرانش یاد کرد. در اسلایدشویی که او با کمک تصاویرش سخن می گفت، عکسی از نصیر بود چند ساعت پیش از اعدام در حال صبحانه خوردن. ساسان کیانی این موقعیت را مقایسه کرد با وضعیت زندانیان و اعدام آنها در جمهوری اسلامی.

او در مورد خاطراتش از ستار گفت که ستار را نیز زیاد ندیده و شش ساله بوده که ستار از خانه رفته به دنبال مبارزه و زندگی مخفی و فرصت زیستن در خانه و در کنار خانواده را نداشته، ولی از دوستان ستار و هم بندی های او خاطراتی را جمع آوری کرده و کتابی نوشته که به صورت رایگان به علاقمندان ارائه کرد.

در پایان سخنرانی ساسان کیانی، یک هنرمند کمونیست، تابلویی را که برای او کشیده بود به او تقدیم کرد و همه را به ادامه ی راه سوسیالیست ها و برابری خواهان جانباخته، در همه جای جهان تشویق کرد.

 

مراسم با بخش موسیقی ادامه یافت. شهریار امین، خواننده خوش صدای همشهری، ترانه ای خواند با نام “از این خواب گران برخیز”. او به حضور  فریدون فرهی به عنوان یک هنرمند و یک مبارز در جمع اشاره کرد و از او دعوت کرد تا به روی صحنه برود. آقای فرهی ضمن تشکر از همه اظهار داشت که آمادگی خواندن را ندارد و قول آن را برای برنامه های بعدی داد.

نیمه ی دوم برنامه پس از استراحتی با شعرخوانی خانم شوکت که شعری از سروده های یک زندانی سیاسی را خواند، آغاز شد.

 

در ادامه نوبت به سخنران میهمان رسید. عباس سماکار، شاعر، نویسنده، سینماگر ، تاکنون۱۲ کتاب در زمینه های مختلف منتشر کرده است. او همچنین از فعالان قدیمی چپ و زندانی سیاسی سابق است که سال ۱۳۵۲ در دادگاهی همراه با خسرو گلسرخی، کرامت دانشیان، طیفور بطحائی و رضا علامه زاده به اعدام محکوم شد و بعد با تخفیف به حبس ابد، که در سال ۱۳۵۷ همراه دیگر زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. او پس از انقلاب هم مدت کوتاهی به زندان افتاد و پس از آزادی مخفیانه از ایران خارج شد و اکنون در آلمان اقامت دارد. سماکار در حال حاضر برای بار پنجم عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران در تبعید است.

عباس سماکار

سماکار با شعری آغاز کرد تا به گفته ی خودش به درونه ی عاطفی و احساسی انگشت بگذارد که از داغ کشتار زندانیان سیاسی بر دل مردم جامعه ی ما باقی مانده. و این درد هرگز نه فراموش می شود و نه کسی قادر است آن را ببخشد.

سماکار افزود: اما بخشیدن و نبخشیدن و فراموش نکردن به معنی این نیست که ما قصد انتقام داریم. کشتن دوباره دردی را از جامعه ی ما دوا نمی کند. تلاش ما برای فراموش نکردن و نبخشیدن در واقع تلاش برای ایجاد دنیایی است که دیگر از این کشتار و بی عدالتی خبری نباشد.

او راه رسیدن به چنین دنیایی را آسان ندانست و گفت: و این راه دشوار باید با بررسی ها، مبارزات هدفمندانه و سازمانیابی دقیق و روشن پیموده شود تا امید رسیدن به چنین جهانی را داشته باشیم. چنین جهانی آرزوی همه ی مردم است.

سماکار پرداختن به موضوع کشتارها در طول سلطه رژیم جمهوری اسلامی را از دو منظر نگاه کرد و گفت: این کشتارها که داغ بزرگی بر دل مردم باقی گذاشته هم می تواند احساسات ما را برانگیزد و خاطره تابناک این عزیزان را در ما زنده نگه دارد و هم می تواند سبب بررسی بیشتر شود تا ببینیم به چه انگیزه ای این جنایات در جامعه ی ما رخ داده است و بر روح و روان جامعه چه تأثیری داشته.

او مسئله سرکوب نظام را به چند مرحله تقسیم کرد و گفت: یکی مرحله ی سال های آغازین انقلاب از ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰، یکی از خرداد ۶۰ تا پایان ۶۲، یکی مرحله تابستان ۶۷، و از ۶۷ تا امروز. هرکدام از این مراحل ویژگی هایی دارد که در مرحله های دیگر کمتر دیده می شود، ولی یک مشخصه در همه ی اینها وجود دارد و آن جهت گیری سیستماتیک جمهوری اسلامی برای این سرکوب هاست.  

سخنران در ادامه به ویژگی های نظام جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: اگر بخواهم یک جمله در وصف ویژگی جمهوری اسلامی بگویم می توانم آن را در “چهره ی سرمایه داری ایدئولوژیک اسلامی” خلاصه کنم. طبعا بحث ایدئولوژی در چنین نظامی جدا از بحث اقتصاد سرمایه داری اش نیست. ساختار ایدئولوژی جمهوری اسلامی مبناهای اقتصادی دارد. گرایش معین سرمایه داری در جمهوری اسلامی بیشتر گرایش تجاری و مالی است.

سماکار بحث در این خصوص را بیشتر شکافت تا بگوید چرا این نظام قادر نیست به نیازهای اولیه مردم پاسخ دهد. او اشاره کرد که در ناتوانی به برآوردن نیازهاست که رژیم به سرکوب روی می آورد.

مراسم یادمان جانباختگان دهه ۶۰

این زندانی سیاسی سابق، به سرکوب های اوایل انقلاب در کردستان و ترکمن صحرا اشاره کرد. اینکه در پی تقسیم زمین ها در ترکمن صحرا مالکیت خصوصی ضربه می خورد و در آن صورت کل جمهوری اسلامی ضربه می خورد. در کردستان نیز سرکوب به خاطر مبارزه با شوراهایی بود که مطالبات مردمی را پی می گرفت. جمهوری اسلامی در ادامه ی سرکوب ها قدم به قدم به عرصه های مختلف حمله کرد، آزادی بیان و مطبوعات، تشکل های دانشجویی، کارگران و زنان و … چون توان حمله یکباره به تمامی آنها را نداشت.

سماکار افزود: یک پارامتر به جمهوری اسلامی در برقراری سلطه اش کمک کرد و آن هم جنگ بود. با جنگ بهانه ی لازم به دست جمهوری اسلامی داده شد که از آن استفاده کند و هر نوع مطالبات را با عنوان تضعیف جمهوری اسلامی، سرکوب کند.

سخنران با اشاره به اشتباه محاسباتی مجاهدین در توازن قوا در سال ۶۰ آن را بهانه ای برای رژیم خواند تا از فردای ۳۰ خرداد ۶۰ اعدام های وسیع مبارزان را که تا دو سال طول کشید انجام دهد و در این مدت تمام نیروهای شناخته شده دستگیر شدند و بسیاری از آنها را اعدام کردند. این جو خشن سراسری در کل جامعه حاکم شد و جمهوری اسلامی توانست سلطه ی خودش را تا چند سال با یکه تازی ادامه دهد.

سماکار از کشتار بزرگ دیگری هم یاد کرد و گفت: در سال های ۶۲ تا ۶۷، یک میلیون از جوانان و مردم ایران در جنگ کشته شدند. توده های مردم به معنای واقعی در جنگ نابود شدند و عمق نارضایتی از رژیم به وجود آمده بود و این باعث شد که رژیم از این خشم پنهان در جامعه، وحشت کند و با پایان جنگ به این فکر افتاد که این نارضایتی توده ای می تواند تحت تاثیر زندانیان سیاسی خطراتی جدی به وجود بیاورد بنابراین تصمیم گرفت باقیمانده زندانیان سیاسی را در یک هجوم درنده خویانه دیگر از بین ببرد. آنها ۵۰۰۰ انسان شریف را، انسان رزمنده و آرمانخواه را به خاک و خون کشیدند و از این طریق داغی بر دل جامعه گذاشتند که هرگز فراموش نمی شود و هرگز بخشیده نمی شود. آنچه که جمهوری اسلامی انجام داد محروم کردن جنبش های اجتماعی از یک تجربه ی معین مبارزاتی بود که به آسانی به دست نمی آید. این کشتارها برای جنبش مردمی در جامعه ما ضربه بزرگی بود.

سماکار اما تأکید کرد، مبارزه اجتماعی و طبقاتی را نمی شود از بین برد. این ققنوس از دل جامعه ما دوباره سر برمی آورد.

او به مبارزات دانشجویان و زنانی اشاره کرد که به قول خمینی در گهواره های انقلاب اسلامی بزرگ شده بودند.

سماکار گفت، مردم ما هرگز این رژیم را به عنوان یک رژیم متعارف نپذیرفتند و مبارزه مردم در همه عرصه ها ادامه داشته. در همین دو سال پیش آن مبارزات عظیم را داشتیم که فکر می کنند خاموش شده ولی هر لحظه به هر بهانه ای از جایی سر می زند، حال یا به بهانه ی فوتبال یا آب بازی جوانان در پارک… هر امری در جامعه ی ما به امر براندازی تبدیل می شود.

این فعال چپ اظهار داشت، تمام آن نیروهایی که تلاش می کنند جنبش مردم را به مسیرهایی ببرند و به ظاهر از آن عنوان های خشونت گرایی دور کنند عملا می خواهند جنبش مردم را سرکوب کنند. مردم هر حرکتی بکنند رژیم با سبعیت سرکوب می کند، آنها حتی دفاع مردم را خشونت تلقی می کنند.

سماکار تاریخ وحشیگری در جامعه ی ما را با قدمتی ۲۵۰۰ساله خواند، اما تأکید کرد که وحشیگری جمهوری اسلامی افسارگسیخته ترین وحشیگری در جامعه ی ما است. “هیچگاه یک رژیم در ایران تا این حد مورد تنفر مردم نبوده و هیچگاه یک رژیم نتوانسته بود به این ابعاد مردم را سرکوب کند.

سماکار با اشاره به وجود جنبشی نوین در جامعه، جنبش عظیم دو سال پیش را جنبش مردمی ای خواند که بخشی سعی کردند کلمه ی سبز را به آن بچسبانند که مربوط به موسوی قبل از انتخابات بود و جنبشی به وجود نیامده بود که سبز نام بگیرد. این جنبش عظیم مردمی که داشت پایه های رژیم را می لرزاند، ربطی به آنها نداشت و الان هم دیگر اثری ازشان نیست، ولی جنبش مردمی وجود دارد و علیرغم سرکوب ها دوباره هر فرصتی پیدا کنند به میدان می آیند و آنها[موسوی] منتظر این هستند که تا موقعیتی پیش آمد سوار موج شوند و خواسته های خودشان مثل جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش نه یک کلمه کم، را پیش ببرند.

سماکار به مشخصه های مبارزات کارگری و دانشجویی پرداخت و تفاوت های این دو را گفت و درباره اهمیت جنبش کارگری افزود، علیرغم تمام فشارهایی که می تواند حیات خانواده ی کارگری را نابود کند، مبارزات طبقه کارگر برای سازمانیابی و مبارزه امر تحسین برانگیزی ست. اگر سرکوب ها نبود، الان تشکل های میلیونی کارگری را به راحتی به شما نشان می دادم. برای بقیه جنبش های اجتماعی دیگر هم این امر مسلم شده که جنبش طبقه کارگر جنبش تعیین کننده است. در شعارها پیوند جنبش زنان و دانشجویی و ملیت ها را با جنبش کارگری می بینید. جامعه فهمیده معضل کجاست. مسئله اساسی جامعه ی ما مسئله ده میلیون کارگر است که با خانواده هایشان جمعیت عظیمی را تشکیل می دهند و این جمعیت، مسئله اش، مسئله ی انقلاب ایران است.

روشن است این جنبش کارگری نقش درجه اول را بازی کند علیرغم اینکه در ظاهر سرکوب مانع تشکیل نهادهای مستقلش شده، اما در ذهنیت طبقه کارگر این نهادها دارد تشکیل می شود ولی امکان بروز بیرونی اش کم است.

 سماکار در پایان سخنانش گفت: خاطره درخشان جانباختگان ما در زندان های سیاسی برای خود من چون خورشید می درخشد و راهنمای عمل من است. امروز در جامعه ی ایران چپ تازه ای آمده و جوانانی آمده اند که در عرصه ی دانش طبقاتی بسیار مطلع و شگفت انگیزند، اما متاسفانه بخش اعظم آنها چیزی را کم دارند و آن آرمان گرایی و سازمان یابی است که در ایران ضربه خورده و این کمبودی ست که می توانست توسط نیروهایی که در زندان ها جان باختند، تأمین شود.

ادامه ی مراسم با پرسش و پاسخ با شرکت کنندگان در سالن همراه بود.  گفتنی ست اتحاد چپ ایرانیان در خارج از کشور این برنامه را همراهی کرده بود.

 

برای بزرگتر دیدن عکس ها روی آن کلیک کنید.