با گذشت ده سال از دستگیری و زندانی شدن “شاکر عامر” در جزیرهی گوانتانامو، نامهای از سوی او که آخرین شهروند انگلیسی زندانی در گوانتانامو است منتشر شده که اوج بیعدالتی را نشان میدهد. نگاهی به آنچه بر او و همبنداناش در زندان گوانتانامو رفته است، نشان میدهد که حتا در کشورهایی که ادعای دموکراسی و عدالت را چنان در بوق و کرنا کردهاند که گوش فلک را هم کر کرده است، حقوق بشر و موازین آن ابزاری است برای سرکوب دیگرانی که با آنها نیستند. نگاه و استفادهی ابزاری از اعلامیه جهانی حقوق بشر، چنان است که بوی گند آن جهان را برداشته و انکار آن بدمنشی دولت مردان غربی را بیشتر افشا میکند.
آنچه در این نوشته میآید در دفاع یا محکومیت کسانی که در زندان گوانتانامو در بندند، نیست. تنها خواهان عدالت در حق همهی مردم جهانام که برابری آحاد بشر یکی از بندهای آن اعلامیه جهانی است که ابزاری از آن استفاده میشود. این نوشته در پی محکومیت هیچ کس نیست که خواهان بیداری و هشیاری است تا دست از عدالتجویی نشوییم.
در فردای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که «باراک اوباما» انتخاب شد، در مقالهای نوشتم که یکی از چالشهای پیش روی ایشان، زندان گوانتانامو هست که هنوز هم قول انتخاباتی خویش را عمل نکرده و خلف وعده کرده است. زندانی سیاسی، در هر جای جهان که باشد، باید از حقوق انسانی که قانون و اعلامیه حقوق بشر برای او در نظر گرفته است، برخوردار باشد که این حق نه در مورد زندانیان سیاسی کشورهای جهان سوم و دیکتاتور زده رعایت میشود و نه در کشورهایی که ادعای رعایت موازین حقوق بشر را دارند. شاهد این مدعا، مقالهی روزنامهی «ایندیپندنت» چاپ انگلیس است که در زیر خواهید خواند:
در نامهای که سایت رسمی روزنامهی Independent چاپ لندن روز دوشنبه، سیزدهم فوریه امسال منتشر کرده است، «شاکر عامر» چنین مینویسد: “خواهش میکنم مرا مثل سابق شکنجه کنید. در اینجا جان و جسم انسانها نابود میشود بی آن که اثری بر جای بگذارد”.
در پاییز سال دوهزار و یک در افغانستان دستگیر و در تاریخ سیزده فوریه دوهزارو دو، وارد اردوگاه گوانتانامو شد. هنوز او در بند است در حالی که مقامات وزارت خارجهی انگلیس در سال دوهزار و هفت، اعلام کردند که او باید آزاد شود.
به گزارش «ایندیپندنت» وکیل شاکر اعلام کرده است که سلامتی روحی و جسمی او در خطر هست. شاکر بیش از چهل درصد وزناش را از دست داده که پیامد دوران طولانی در سلولهای انفرادی است.
نهم آگوست سال دوهزار و هشت در نامهای به همسرش نوشت: “دلبندم، بسیار کم وزن شدهام، بیمار هستم، دیدگانام کم سو شده، پاهایام درد دارند، موهایم سفید شدهاند و پیر شدهام، اما قلبام همچنان جوان است، روحام قوی است، قویتر از هر زمانی”.
یکی از وکیلهای او، «کوری کریدر Cori Crider» بعداز دیداری که یک هفته پیش در اردوگاه گوانتانامو با او داشته، به روزنامهی ایندیپندنت میگوید: “اکنون او ۶۸ کیلو وزن دارد و چهرهی او نشان از اندوه و دردی جانگداز دارد”.
چنانچه گفته شد، در افغانستان دستگیر و زندانی شد و بر اساس گزارش ایندیپندنت، نیروهای متحد شمال، او را به مبلغ پنج هزار دلار به آمریکاییها فروختند.
در گزارشهایی هم که ویکیلیک در مورد گوانتانامو افشا کرد، آمده بود که به باور آمریکاییها، «شاکر عامر» یکی از رهبران گروههای وابسته به القاعده هست که علیه نیروهای آمریکایی در سال دوهزار و یک در کوههای «تورا بورا» مبارزه میکردهاند. این در حالی است که خود «شاکر عامر» بارها گفته که او فقط برای ساختن مدرسه و کمک به کودکان افغان در آنجا بوده و هیچ ارتباطی هم با القاعده ندارد.
«شاکر» بارها گفته است که در پایگاه «باگرام» در نزدیکی کابل در برابر چشمان یک افسر امنیتی انگلیس شکنجه شده است. هماو در ادامه میگوید که پس از تحمل شکنجههای جانفرسا، سرانجام تحویل نیروهای آمریکایی شده تا به زندان گوانتانامو منتقل شود، جایی که بارها به سلول انفرادی فرستاده و شکنجه شده است و هنوز هم بدون هیچ اتهام یا حکم مجازاتی در بند است.
علیرغم تلاش فراوان مقامات انگلیس، او هنوز در بند است و انلگیسیها به این نتیجه رسیدهاند که تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر، آزادی او ممکن نیست. در همین ارتباط، وزیر خارجهی انگلیس در دیداری که با خانم «کلینتون» وزیر خارجهی آمریکا، داشته است، موضوع آزادی «شاکر» را با او در میان گذاشته که به گزارش منابع بریتانیایی، آزادی او پیش از برگزاری انتخابات در ماه نوامبر، بعید به نظر میرسد.
ادعای رعایت موازین حقوق بشر هم انگار که گزینشی است و باید در حق یکی ادا شود و دیگری نیز شامل حالاش نمیشود. نامههایی که مسئولان روزنامهی ایندیپندنت در اختیار دارند، شاهد این مدعا است که «شاکر» و همبنداناش در گوانتانامو، از هیچ حقوق انسانی بهرهمند نیستند و وکیلهای این زندانی هم نیز این موضوع را تأیید میکنند. اجرای موازین حقوق بشر، انگار که حکایت یک بام و دو هوای ما ایرانیها است. نامههای این زندانی به خانوادهاش که هنوز فرزند چهارماش را دیدار هم نکرده است، یادآور زندانها و رفتار زشت زندانبانان ایرانی است. اما نمیدانم آموزش شکنجه و اجرای رفتارهای مشابه را چه کسی از دیگری آموخته و داستان مرغ و تخممرغ را در ذهن مینشاند. به هر حال نگاهی به نامهای که «شاکر» در سال دوهزار و دو خطاب به همسرش نوشته، بی عدالتی را پدیدهای جهانی مینمایاند، حتا در کشورهایی که ادعای عدالت و اجرای حقوق بشر میکنند:
“شاید مرا باور نکنی، دستانم از نوشتن عاجزند که انگار مرگ را پیش رو میبینم، آن گاه که مینویسم، هم دستانام و هم کمرم از درد مرا با مرگ همنشین میکند. من پیر شدهام، تنها چهل و یک سال دارم اما از نظر جسمی پنجاه سالهام. آرتروز گرفتهام، کلیههایم بیمار هستند، شنواییام دچار مشکل شده، بیناییام هم. موهایام ریزش دارد و قلبم درد میکند”.
متن این نامه و نامههای دیگری که در اختیار رسانهی انگلیسی است، چه تفاوتی دارد با نوشته یا گفتگوی ایرانیانی که در بند جمهوری اسلامیاند و از همهی حقوق انسانی و محاکمهی عادلانه بی بهرهاند؟
یکی از بروکراتهای انگلیسی که نمیخواهد ناماش فاش شود، به روزنامهی ایندیپندنت گفته است: “ما فرایند سیاسی آمریکا را به خوبی میشناسیم، اما ده سال زندان بدون هیچ اتهام یا حکم مجازاتی هم زمان زیادی است” این در حالی است که «شاکر» یازدهمین سال حبس خود را در زندان گوانتانامو شروع کرده و همسر و چهار فرزندش هم در انتظار او در جنوب لندن، طلوع و غروب خورشید را به این امید که او آزاد شود، دنبال میکنند.
روزشمار تولد تا زندان گوانتانامو:
ـ در ماه دسامبر سال ۱۹۶۸ میلادی در شهر مدینه، عربستان سعودی متولد شده است.
ـ سال ۱۹۹۶، به لندن میرود در یک شرکت مشغول کار ترجمه میشود. همانجا با دختری انگلیسی ازدواج میکند و احتمالا اقامت انگلیس را هم گرفته است.
ـ سال ۲۰۰۱، به کابل میرود تا برای یک نهاد خیریه اسلامی به طور داوطلبانه مشغول به کار شود.
ـ همین سال نیز اشغال افغانستان توسط نیروهای آمریکایی آغاز میشود.
ـ در نوامبر سال ۲۰۰۱ توسط نیروهای متحد شمال، دستگیر و بعدتر به نیروهای امریکایی سپرده میشود. ادعا شده که او رهبری یکی از گروههای القاعده را در اختیار داشته است.
ـ فوریه سال ۲۰۰۲ وارد زندان گوانتانامو میشود بدون هیچ اتهام یا حکم مجازاتی که این وضعیت همچنان ادامه دارد.
ـ سپتامبر سال ۲۰۰۵، سازماندهی اعتصاب غذا در گواتنانامو را بر عهده داشته که منتهی میشود به انتقال او به سلول انفرادی.
ـ ژوئن ۲۰۰۶، او ادعا میکند که ساعتها مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در طول بازجویی در همان روز، سه زندانی دیگر گوانتانامو به هلاکت رسیدهاند.
ـ ژوئن ۲۰۰۷، دولت بوش اعلام میکند که به خاطر نداشتن مدارک لازم علیه او، به زودی آزاد خواهد شد که هنوز هم در زندان است.
ـ فوریه ۲۰۰۹، پس از آزادی «محمد بنیام» او تنها شهروند انگلیسی زندانی در گوانتانامو میباشد.
ـ ژانویه ۲۰۱۲، روزنامهی ایندیپندنت نشان داد که دولت انگلیس، برای دادگاه «شاکر»، مبلغ ۲۷۴۳۴۵ پوند هزینه کرده است. این در حالی است که همین روزنامه افشا میکند که مقامات قضایی ممانعت و محدودیتهای زیادی برای وکیلهای «شاکر» قایل شدند که مبادا اسنادی که احتمالا دال بر بیگناهی او است به دادگاه ارایه شود.
بخشی از نامههای ارسال شده از زندان گوانتانامو:
نوزده آگوست ۲۰۰۲، “من پیر شدهام، تنها چهل و یک سال دارم اما از نظر جسمی پنجاه سالهام. آرتروز گرفتهام، کلیههایم بیمار هستند، شنواییام دچار مشکل شده، بیناییام هم. موهایام ریزش دارد و قلبم درد میکند”.
نهم مارس ۲۰۰۵، “تو روح زندگی منی. در قلب من تو بهترین بهترینها هستی. تو نور دیدگانام هستی. هوای تازه هستی در ریههایام. تو خورشیدی در تاریکیهای من. تو شیرینترین مزهی جهانی. تو همه چیز هستی، همه چیز، همهی چیزهایی که در زندگی نیاز دارم، عشق بورزم و باشم. میدانی که در زندگی من از چه ارزش والایی برخورداری؟ اگر تو فروبریزی من نیز فرو خواهم ریخت. اگر تو ضعیف شوی من نیز ضعیف خواهم شد و اگر تو بروی، من نیز خواهم رفت. تو جفت روح منی. برای توانا شدن، نیازت دارم”.
نهم آگوست ۲۰۰۸، “دلبندم، آری وزن زیادی از دست دادهام، آری بیماریهای بسیاری دارم، آری نزدیک بین شدهام، آری استخوانهایم پُر دردند، آری موهایم سپید شدهاند، آری پیر شدهام، اما باید بگویم که قلبام هنوز جوان است و قویتر از هر زمانی.
* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در اسلو ـ نروژ است که بویژه اتفاقات آن بخش از اروپا را پوشش می دهد.