آقا من با این مسئله که کسانی بیایند و در لباس دوستی به رهبرکشور و خانواده ایشان توهین کنند، مخالفم.
معروف است که احترام امامزاده با متولی آن است. ما اگر خودمان رهبر کشورمان را قبول نداشته باشیم چطور می توانیم از آمریکا و انگلیس انتظار داشته باشیم احترام ایشان را داشته باشند؟
حجت الاسلام آقا تهرانی دبیرکل جبهه پایداری در سخنرانی خود در زنجان همه ما هفتاد و پنج میلیون نفر را درغگو خوانده اند که بدیهی است شامل رهبر کشور هم می شود.
ایشان ضمن سخنان خود که رجانیوز آن را منتشرکرده و من یک سطر آنرا عیناً نقل می کنم فرموده اند:
*چرا امام عصر ظهور نمیکنند؟ چون چهار تا آدم صادق پیدا نمیشود. واقعاً نیست.
فرض کنیم که حرف ایشان درست باشد و تمام هفتاد و پنج میلیون جمعیت ایران صادق نباشند، آقا و خانواده شان که جمعن پنج نفرند چی؟ آنها هم صادق نیستند؟
نزنید این حرفها را آقا. اینها توهین به رهبریست. امام زمان ظهور نمی کند چون بین ما ۷۵ میلیون نفر چهار تا آدم صادق نیست؟ اقلن یک بلانسبتی، یک دور از جون رهبری، یک روم به دیواری چیزی قاطی حرفتان می کردید که حرفتان شامل ایشان و پسران و همسرانشان نشود.
رهبرکجا و کی دروغ گفته است که شما می گوید چهار تا آدم صادق نیست و تاکید هم می کنید که واقعن نیست؟
رهبر به کنار، ما رئیس جمهوری داریم که جز حرف راست و حقیقت چیزی بر زبان نیاورده است و نمی آورد. به همین جهت وقتی می رود در سازمان ملل سخنرانی کند، به شهادت عکس ها و فیلم ها، نود درصد حضار سالن را ترک می کنند. چرا، چون تحمل شنیدن حرف راست را ندارند!
ما رئیس قوه قضائیه ای داریم که پس از دو سال تحقیق و بررسی بالاخره اعلام کرد که در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ فقط یک نفرکشته شده. این حرف دروغ است؟ مردم خودشان شاهد بودند که آن یک کشته هم بعدش ازکاری که کرده بود خجالت کشید و دوباره زنده شد!
شما در همین سخنرانی فرموده اید :
قتلهای زنجیرهای راه انداختند تا گردن نظام بیندازند!
حرفی است کاملن درست. همه می دانند که آن آدمها را خانواده هایشان کشتند و انداختند گردن عوامل خودسر وزارت اطلاعات که به نظام لطمه بزنند!
با این حرف آیا خود شما آدم صادقی به حساب نمی آیید؟ ترا به خدا خودتان را دست کم نگیرید!
و حالا که به دنبال استدلال های بنده قبول کردید که آدم صادقی هستید، بی انصافی است اگر قبول نکنید سه تا آدم دیگر شبیه شما در مملکت نداریم که جمعن بشوید چهار تا و امام عصر به خاطرگل روی شما ها هم که شده ظهورکنند!
نکنید این سخنرانی ها را و نزنید این حرف ها را. به رجال مملکت مان برمی خورد و دشمنان خارجی برایمان حرف درمی آورند!
روزنامه سفید را بهتر می خرند!
به دنبال حمله نیروهای دولتی به روزنامه رسمی دولت! این روزنامه با تیتر سفید منتشر شد.
در مورد خبرهای پشت پرده حمله به دفتر این روزنامه و زد وخورد خودی ها با خودی ها و شلیک گاز اشک آور و بازداشت موقت آقای جوانفکر مشاور آقای احمدی نژاد، طی این دو هفته فراوان خوانده اید اما چیزی که شاید کمتر در موردش خوانده باشید این است که این شماره روزنامه ایران که جای تیترش خالی و سفید بود، با استقبال بیشتری از طرف مردم مواجه شد. می دانید چرا؟ چون خود مردم هر تیتری را که دلشان می خواست برای این روزنامه انتخاب می کردند!
انتشار روزنامه وکتاب سفید، سابقه هم دارد. سالها قبل نویسنده ای کتابی منتشرکرد با عنوان” آنچه مردان در مورد زنان می دانند” که در یک نایلن زیبا بسته بندی شده بود و خریدار پس از بازکردن نایلن می دید که تمام صفحات کتاب سفید است. این کتاب پرفروش ترین کتاب تاریخ شد!
استقبال از روزنامه سفید، گردانندگان روزنامه های دولتی را به این فکر انداخته است که اصلا چطور است از این ببعد فقط یک صفحه کاغذ سفید به عنوان روزنامه به مردم بفروشند و مردم خودشان خبرهای واقعی را که از این ماهواره و آن ماهواره و از این فرستنده و آن فرستنده می شنوند در آن بنویسند و بخوانند؟!
معرفی سنگ پای قزوین به جهان
جناب جنتی، امام جمعه ای که صدها سال است مشغول هدایت دولت های جهان به راه راست می باشد در خطبه دوم نماز جمعه هفته قبل، هنگام معرفی سنگ پای قزوین خطاب به حاکمان عربستان سعودی گفت: تا به سرنوشت حاکمان ساقط شده مصر و تونس و لیبی گرفتار نشده اید، هشیار شوید و بگذارید مردم سرنوشت خودشان را تعیین کنند.
آقای جنتی سپس در حالی که زیرزیرکی و نخودی می خندید، طوری که فقط خبرنگار ما شنید گفت همین ما یکی که نمی گذاریم مردم سرنوشت خود را به دست بگیرند برای هفت پشت دنیا کافیست!
کفش دومترونیمی
از بزرگترین کفش چرم جهان که دو متر و نیم طول و یک متر عرض دارد در کنفرانس نمایشگاه بین المللی تهران پرده برداری شد.
مدیر نمایشگاه در پاسخ سئوال خبرنگار ما که پرسید حالا این کفش به چه دردی می خورد؟ پاسخ داد اختراع که حتمن نباید به درد بخورد. مهم این است که بشر کار تازه ای کرده باشد. ما سال پیش نیز سوزنی اختراع کردیم که سه کیلومتر طول و یک متر قطر آن است و تمام مخترعان جهان از دیدن آن انگشت به دهان مانده اند.
خبرنگار ما کنجکاوانه پرسید آن سوزن به چه دردی خورد؟ آقای مدیر جواب داد این سوزن را در حقیقت برای روکم کنی مخترعان خارجی ساختیم. لامصب ها موبایل می سازند اندازه یک انگشت که صد جور کار می کند. آدم لجش می گیره.
ایشان اضافه کردند البته این سوزن چندان بی خاصیت هم نیست. اگر خیاط مبتکری پیدا شود که بخواهد یک شلوار به طول ۱۵ کیلومتر و عرض هفتصد متر بدوزد مطمئناً این سوزن به دردش می خورد!
ای مانتوی سیاه …
وزیر ارشاد: برخی جراید از بیرون خط میگیرند تا نگذارند کشور درتولید مانتو به خودکفایی برسد
اوباما و همسرش در بالای میز، و حدود دویست سیصد تا سردار و سرلشکر و سرتیپ و ژنرال، نگران و کلافه در اطراف میز کنفرانس نشسته اند.
چنان خشم و عصبانیتی بر جلسه حاکم است که کسی جرأت حرف زدن ندارد . دو سه ساعتی می گذرد بدون اینکه کسی جرأت کند کلامی بر زبان بیاورد. بالاخره میشل همسر اوباما نگاهی به ساعتش می اندازد، سکوت را می شکند و شوهرش را مورد خطاب قرارمی دهد:
ـ باراک تا کی می خواهی همینطورغمبرک بزنی و ساکت بشینی؟ یک چیزی بگوآخه
ـ (اوباما افسرده نگاهی به همسرش و رجال دور میز می کند و آه می کشد) چی بگم میشل؟ داریم بدبخت می شیم. اگر ایرانی ها در تولید مانتو به خودکفائی برسند میدونی چه فاجعه ای پیش میاد؟
ـ نه نمی دونم. چی میشه؟
ـ چطور نمیدونی؟ گفتم که، بدبخت می شیم
ـ آخه چه جوری؟ چرا؟
ـ (کلافه) چه جوری حالیت کنم زن؟ تو می دانی که مردهای ایرانی غیر از سایر مردهای دنیا هستند یا نه؟
ـ نه نمی دونم. یعنی خلقت شون فرق می کنه؟ بیشتر از دو تا چشم و دو تا گوش دارن؟
ـ خلقتشون فرق نمی کنه، خلق و خوشون فرق می کنه. لامصب ها به صغیر و کبیر رحم نمی کنن.
ـ یعنی چی؟
ـ یعنی از یک پیرزن هشتاد ساله هم نمی گذرند چه برسه به یک زن جوون
ـ خب که چی؟چه ربطی به بدبخت شدن ما دارد؟
ـ ای بابا! توچقدر خنگی زن مانتوئی که زنان ایرانی می پوشند، چون از زیرگلو تا مچ پاشونو می پوشونه، جائی برای دیدن باقی نمیگذاره. اگر ایرانی ها در تولید چنین مانتوهائی که حالت یک زره ایمنی را داره به خودکفائی برسند، دیگه چیزی برای دیدزدن و پرت کردن حواس مردها باقی نمی مونه.
ـ خب این چه ربطی به بدبخت شدن ما داره؟
ـ عجیبه که نمی فهمی. در آن صورت مردهای ایرانی فرصت پیدا می کنند که داخل مسائل سیاسی بشن. مسائل سیاسی هم که می دونی چیه؟ آمدن توی خیابون و گفتن مرگ بر آمریکا. اما اگر ما بتوانیم جلوی خودکفائی ایرانی ها را در تولید مانتو بگیریم …
ـ اونوقت چی میشه؟
ـ زنها مجبورمی شن با همان بلوز و دامن و شلوار و یک چادر مشکی به خیابون بیان و مردها را سرگرم کنند که وارد سیاست نشوند.
ـ چه جوری؟
ـ تو انگارتو باغ نیستی اصلا؟ همه چیز رو باید توضیح داد؟ وقتی باد بیاد، بالاخره یک گوشه ای از چادر زنان را کنار می زند و مردانی که ساعتها کنار خیابان به همین امید صف بسته اند، مشغول چشم چرانی می شوند و شلوار یا دامن زنان را دید می زنند.
ـ خب بعدش؟
ـ بعدش هیچی دیگه میرن توی رویاهای دور و دراز و حواسشون از سیاست و مرگ بر آمریکا گفتن پرت میشه و ما می توانیم هدف های خودمان را در ایران و منطقه دنبال کنیم.
ـ (همسر اوباما عصبانی از جا بلند می شود) پاشین جمع کنین بابا. خدا همه تونو شفا بده ایشالا. و در حالی که با عصبانیت به طرف در خروجی می رود زیر لب غر می زند:
صد جورکار و برنامه دارم، نشسته ام به هدف های شوهرم که جلوگیری از خودکفائی ایرانی ها در تولید مانتو ست گوش می کنم!
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.