شهروند ۱۲۵۴ پنجشنبه ۵ نوامبر ۲۰۰۹
نمایش مستند: یک پرونده، دو قتل
نویسنده و کارگردان: نیلوفر بیضائی
بازیگران: هرمین عشقی، فرهنگ کسرائی، حمید سیاح

موزیک: رضا نوروزبیگی

متن خوانی ها: پرستو فروهر و محمد جلالی چیمه

ارتباطات: پروین شجاعی، نسیم قدیمی



در آستانه یازدهمین سالروز قتل داریوش و پروانه فروهر، پرونده ی قتل این زوج آزادی خواه، این بار در اروپا بر صحنه تئاتر گشوده می شود. نمایش مستند “یک پرونده، دو قتل” پس از اجرا در فستیوال سینمای تبعید گوتنبرگ سوئد، روزهای شنبه ۳۱ اکتبر و یکشنبه اول نوامبر در سالن تئاتر بین المللی شهر فرانکفورت آلمان بر صحنه آمد. این نمایش روز چهاردهم نوامبر نیز در فستیوال تئاتر ایرانی کلن اجرا خواهد شد.


برای نوشتن متن نمایش “یک پرونده، دو قتل”، نیلوفر بیضائی، آنطور که خودش می گوید، بیش از شش ماه با همکاری پرستو فروهر، اسناد و مدارک مربوط به قتل فجیع فروهرها را زیر و رو کرده است. به همین دلیل، تا آنجا که به ارائه ی نکات دقیق مربوط به این پرونده مربوط می شود، نمایش موفق است و می تواند بر آگاهی تماشاگر بیافزاید، اما نمایش در جامعیت خود دارای همان دشواری هائی است که تئاتر روائی اغلب با آن دست به گریبان است.


نمایش، با ضربه های ناقوس کلیسا آغاز می شود که مرگ را ندا می دهند. بعد، سه بازیگر بر صحنه حاضر می شوند و با ضرباهنگی نظامی پای می کوبند تا فضای میلیتاریستی حاکم را تداعی کنند. ایجاز، ویژگی سمبول است که باید به صورت کوتاه و غیر مستقیم “واقعیت” را تداعی کند. اما در آغاز نمایش یک پرونده، دو قتل، پای کوبیدن شبه نظامی بازیگران بر صحنه، آنقدر طولانی می شود که ویژگی سمبولیک خود را از دست می دهد.


هرمین عشقی، بازیگری که در بسیاری از کارهای بیضائی نقش آفرینی کرده و بهترین حضور خود را در “بوف کور” ارائه داده است، در نمایش یک پرونده، دو قتل، نقش خبرنگار جوانی را دارد که وقتی می بیند ماموران امنیتی حکومت حتی با نزدیک شدن او به خانه فروهرها مثل یک جرم بزرگ برخورد می کنند، به فکر دنبال کردن جزئیات قتل می افتد. اما حرکات او دائما تحت کنترل امنیتی ها است و سرانجام نیز تهدید می شود. فاجعه آنجا است که برای این خبرنگار، تفکیک یک دوست قدیمی که از آغاز مخالف کنجکاوی های او است، با ماموران امنیتی دشوار می شود.


در زمینه ی جست و جوی اسناد و شواهد، تلاش های نیلوفر بیضائی با یاری پرستو فروهر به بار نشسته است. او بویژه در پرتو افکندن بر اعترافات عاملان قتل فروهرها و سایر قتل های زنجیره ای، موفق است و می تواند از لابلای این اعترافات، که جزئیات تکان دهنده آن ها به تناوب توسط فرهنگ کسرائی و حمید سیاح بیان می شوند، روشن کند که عاملان قتل ها، فرمانبرداران کور آمرانی هستند که همچنان، مصون از تعقیب قضائی، بر مسند قدرت تکیه زده اند.


در این بخش از اجرا، در حالی که خبرنگار جوان در برابر کامپیوتر خود نشسته و قضایا را در سکوت مرور می کند، جا به جا از یکی از عاملان قتل ها نام می برد. همانجا، نور خفیفی بر چهره یکی از دو بازیگر دیگر می افتد که بر صندلی اتهام نشسته اند و اعترافات یکی از متهمان اصلی را بیان می کنند. از منظر آمیزش مستندات واقعی با جلوه های نمایشی، این بخش نمایش موفق است. اینجا، هر بازیگر به اقتضای نقش و موقعیت، جای درست خود را یافته است و نقش درست خود را ایفا می کند، اما در فرازهائی دیگر از نمایش، برای حضور دو بازیگر مرد بر صحنه، دلیلی وجود ندارد و در نتیجه، تماشاگر می تواند آن ها را در مقام جزئی از صحنه و اشیاء موجود در آن ببیند. در جاهائی، این تنها صدای بازیگران است که منطق حضور می یابد، در حالی که خود بر صحنه ایستاده اند تا گویا برای لحظه ای احضار شوند.


نمایش تک پرده ای است و طبیعی است که بازیگران نمی توانند صحنه را ترک کنند، اما با بازی نور و ایجاد سایه روشن، می شود آن ها را بسته به ضرورت آشکار یا پنهان ساخت. شاید به دلیل حضوری که بعضا بی حرکت و بدون سهم زنده در اجرا می گذرد، بازی دو بازیگر مرد، بعضاً خشک و فاقد نرمشی است که در کارهای پیشین بیضائی از آن ها دیده ایم.


در بعد جلوه های نمایشی و انتقال حس و فضا، بیضائی در این نمایش کمتر از بوف کور موفق است. قتل فروهرها، یکی از فجیع ترین جنایات سیاسی پس از جنگ جهانی دوم است. به همین دلیل، تماشاگر آشنا با تئاتر، انتظار دارد که هنگام دیدن نمایش، فاجعه را زیر پوست خود حس کند و در هول و هراسی که هنگام وقوع جنایت بر صحنه آن حاکم بوده است، سهیم شود. اما “یک پرونده، دو قتل” در این عرصه موفق نیست. شاید به همین دلیل است که در گفت و شنود پس از نمایش، یک تماشاگر، آن را به یک برنامه سیاسی در سالن غذاخوری دانشگاه فرانکفورت تشبیه می کند.


من، شنبه شب سی و یکم اکتبر به دیدن نمایش می روم. در این شب، سالنی که برای بیش از صد نفر جای نشستن دارد، پر است. بیش از هفتاد درصد تماشاگران، در گفت و شنود تقریبا یک ساعته پس از نمایش نیز شرکت می کنند، اما طرف پرسش آن ها، بیشتر پرستو فروهر است که باید درباره سرنوشت پرونده قتل داریوش و پروانه پاسخ بدهد.


داریوش و پروانه فروهر روز اول آذرماه سال ۱۳۷۷ خورشیدی در خانه خود واقع در خیابان هدایت تهران به قتل رسیدند. این مقدمه سرآغاز قتل های زنجیره ای بود که ظرف مدتی کوتاه دهها قربانی برجای گذاشت. به همین دلیل، نمایش “یک پرونده، دو قتل” به داریوش و پروانه فروهر محدود نمی شود و سیر قتل های ناجوانمردانه سیاسی را تا امروز دنبال می کند تا به سهراب و ندا و دهها قربانی دیگر جنبش سبز برسد.

مراسم یادبود یازدهمین سالروز قتل پروانه و داریوش فروهر، قرار است روز اول آذرماه امسال در تهران برگزار شود. با توجه به خیزش اجتماعی فعلی، امسال احتمالا این مراسم در ابعاد وسیعتری برگزار خواهد شد. پرستو فروهر، در پاسخ به یکی از حاضران توضیح می دهد که ظرف روزهای آینده برای برگزاری این مراسم به تهران خواهد رفت. او، در همه این سال ها، به رغم اشکالتراشی های شدید حکومت، سالروز قتل داریوش و پروانه را برگزار کرده است.