شماره ۱۱۹۶

خانم مسنی است و تنها زندگی میکند. همسرش سال ها پیش فوت کرده و فرزندان همه در خارج هستند. افسردگی ای دارد که شاید برای شرایط او دور از انتظار نباشد. از درد زانوها و کمبود انرژی مینالد. توضیح داده ام که بیماری جسمی خاصی ندارد باید تحت نظر روانپزشک داروهای ضد افسردگی خود را مصرف کند و داروهای پوکی استخوان را هم که روماتولوژیست داده استفاده کند، اما موقع خروج جعبه بزرگی را از کیف در می آورد و میپرسد این ها را چه؟ جعبه ای است با رنگ های متنوع حاوی قرص های ویتامین که احتمالا بچه ها از خارج فرستاده اند. میگویم ضرری ندارد. قانع نمیشود “اینها تقویتیه دیگه؟” میگویم “نمیدانم.”


آقای میانه سالی است که پارکینسون دارد. حرکاتش همه کند شده و لرزش دارد. داروها را نمیخورد و با هم در این مورد در یک جدال قدیمی هستیم.

میگویم، “خب اگر داروهایی را که من میدم نمیخورین پس چرا دیگه پیش من میاین؟”

“خب راه نمیتونم برم. تمام بدنم سفت شده. تکون نمیتونم بخورم.”

“خب باید داروها را بخورین.”

“این ها که همه شیمیاییه. معده و روده رو داغون میکنه. یک داروی تقویتی، ویتامینی چیزی بدید این زانوهام جون بگیره.”

“تقویت نمیدونم چیه.”


برخی بدیهیات است که ظاهرا همه میدانند، اما بارها و بارها باید آنها را تکرار کرد. یکی هم اینکه ویتامین ها موادی هستند که بدن به مقادیر بسیار جزیی آنها نیاز دارد. مقادیر بسیار جزیی ای که در بسیاری از رژیم های غذایی وجود دارد، البته کمبود این ویتامین ها ممکن است باعث بیماری های بسیار جدی شوند که طبیب باید با همه آنها آشنایی داشته باشد و متاسفانه علیرغم این همه ویتامین درمانی بی رویه هنوز هم گه گاه بیماری های مربوط به ویتامین ها را می بینیم، اما کمبود ویتامین ها بی دلیل و در افراد سالم بدون هیچ زمینه ای پدید نمی آید باید موارد خاصی مثل سرطان های پیشرفته، الکلیسم یا اعتیاد شدید، سوءتغذیه بسیار شدید یا یکی از بیماری هایی که جذب مواد را از جدار روده مختل میکنند، وجود داشته باشد تا کسی مبتلا به بیماری های مربوط به کمبود ویتامین شود، اما نکته اینجاست که کمبود ویتامین ها باعث بیماری میشود، اما از دید آنها باعث افزایش قوای جسمی نشده، بلکه گاه حتی باعث بیماری میشود. و در آخرین تحلیل کمبود یا ازدیاد ویتامین ها موضوعی است مربوط به حیطه پزشکی و تشخیص های پزشکی و نه مربوط به حیطه سلامت عمومی. یعنی به طور کلی نمیتوان برای بهبود بهداشت یا سلامت مردم توصیه به مصرف مکمل های ویتامینی کرد، البته در مواردی خاص نظیر بچه ها و سالمندان مکمل های خاصی ـ نه لزوما ویتامین ـ ممکن است به صورت عموم توصیه شود. نکته دیگر اینکه ویتامین ها به هیچ وجه جای غذا یعنی پروتئین و کالری را که به مقادیر قابل توجه و روزانه مورد نیاز هستند، نمیگیرند. با این همه باید دید این مصرف بی رویه و بیش از حد ویتامین ها به صورت داروی تقویتی از چه روست؟


البته که در کشور ما(ایران) با سیستمی که در طی سالیان تنیده شده، مهم ترین وسیله ارتباط پزشک و بیمار، نسخه است و محتوای نسخه هم اگرچه میشود دستوری یا توصیه ای مکتوب باشد، اما به اصرار و به جد فقط داروست و دارو !. یعنی تجویز داروست که این رابطه را ـ که بالقوه میتواند صرفا مکالمه ای دوستانه، انسانی و مفید باشد ـ توجیه میکند. پس تجویز ویتامین گاه حتی نجیبانه تر از تجویزهای دیگری است که بالقوه میتوانند عوارض بیشتری داشته باشند، اما در نهایت وقتی که طبیب و بیمار درباره عدم لزوم دارو هیچ گفتگویی نکرده باشند و فقط دارویی به امید خدا تجویز شده باشد که هیچ اثر مستقیم و ناراحت کننده ای ندارد ـ اثری که بسیاری از داروهای واقعی دارند ـ بی تردید این دارو به عنوان دارو جا می افتد و مصرف آن گسترش بیشتری می یابد. از سوی دیگر به نظر میرسد داروی تقویتی مربوط به دوران قدیمی تر پزشکی و تصورات پزشکی باشد زمانی که انسان به صورتی کلی در نظرگاه طب ظاهر میشد. زمانی که طبیب کلیت تن را به یک باره در نظر می آورد و هنوز جغرافیای تن تا این حد به چاقوی مدرن تجزیه طلبی سپرده نشده بود؛ چاقویی که هرچه بیشتر و بیشتر جزییات تن را میکاود و هر قلمروی را به حاکمی دیگر میسپرد، کلیت انسان را بیشتر و بیشتر به فراموشی میسپارد و در این بین اگرچه امکاناتی برای سیستم های مختلف بدن زیر دستگاه ها و داروهای مختلف پدید می آید، اما “امید” آن کلیت نهایی به شدت مورد نیاز، هرچه بیشتر و بیشتر فرو میمیرد. پس اقبال به داروهای تقویتی به نوعی بیانگر نیاز روزافزون به آن چیزی است که طب کهن داشت و طب مدرن با همه پیشرفت هایش ندارد. و گاه بی توجهی به واقعیات برشمرده، تجاهل آگاهانه ایست برای فرار از واقعیاتی که طب مدرن پدید آورده. بیهوده نیست که در بسیاری از موارد این داروها در تقابل با داروهای شیمیایی قرار میگیرند.

اما برای رواج داروهای تقویتی دلایل دیگری نیز میتوان برشمرد. در بسیاری از موارد داروهای تقویتی جای خالی چیزهای دیگری را پر میکنند، مثل جعبه های رنگارنگ و زیبایی که از آن سوی آب می آیند تا خاطره ی محبت مادری را زنده کنند. اگر روزگار فرصت وصال مادر و فرزند را نمی دهد جعبه ای زیبا آرزوی سلامتی مادر است و چیزی که نشانی از فرزند دارد.

از سوی دیگر از دیدگاه صنعت داروسازی هم تولید و توزیع داروهای تقویتی بسیار آسان تر و ارزان تر از داروهای جدیدی است که هرروز کشف و تولید میشوند. حالا تا امکان تهیه همه ی آنها فراهم شود بد هم نیست که مردم همین داروهای تقویتی را مصرف کنند! حداقل اگر بیخود تجویز شده باشند ضرری نمیزنند!

به نظر میرسد زندگی ما دیواری است که بسیاری از خانه های آن را به ناچار آجرهای کاذبی پر کرده اند. چگونه میتوانیم این آجرها را با آجرهایی واقعی تعویض کنیم آن سان که دیوار فرو نریزد؟


* دکتر بابک زمانی جراح مغز و اعصاب در تهران است.