وقتی آقای مهرجویی به خاطر شرکت در هفته فیلمی که در ارمنستان به مناسبت مرور آثارش با حضور آتوم اگویان و ویم وندرس از حضور در فستیوال تیرگان عذرخواهی کرد برای جبران این غیبت از همایون ارشادی دعوت کرد تا به جای او در جلسه نمایش فیلم درخت گلابی حضور یابد.


به بهانه حضور همایون ارشادی در جشنواره تیرگان

شهروند ۱۱۸۶

وقتی آقای مهرجویی به خاطر شرکت در هفته فیلمی که در ارمنستان به مناسبت مرور آثارش با حضور آتوم اگویان و ویم وندرس از حضور در فستیوال تیرگان عذرخواهی کرد برای جبران این غیبت از همایون ارشادی دعوت کرد تا به جای او در جلسه نمایش فیلم درخت گلابی حضور یابد. فکر نمی کردم آقای ارشادی با وجود گرفتاری هایی که در زمینه فعالیتهای آتی خود دارد جواب مثبت بدهد، اما خوشبختانه ایشان پذیرفتند و قرار است که پس از نمایش درخت گلابی در جلسه پرسش و پاسخ حضور یافته و علاقمندان بتوانند با او دیداری داشته باشند.
وقتی خبر حضور ارشادی را به تعدادی از علاقمندان به برنامه های تیرگان می دادم ابتدا با نوعی ابهام می پرسیدند ارشادی؟!!
و تا می گفتم بازیگر طعم گیلاس، درخت گلابی و بادبادک باز با تعجب و خوشحالی او را به جا آورده و از حضورش استقبال می کردند.
ارشادی پس از بازی در بادبادک باز ساخته مارک فوستر فیلمساز هالیوودی و بر اساس رمان پرفروش خالد حسینی به اولین لژیونر سینمای ایران معروف شد. در اینجا لازم دیدم به بهانه حضور ایشان در شهر تورنتو و جشنواره تیرگان نگاهی به کارنامه هنری او داشته باشیم.

همایون ارشادی در سال ۱۳۲۶ در اصفهان متولد شد. برای تحصیل به ایتالیا رفت و در رشته معماری فارغ التحصیل شد. خیلی ها بر این باورند که طعم گیلاس اولین حضور او در سینما است، اما خودش آغاز فعالیت در سینما را این طور تعریف می کند: اولین بازی من در فیلم کاکادو به کارگردانی خانم میلانی بود که دو سکانس بیشتر بازی نداشتم که آنهم به خاطر آشنایی با ایشان بود. بعد از آنهم اصلا در فکر بازیگری نبودم تا اینکه ماجرای آقای کیارستمی پیش آمد…
ماجرایی که آقای ارشادی خاطرنشان می سازد از این قرار است که روزی ایشان سوار بر اتومبیل پشت چراغ قرمز توقف کرده بودند که آقایی به شیشه ماشین می زند و می گوید که من عباس کیارستمی هستم، آیا می خواهید در فیلم من بازی کنید و همایون ارشادی جواب مثبت می دهد. ارشادی پس از طعم گیلاس در فیلم عشق گمشده به کارگردانی سعید اسدی بازی میکند و بعد هم در فیلم درخت گلابی از آثار برجسته داریوش مهرجویی که همین دو فیلم کافیست تا پرونده یک بازیگر را در سینمای ایران ارزشمند و معتبر سازد. اگر چه این بازیگر معتقد است قصد هنرپیشه شدن نداشته، اما پیشنهادهای بعدی به او برای حضور در پروژه های متفاوت او را تقریبا به یک بازیگر فعال تبدیل میکند.
“مزاحم”و”بوی گل سرخ” (سال ۱۳۸۰)، “واکنش پنجم” و جایی دیگر (سال ۱۳۸۱)، “سیمای زنی (سال۱۳۸۲)، “سفر به هیدالو، رویای خیس، پرونده هاوانا” و از دور دست (سال ۱۳۸۴) از جمله فعالیتهای ارشادی در زمینه بازیگری در سینمای ایران بوده، اما آنچه که دریچه دیگری در زندگی او می گشاید و شاید آرزوی خیلی از هنرپیشه ها در سراسر دنیاست، انتخاب او برای بازی در یک فیلم در دنیای هالیوود است. اما این انتخاب برای یک بازیگر ایرانی بیش از بازیگران اروپایی حائز اهمیت است که خود دلایل متعددی می تواند داشته باشد. ارشادی خود درباره نحوه انتخابش برای بازی در بادبادک باز چنین می گوید: سر فیلمبرداری «من نه منم» بودم که به من تلفن زدند که خانمی به اسم کیت داوت از لندن که یک موسسه انتخاب بازیگر دارد می خواهد با من صحبت کند. این بود که تماس گرفتم و به من گفت طعم گیلاس را دیده اند و از بازی من خوششان آمده و برای فیلمی در نظر گرفته شده ام که کارگردانش مارک فورستر است و می خواهد فیلم بادبادک باز را بسازد و برای نقش بابا در نظر گرفته شده ام. برایم چهار صفحه دیالوگ فرستادند که به زبان دری بود. من اینجا با چند دوست افغان دیالوگها را مرور کردم و بعد رفتم کابل. دفعه اول کارگردان را که دیدم شروع کردم به دری خواندن، که البته معنی اش را نمی فهمید، من یک دور خواندم. گفت: دوباره بخوان، دوباره خواندم و کلاً سه مرتبه خواندم و تمام شد. شاید زمانی که من آنجا دیالوگ ها را می خواندم فورستر با همان ذهنیتی که از طعم گیلاس داشت مرا نگاه می کرد و آن دست های بزرگ و مشخصات دیگر را در حس من دیده بود. بعد گویا از مترجمی که آنجا بود، پرسیده بود لهجه اش چطور بود که گفته بود خوب است. بعد برگشتم ایران و با من تماس گرفتند که انتخاب شدی و دوباره به کابل رفتم برای اندازه گیری لباس و… این ریسک بزرگی بود حتی برای پارامونت و چه بسا مارک فورستر. فیلمی می خواست بسازد که بازیگرانش مشهور نبودند، به زبان انگلیسی نبود و زیرنویس داشت که این فیلم ها اغلب در خود آمریکا هم فروشی ندارند. مثلاً برای نمونه، بابل که زیرنویس داشت و بازهم با اینکه بازیگر معروف داشت، فروش بالا نداشت.
برای اطلاع بیشتر خوانندگان باید اشاره کنم که مارک فورستر قبل از بادبادک باز فیلمهای مطرحی چون در جست و جوی ناکجاآباد، مجلس رقص هیولا و عجیب تر از خیال را ساخته بود.

همایون ارشادی بیشتر از آنکه یک بازیگر تکنیکی باشد یک بازیگر غریزی و حسی است. او خود بارها اشاره کرده که حسی بازی می کند و باید به شخصیتی که بازی می کند نزدیک باشد. راجر ایبرت، منتقد معروف آمریکایی، اخیراً پس از اینکه بادبادک باز را جزو ده فیلم منتخب خود قرار داد در یادداشتی که درباره فیلم نوشته، از بازی همایون ارشادی تعریف کرده است. او در بخشی از نقد خود چنین می نویسد: رمان محبوب خالد حسینی درباره دو بچه است که قبل از هجوم روس ها، طالبان، آمریکا و جنگ های داخلی در صلح و آرامش زندگی می کنند. زندگی بچه ها در حادثه ای تغییر می کند و آنها را از هم جدا می کند ولی سالها بعد دوباره رودرروی هم قرار می گیرند و ادامه ی ماجرا. همایون ارشادی که نقش پدر را بازی می کند ظاهرش به قدری پر معنی است که بسیاری از اشارات فیلم را حتی بدون صحبت کردن می سازد.
بر اساس اخبار اعلام شده قرار بوده که همایون ارشادی برای دومین بار در سینمای هالیوود و این بار در فیلمی به نام اگورا و با یکی از مهمترین کارگردانان جهان سینما اخاندرو آمنبار خالق فیلم بابل همکاری کند. امیدواریم که با حضور آقای ارشادی در جشنواره تیرگان بتوانیم گفت وگویی با او داشته باشیم و با نظرهای ایشان بیشتر و بهتر آشنا شویم.