در تاریخ پیدایش سینما، بلاخره فیلم ایرانی جدائی نادر از سیمین، اسکار گرفت. این اسکار چنان ایرانی ها را خوشحال کرد که خبرگزاری فارس از ذوقش! سخنان اصغر فرهادی، کارگردان فیلم را به میل خودش ترجمه کرد و هر چه دلش خواست از قول او نوشت.
حق هم داشت، در مواقع عصبانیت یا خوشحالی زیاد، آدم حالی اش نیست که چه می گوید و چه می نویسد و دوست و دشمن را قاطی می کند.
می گویند آقای “سلح شور” هم که هنرپیشگان زن ایران را فاحشه خطاب کرده بود، گفته است صبر کنید به زودی خودم یک فیلمی می سازم به نام “جدائی رهبر از محمود” که حداقل شانزده تا جایزه اسکار بگیرد!
آنچه که برای مردم ایران یک سئوال بزرگ است این است که چرا یک مراسم اسکار برای انتخابات ایران برگزار نمی شود؟ انتخابات درکشور ما همیشه یک نمایش دیدنی و یک فیلم جالب بوده و به بهترین نحو هم برگزار شده، چرا نباید به چنین فیلم ها و نمایش هائی جایزه داد؟
اگر این جایزه وجود داشت، انصافن انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ جایزه بهترین کارگردانی و بهترین هنرپیشه را نمی گرفت؟
هنوز هم دیر نشده، اگر بتوانیم به سرعت برای برگزاری یک انتخابات آزاد جایزه ای سرهم کنیم، فردا جمعه که ۱۲ اسفند است و انتخابات برگزار می شود، می توانیم به برگزارکنندگان آن سی چهل تا اسکار بدهیم. مال بابامون که نیست!
انتخاباتی که گروه ها و شخصیت های مختلف و بسیاری از مردم آنرا تحریم کرده اند، اما با وجود این خواهیم دید که صندوق ها لب به لب و پر پر خواهد بود لیاقت گرفتن اسکار را ندارد؟
می گویند از انتخابات چنان استقبال شده که فعل و فاعل و زمین و زمان بسیاری از مردم قاطی شده به طوری که از یکماه قبل وقتی به هم می رسیدند می گفتند من “ماه آینده” رای “دادم”، تو چی؟!
البته عکس های منتشرشده ای که اینجا می بینید نشان می دهد که هیچکس حتی رغبت نگاه کردن به تبلیغات انتخاباتی را هم نداشته و آگهی ها مثل برگ درخت روی زمین ریخته است، اما چشم انسان گاهی اشتباه می کند.
اصلا “خطای باصره” که می گویند، مخصوص انتخابات ایران است. اینجاست که بشر نباید به چشم خودش اعتماد کند و باید آنچه را از رادیو و تلویزیون می شنود بپذیرد!
هجوم مردم به پای صندوق های رای و چنین شرکت گسترده ای وقتی میسر شد که خبرگزاری ایرنا از قول یک عضو بدون نام جبهه اصولگرایان نوشت: آنچه ارزش و اهمیت دارد شرکت مردم در انتخابات است چون حتی اگر رای سفید هم بدهند، ثواب دارد.
خیلی از مردم با شنیدن این نکته، برای کم کردن از بارگناهان خود و انجام ثوابی به این سادگی، به خودشان گفتند: مرد حسابی، رای صاحاب مرده ات را نگاه داشته ای توی دلت که بپوسه و فاسد بشه؟ بپر پای صندوق، هم یک کار ثواب بکن، هم یک بسته خوراکی و ساندیس جایزه بگیر و بده زن و بچه ات بخورن، هم بگذار این نمایش عظیم، یک جایزه اسکار بگیرد!
اسد فقط شانزده سال دیگر می ماند!
بالاخره اصلاحاتی را که بشار اسد به مردم سوریه قول آنها را داده بود صورت گرفت و پس از آنکه بیش از هفت هزار نفر کشته شدند، یکشنبه گذشته عده ای از سوری ها را در میان گلوله و خمپاره به پای صندوق های رای بردند تا به قانون اساسی جدید سوریه رای بدهند.
یکی از مواد این قانون به بشار اسد اجازه می دهد که ۱۶ سال دیگر نیز رئیس جمهور باشد!
خبرنگار ما که هر وقت بیکار است زنگی به آقای اسد می زند و حال او را می پرسد، از ایشان پرسید قربان شانزده سال دیگر کم نیست؟ اگر یک صفر بی ارزش جلوی این عدد بگذارید به سادگی می توانید ۱۶۰ سال دیگر هم حکومت کنید ها…
اسد پس از اندکی تامل گفت پیشنهادت بد نیست اما درآن وقت من دویست ساله شده ام و در چنین سن و سالی آدم کم کم به فکر آخرت و نماز و روزه اش می افتد و دیگر حال و حوصله سروکله زدن با مردم و کشتن آنها و بمباران کردن شهرها را ندارد. همین شانزده سال کافیه!
این ساختمان به جهنم می رود!
آدم نمی داند از دست این آلمانی ها چه خاکی بسرش بریزد. منظورم دخترهای آلمانی نیست ها، بنّاهای آلمان را می گویم.
ساختمانی ساخته اند که هنگام بارندگی موزیک می نوازد!
آب باران در این لوله ها جریان می یابد و روی نت هائی که به ترتیب قد و ردیف به ردیف ایستاده اند می چکد. در نتیجه نت ها به صدا درمی آیند و همراه با صدای شرشر باران، یک موسیقی دلنواز به گوش مردم می رسد.
لعنتی ها فکر همه چیز را کرده اند جز اینکه موسیقی حرام است و این ساختمان مادرمرده و بی گناه به خاطر کاری که آنها کرده اند، روز قیامت باید به جهنم برود!
دلفین زنده و مرده اش یک میلیون تومنه!
به گزارش بی بی سی محمدرضا لطفی، مدیر گروه بیولوژیکی دریائی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران گفته است که عده ای از صیادها گاهی جسد دلفین های مرده را به سردخانه بنادر می دهند و از گوشت فاسد آنها تن ماهی درست می شود.
ایشان اصلا به این نکته توجه نکرده اند که ما ملتی هستیم که می توانیم از گوشت شتر جوجه کباب درست کنیم و صد جور شعر و ضرب المثل داریم که زنده با مرده فرقی ندارد. یکیش همین ضرب المثلی که می گوید ” فیل زنده و مرده اش صد تومنه”. چرا یک ضرب المثل درست نکنیم که دلفین زنده و مرده اش یک میلیون تومنه؟ یعنی یک دلفین با آنهمه شیرینکاری که وقتی زنده است می کند، از یک فیل هم کمتره؟!
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.