سلام به زندگی
چقدر دوست دارم سرخوشانه از روز ۸ مارچ بگویم و از دست آوردهای ریز و درشتی که زنان در سراسر جهان به دست آورده اند؛ چقدر دوست دارم از مبارزات زنان میهن مادری ام بگویم و با غرور بادی بر غبغب بیندازم و بگویم هیچ چیزی قادر نخواهد بود در اراده آنان برای پیوستن به جهانی آزاد و دمکرات خللی وارد کند؛ و اثبات این مدعا تصویر روی جلد این شماره شهروند است که از مدرسه فمینیستی وام گرفته شده است.
آنان به کمک فکر و خرد خود نردبانی خواهند ساخت و به کوری چشم کوردلان حکومتی، خود را بر فراز بام جهان خواهند نشاند تا دنیا بر این همه استواری، بر این همه خرد و فکر، بر این همه دانش و بینش، بر این همه زندگی و زیبایی زبان تحسین بگشاید.
زنان میهن مادری من گول این حکومت زن ستیز را نخواهند خورد. آنان در هر لحظه ی زندگی آغشته به ترس و تحقیرشان زیر سایه شوم این حکومت ضد زن با پوست و گوشت و استخوان خود قوانین نابرابر، زن ستیز، غیر انسانی و مرتجعانه ای را که بر سرنوشت شان حاکم است به درستی باز می شناسند و دیگر حاضر نیستند خود را به طناب پوسیده ی شعارهای نخ نما و دستمالی شده ای که سردمداران حکومتی هر وقت قافیه را تنگ می بینند به آنها متوسل می شوند، بیاویزند.
زنان ایران بارها و بارها با صبر و شکیبایی هر کورسویی را، هر کوره راهی را، هر امکانی را سنجیده اند و از هر مفری ولو به اندازه سوراخ سوزنی سود جسته اند تا صدای حق خواهی خود را نه تنها به گوش مردم ایران که نیز به گوش جهانیان برسانند تا برای زندگی خواهی خود در سراسر دنیا شریک و یار و همراه بیابند. آنها به درستی می دانند که در زیر سایه ی حکومت ترور هیچ چیزی جز هوو، و روسری و توسری نصیبشان نخواهد شد. آنان به درستی می دانند حجابی را که به زور بر سر آنان کرده اند در واقع نشانی از این آرزوی متحجرانه است که بر فکر و شعور و توان و انرژی زن ایرانی پرده بکشند و فرهنگ او را تا یک اندرونی نشین تقلیل دهند.
متحجران زن ستیز حاکم بر ایران نه تنها کوردل که کور چشم هم هستند و برای انکار وجود هزاران زن وکیل، هنرمند، دانشمند، نویسنده، شاعر، پزشک، منتقد، کوشنده، معلم، دانشجو، کارگر و هزاران زن نان آور خانه، با تصویب قوانین قرون وسطایی می خواهند آنان را محدود و محصور و مجبور سازند تا در عزم راسخ شان در مبارزه با حکومت خرافه و ارتجاع کارشکنی کنند.
آنان در مخیله خود خیال خام می پرورانند که با تصویب و به اجرا گذاشتن این قوانین می توانند زنان مبارز ایران را از جاده ترقی و تعالی و از حرکت به سوی جهان آزاد و دمکرات دور نگهدارند. در حالی که به تجربه ثابت شده است که زنان در اراده شان برای ریشه کن کردن پایه های ظلم و زور این حکومت ناانسان و در جنگی نابرابر از پای نخواهند نشست. حالا گیرم با دست خالی و تنها با سلاح دانش و آگاهی که خود می آموزند و به دیگری نیز می آموزانند.
چقدر دوست داشتم از نسرین ستوده بگویم که استواری اش حکومت وحشت را به سخره گرفته و بازجویانش ذلیل و خوار و تحقیر شده در برابر شکوه این ایستادگی او کوچک و کوچک تر می شوند؛
چقدر دوست داشتم از صدها روزنامه نگار و کوشنده حقوق زنانی بگویم که در طول این سی و اندی سال با هزار و یک ترفند و راه و روش، سدهای ارتجاع را یکی یکی پشت سر گذاشتند و با مبارزه بی امانشان کارنامه ای ننگین برای حکومت قرون وسطایی بر جای گذاشتند و لعنت ابدی را بر پیشانی سردمداران ریز و درشت آن و تمام آمران و عاملان جنایت ها و ناروایی هایی که در حق جنبش زنان میهنم روا داشتند، حک کردند.
اما دریغ و افسوس که دیوانگان جمهوری اسلامی آگاهانه با بحران آفرینی ها و با چنگ انداختن بر ثروت ملی آن سرزمین تصمیم گرفته اند تا نابودی آن سرزمین و به خاک و خون کشیدن آن مردم، بر مسند قدرت بمانند.
حکومتیان زنجیر گسیخته نه از تحریم وحشت دارند و نه از جنگی که سایه شومش چون خفاشی خون آشام روی سر عزیزان و خویشان من و شما گسترده شده، چرا که اینان بار خود بسته اند و آقازاده ها و خانم زاده های خود را با کمک به توبره کشیدن خون آن مردمان به سرزمین های آزاد و دمکرات و امن فرستاده اند و در عوض از خواهران و برادران من و ما سربازان بی بهایی ساخته اند تا جان در راه حرص و آز آنان دهند.
جنبش زنان در ایران هر چند در زیر خاکستر، اما با تجربه تر و پویاتر از آنی ست که بخواهد توان و دانش و آگاهی خود را در اختیار این زندگی ستانان که با خودخواهی و دنائت بر طبل جنگ می کوبند، بگذارد.
در حالی که سردمداران حکومتی و عاملان و آمرانشان بر طبل جنگ می کوبند و به مرگ سلام می گویند، زنان مبارز ایران با هر چه بیشتر فاصله گرفتن از آنان به زندگی سلام می گویند و جوانه های امید را در دل های ناامید و خسته مردمان زادگاه مادری مان می نشانند. آنان به نیکی می دانند تا وقتی که جمهوری اسلامی برپاست سایه شوم و نکبت بار جنگ و ناامنی از روی سر مردم ایران کنار نخواهد رفت.
آنان پس از سی و اندی سال مبارزه برای ابتدایی ترین حقوقشان، به درستی می دانند در پختن آشی که در نهایت با خوردنش خودشان را مسموم و معدوم می کند، شرکت نکنند، و آتش بیار معرکه ای نشوند که سرانجامش گورکنی برای خود است به عنوان انسانی برابر، حق خواه و مبارز.
هشت مارچ روز جهانی زن بر همه زنان و مردان آزادیخواه مبارک باد. به امید روزی که تمام زنان و مردان آزادیخواه ایرانی دست در دست هم با هر مرام و ایده و مذهب و مسلک و ملیتی برای ساختن ایرانی آزاد و دمکرات گام بردارند، و رنگی شوند در رنگین کمان این جهان.
بنظرم تاریخ ثابت میکنه که “حکومتی” که همیشه بر طبل جنگ میکوبه آمریکا و دارودسته اش هستن. فقط از جنگ دوم جهانی به بعد بترتیب در این کشورها آمریکا عملیات جنگی انجام داده و کشته هایی معادل “جنگ اول جهانی” تقدیم دنیا کرده: کره، ویتنام، السالوادر، لبنان، گرانادا، لیبی، عراق، پاناما، سومالی، بوسنی، هائیتی، کوزوو، افغانستان، عراق، هائیتی، لیبی؛ و ایران اگر بعدیش نباشه حتما آخریش نیست. شاید اگر حتی فقط جلوی این طبال را بگیریم “سایه شوم و نکبت بار جنگ و ناامنی از روی سر” همه دنیا رخت بر بندد. به امید روزی که تمام مردم آزادیخواه دنیا دست در دست هم با هر مرام و ملیتی برای ساختن دنیایی آزاد و دمکرات گام بردارند و سیاه کننده این رنگین کمان را هم “به رنگ صلح درآورند” در رنگین کمان این جهان