طرح که تصویب شد، یکی از نمایندگان فریاد زد آقایون، حالا که دریافت غرامت از آمریکا را با دو فوریت تصویب کردید، طرح دریافت غرامت از روسیه را هم تصویب کنید لطفن. روسیه هم وضعش بد نیست خدا را شکر و می تونیم یقه اش را بچسبیم و حساب هامون را باهاش تسویه کنیم.
یکی از نمایندگان با صدای بلند گفت روسیه که توی بیست و هشت مرداد دخالتی نداشته؟
نماینده اولی جواب داد ولی هفده هیجده تا از شهرهای ایران را که تصرف کرده؟
نماینده دومی گفت اون مال زمان شاه شهید بوده …
نماینده اولی گفت بیست و هشت مرداد هم مال زمان شاه شهیده …حالا گیریم که طرف شهید نشده و فوت کرده.
نماینده دیگری از ته مجلس بلند شد و فریاد زد اگه اینجوری باشه باید خسارتی را هم که چنگیزخان به ایران زده از چینی ها بگیریم …
نماینده دیگری جواب داد آقاجان چین با مغولستان فرق می کنه ها…
نماینده قبلی گفت اولا که همه شون زرد پوستن و قیافه هاشون شبیه همه، دوما از هرکدومشون که لازمه می گیریم. مهم اینه که نذاریم حق مون پایمال بشه. مغول ها توی نیشابور سگ ها وگربه ها را هم کشتند. می دونین الان سگ دونه ای چنده؟ یکی از قوم و خویش های ما …
نماینده دیگری حرف او را قطع کرد و گفت انگلیس را ول کردین یقه مغول ها را گرفتین؟ انگلیس هزار ساله که داره نفت ما را غارت می کنه…
نماینده ای از وسط مجلس با خنده گفت بابا نفت همش صد ساله که کشف شده ها…
نماینده قبلی جواب داد قبل ازکشف نفت هم چیزهای دیگه مون را غارت می کردن …مس و طلا و اورانیوم مون را می بردن و می خوردن…
نماینده قبلی با خنده گفت تا اونجایی که من می دونم هیچ کدوم از این چیزها که گفتی خوردنی نیست …
نماینده دیگری از جایش بلند شد وگفت توی جنگ های ایران و روم هم رومی ها خیلی از اموال ما را غارت کردند. اونها را هم باید صورت برداری کنیم و از ایتالیا پس بگیریم.
نماینده دیگری گفت ایتالیا آه نداره با ناله سودا کنه. چه جوری ازش خسارت بگیریم؟
یکی فریاد زد قسط بندی می کنیم.
رئیس مجلس فریاد زد برادرا خواهش می کنم، ما که یکهو نمی تونیم با همه دنیا در بیفتیم. اجازه بدین اول خسارت ۲۸ مرداد را از آمریکای جهانخوار بگیریم، بعد میریم سراغ بقیه کشورها.
یکی از نمایندگان گفت آقای رئیس تا تنور داغه باید نون را چسبوند. من پیشنهاد می کنم کتاب تاریخ ایران پیش از اسلام را بیاریم توی مجلس بخونیم و ببینیم دیگه کیا حق ما رو خوردن که از حلقومشون بکشیم بیرون و بعد با صدای آهسته تری گفت البته بد نیست پول اون فرشی که عرب ها تیکه تیکه کردن و بردن را هم از عربستان مطالبه کنیم.
رئیس زنگ مجلس را به صدا درآورد وگفت آقایان خواهش می کنم. از قدیم گفته اند آسیاب به نوبت، یکی یکی سراغ همه اونهایی که حق ملت ایران را خورده اند می رویم و حق مان را مطالبه می کنیم.
در اینجا یکی از نمایندگان جوان مجلس گفت آقای رئیس من یک پیشنهادی میدم که نه سیخ بسوزه و نه کباب، به شرطی که تصویب کنین ها … پیشنهاد می کنم توی تعطیلات تابستانی مجلس، چندتا چندتا بریم یک طرفی ماموریت …چند تا برن آمریکا، چند تا برن انگلیس، چند تا برن روسیه، چند تا برن چین و بشینن با مقامات این کشورها حسابی گفتگو کنند و خسارت های گذشته را مطالبه کنند. فوقش میگن نمیدیم، سرمون را که نمی بُرند؟
این کار همان سنگ مفت، گنجشک مفتی است که ضرب المثلش را هم داریم. ضررکه نمی کنیم هیچی، یک تنوع و تفریحی هم هست …شاید هم یکی شون دلش سوخت یا از قدرت و عظمت کشورمون تنش لرزید و خسارتمون را داد؟ خدا را چه دیدی…؟!
چاقوکشی روزانه!
این برادر میرحسین موسوی را که یکی دو هفته پیش چاقو زده بودند، کلی حرف از توش درآمد که قشنگ ترینش را حاج آقا فضلی وزیرکشورمان زد.
حاج آقا این چاقوکشی را یک “اتفاق روزانه” خوانده که به نظر من یکی از قشنگ ترین توضیحاتی است که می شود در چنین مواردی داد.
ما الان دو سه میلیون آدم بیکار داریم که تعداد زیادی از این بیکارها، بیعار هم هستند. آدمی که هم بیکار باشه و هم بیعار، صبح که میشه چیکار می کنه؟ چاقوی ضامن دارش را ورمیداره، یک خدایا به امید تو میگه و از خونه میاد بیرون.
به اولین دستفروشی که رسید، برای زهرچشم گرفتن، چند باری چاقوش را باز و بسته می کنه و وقتی دید پیرمرد دستفروش مخالفتی نداره، چند تا خیاری، هلوئی، سیبی برمیداره و به عنوان ناشتایی می خوره که جون بگیره، بعد هم راه می افته طرف شهر…
اگه شانس آورد و توی یک جای خلوت زن و دختری گیرش افتاد، کیفش را قاپ میزنه و در میره که بسته به شانسش، خرجی اون روزش دراومده و اگرنه مجبوره دنبال یک دختر یا زن پولدارتر بگرده.
اما اگر چنین شانسی نیاره چی میشه؟ معلومه، عصبانی …آدم عصبانی چیکار می کنه؟ دلخور و پکر می افته به جون مردم و شروع می کنه به لت و پارکردنشون که از اتفاق روزگار، ممکنه یکی شون هم برادر میرحسین موسوی از آب دربیاد که خودش در حصر خانگیه .
شانس این برادر میرحسین را ببین که همیشه قرعه فال به نامش می خوره. این سومین باریه که چنین شانسی آورده. یعنی با چاقو بهش حمله شده و هر سه بارش هم از اتفاقات روزانه بوده نه سوءقصد یا زهرچشم گرفتن از آقا داداشش!
تنظیم بودجه در کانادا!
روزی که جاستین ترودو، نخست وزیرکانادا در حضور چندتن از رجال این کشور دست به یک حرکت مشکل یوگا زد، خیلی ها از خودشان پرسیدند آخه مگه نخست وزیر مملکت هم از این کارها می کنه؟
بعدها معلوم شد که او خواسته به زبان بی زبانی به وزیر دارائی کشور کانادا نشان بدهد که بودجه مملکت و خرج و دخل را باید اینجوری تنظیم کنی نه اونجوری. اونجوری یعنی اینکه نه از اونور بیفتی، نه از اینور!