شهروند ۱۲۲۵ پنجشنبه ۱۶ اپریل ۲۰۰۹
جشن رونمایی کتاب «آن سوی تاریکی» نوشته ی پری زنگنه
چهاردهمین نشست عصر پنجشنبه ها به مناسبت انتشار کتاب “آن سوی تاریکی”، توسط انتشارات کتاب سرا، با حضور نویسنده ی این کتاب، خانم پری زنگنه، هنرمند موسیقیدان، و گروهی از خبرنگاران فرهنگی و هنری خبرگزاری ها و سایت ها و مدیران و سردبیران نشریات ادبی و همچنین دانشجویان رشته ی موسیقی در دفتر مجله ی بخارا برگزار شد.

علی دهباشی، سردبیر مجله ی بخارا، جلسه را چنین آغاز کرد: «پس از متوقف گشتن شب های بخارا که طی شصت و هفت شب به بزرگداشت چهره های ادبیات، هنر، و فرهنگ ایران و جهان اختصاص داشت، به جلسات عصر پنجشنبه ها در بخارا روی آوردیم. این جلسات که از دی ماه گذشته آغاز شده است، تاکنون با حضور نویسندگان، هنرمندان، و صاحبنظرانی همچون دکتر محمدعلی کاتوزیان، هوشنگ ماهرویان، دکتر عزت الله فولادوند، سیمین بهبهانی، دکتر هاشم رجب زاده، محمود دولت آبادی، پیروز سیار، دکتر ژاله آموزگار، جمشید ارجمند، فاطمه معتمدآریا، دکتر شهریار عدل، دکتر محمدتقی غیاثی، و دکتر حسن کامشاد برگزار شده است. امروز چهاردهمین نشست ما با حضور هنرمند گرامی خانم پری زنگنه، به مناسبت انتشار کتاب ایشان اختصاص پیدا کرده و ما مفتخریم که ایشان دعوت ما را پذیرفتند. قبل از هر چیز باید بگویم که ناشر کتاب، آقای صادق سمیعی، مدیر انتشارات کتاب سرا، به علت سفر موفق به حضور در این جلسه نشده اند، اما خواستند که این تعبیر را درباره ی خانم پری زنگنه بیان کنم که: “این زن بی جانشین الگوی امید و زندگی برای جوانان ایران است.” دیگر اینکه به مناسبت انتشار این کتاب، مراسم دیگری عصر پنجشنبه مورخ سوم اردیبهشت ماه، در محل انتشارات کتاب سرا با حضور خانم زنگنه برگزار خواهد شد.»

علی دهباشی سپس به بیان خلاصه ای از کارنامه ی هنری و فرهنگی خانم زنگنه پرداخت و گفت: «ایشان فارغ التحصیل شاخه ی اپرا از کنسرواتوار عالی موسیقی تهران هستند. تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراندند و نخستین درس های آواز را نزد استاد نصرالله زرین پنجه در ردیف آوازهای ایرانی فراگرفتند سپس به هنرستان عالی موسیقی رفتند. به علت داشتن صدای لیریکو اسپینتو (Lyrico Espinto ) نزد خانم اولین باغچه بان اپرا آموختند و بعد از آن برای تکمیل آموخته های خود به کشورهای ایتالیا، آلمان، و اتریش سفر کردند و از چندین آکادمی فارغ التحصیل شدند. در سال ۱۳۵۰ در یک حادثه ی رانندگی بینایی خود را از دست دادند، اما تنها پس از وقفه ی کوتاهی به فعالیت های خود ادامه دادند. صدای ایشان در محافل هنری مهم جهان از جمله تالار الیس تالی در لینکلن سنتر نیویورک، هربست در سانفرانسیسکو، دانشگاه هاروارد در بوستون، سل گو در پاریس، هرکولس در مونیخ، و تالارهایی در سرتاسر ژاپن پخش شده است. مسافرت های ایشان در سرتاسر ایران به منظور آشنایی با موسیقی محلی ایران بوده است. از اجراهای معروف خانم زنگنه سولیست بودن در سمفونی شماره ی ۹ بتهوون است که توسط ارکستر سمفونی فورت لادردل در فلوریدا اجرا شد. بازسازی علمی ترانه های بومی و محلی ایران و اجرای آن به سبک کلاسیک از کارهای شاخص ایشان به شمار می رود. ایشان برای کودکان چندین کتاب تالیف کرده اند و مقالات و ترانه های متعددی منتشر ساخته اند. نام بردن تک تک آثار ایشان که در لیست بلندبالایی جای می گیرد، به وقت بیشتری نیاز دارد و این نشان می دهد که خانم زنگنه در تمام اوقات زندگی به فکر آفرینش و خلاقیت بوده اند. کتاب فرهنگ جامع “آوای نام ها از ایران زمین” که مهمترین نام نامه در زبان فارسی بشمار می رود، حاصل عمر ایشان است و تدوین آن حدود پنج سال به طول انجامیده. ایشان هم اکنون در حال نوشتن کتابی با عنوان “شما هم با من آواز بخوانید” هستند. از فعالیت های وسیع اجتماعی خانم زنگنه در جهت بهبود وضعیت نابینایان می توان به برگزاری کنسرت به نفع سازمان های فرهنگی نابینایان در سراسر ایران و جهان اشاره کرد. خانم زنگنه عنوان بین المللی سفیر حسن نیت را دریافت کرده اند و از جمله مسئولیت های ایشان ریاست روابط فرهنگی و اجتماعی نابینایان ایران بوده است.»

سردبیر بخارا با ابراز خوشحالی از اینکه کتاب “آن سوی تاریکی” به زبان انگلیسی ترجمه خواهد شد، از خانم زنگنه پرسید: «با توجه به اینکه بخش مهمی از کتاب درباره ی تجربیات انسانی و عاطفی مشترک شما با نابینایان است، دلیل اینکه ترجیح دادید موضوع کتاب را از خاطرات خود جدا سازید چه بود؟»

خانم زنگنه در پاسخ گفت: «من از هیچ بخشی از این کتاب جدا نبوده ام، می خواستم مسائل را از خشکی دربیاورم، پس با خاطرات خود به آنها سندیت دادم. چون بسیاری نابینایی را مسئله ای غم انگیز می دانند در حالیکه اینطور نیست. حرف این کتاب شناساندن نابینایان به جامعه است، تا آنها را بشناسند و بپذیرند. نابینایان خود را معلول نمی دانند، چون از هوش سرشاری برخوردارند و فقط به شناخت و یاری نیاز دارند و نه ترحم. با شناخت و یاری، زندگیشان هیچ فرقی با دیگران ندارد. بعضی نابینایان مجبورند دائم از خود دفاع کنند؛ من می دانم، من می توانم و … و این نابینا را از نظر دیگران کمی لجباز نشان می دهد، درحالی که اینطور نیست.»

پری زنگنه در پاسخ به سئوالی درباره ی انگیزه ی نوشتن کتاب “آن سوی تاریکی” گفت: «انگیزه ی قوی نوشتن این کتاب زندگی خود من بوده است؛ ناآشنایی جامعه و افراد نسبت به یک نابینا و اینکه زندگی شخصی من به خاطر نابینایی تغییر پیدا کرد. من از شهرت و موقعیت اجتماعی برخوردار بودم، وقتی نابینا شدم به توصیه ی پزشکم به انجمنهای نابینایان رفتم و با نابینایان آشنا شدم. متاسفانه آنها در پایین ترین سطح اجتماع زندگی می کردند و در حسرت و ناکامی شدید بسر می بردند. فکر کردم باید به فکر چاره بیفتم. بخصوص اینکه من قبلاً بینا بوده ام. بنابراین می توانستم همزمان خود را هم به جای نابینایان بگذارم و هم به جای بینایان و از طرف نابینایان با جامعه ی بینایان حرف بزنم.»

سئوال دیگر درباره ی توصیف فضاهای سنتی شهرهای ایران در کتاب بود که مربوط به دوران کودکی پری زنگنه (پیش از نابینا شدن) می شود. پری زنگنه در پاسخ گفت: «هنگامی که درباره ی این کتاب با ناشر صحبت کردم، او از من خواست که از زندگی خودم بنویسم، چون مردم نابینایی را موضوع غم انگیزی می دانند ولی بیوگرافی هنرمندان برایشان جالب است. بنابراین سرانجام تصمیم گرفتم از دوران بینایی ام خاطرات دوران کودکی را انتخاب کنم که بسیار برایم شیرین است.»



خبرنگار دیگری از خانم زنگنه پرسید: «ورود به دنیای نابینایی چگونه بود؟ جامعه ی ما با یک فرد نابینا چطور برخورد می کند؟» او پاسخ داد: «وقتی نابینا شدم، زودتر از آن که با اندوه و حرمان مواجه شوم، با واقعیت ها روبرو شدم. در واقع وقتی برای فکر کردن و غمگین بودن نداشتم. هیچ کس تنها متعلق به خودش نیست؛ من مادر، همسر و فرزند کسانی بودم که باید به آنها ثابت می کردم که هنوز قادرم زندگیم را اداره کنم، به آشپزخانه بروم، بچه ها را اداره کنم و … من قبل از نابینایی، جز هلن کلر و سائلان نابینای خیابان، هیچ نابینایی را نمی شناختم و از نابینایی چیزی نمی دانستم، اما وقتی با نابینایان آشنا شدم، وقتی بچه های نابینا دستهایم را می گرفتند و بعد از اینکه دوباره خواندن را به طور جدی آغاز کردم، کم کم از زندگی قبلی ام جدا شدم.»


سئوال بعد درباره ی متن ابتدای کتاب بود؛ که به نظر می رسد مخاطب آن فقط نابینایان نیستند. خانم زنگنه گفت: «اهم مطالب من متوجه کل جامعه است. منظور من از کسانی که در کوره راه ها و تاریکی ها بسر می برند، کسانی هستند که بینش روشنی ندارند، نه اینکه نابینا باشند؛ منظور من ناآگاهی ها و ناآشنایی هاست. هدفم این بود که روشندلی را در دل های مردم پدید بیاورم؛ مردمی که حتی دید فیزیکی دارند.»

یکی از حاضران جلسه سئوال خود را چنین مطرح کرد: «آنچه بیش از هر چیز از کتاب شما برمی آید، استقامت شماست. سهمی که استقامت و پایداری، در مواجه شدن با مشکلات، دارد چیست؟ و موسیقی چه نقشی در زندگی شما پس از نابینا شدن داشته؟» پری زنگنه گفت: « فکر هر چیزی ترسناک تر از واقعیتی است که با آن روبرو می شوید. خیلی از سئوال ها ناشی از ترس از آینده است. اگر از قبل به من می گفتند که روزی چنین اتفاقی برایت خواهد افتاد، بیش از حد می ترسیدم. و همین است که می گویند بهتر است از آینده خبر نداشته باشید. شما فکر می کنید نابینایی مشکل است، اما وقتی برایتان پیش بیاید این مقاومت خود به خود ایجاد می شود. نابینایی آدم را ضعیف نمی کند، اگر کسی با آن با ضعف برخورد کند، یعنی با هر مسئله ی دیگری هم همینطور برخورد می کند و این ربطی به نابینایی ندارد. موسیقی نقش بسیار بزرگی در زندگی من داشته، خودم را حل شده در موسیقی می بینم و نابینایی رابطه ی مرا با موسیقی نزدیک تر کرد، البته هر کس شرایط و استعداد خاص خود را دارد و باید همانطور زندگی کند. چاره جویی و تلاش برای حل مشکلات زندگی را از یکنواختی درمی آورد و البته تا اتفاق ناخوشایندی نیفتد در پی جدال با زندگی نیستم ولی نباید هم انتظار داشت که همه ی منفی ها مثبت شوند. به دنبال چیزهای بزرگ نباید بود، باید به دنبال خوشبختی های کوچک گشت.»

یکی دیگر از خبرنگاران درباره ی وضعیت کنونی نابینایان ایران سئوال کرد. خانم زنگنه دراین باره گفت: «در مقایسه با دوره ای که من تازه نابینا شده بودم و به دیدار مدرسه ی شبانه روزی شهید محبی رفتم، وضعیت اجتماعی نابینایان بسیار بهتر شده است. در آن دوره بچه های نابینا را مثل نان خور اضافی در آنجا رها می کردند. امروزه بسیاری از نابینایان دانش و توانایی های بسیاری را آموخته اند و در موسسات و انجمن ها مدیریت و کارشناسی امور نابینایان را هم به عهده دارند و از طریق اینترنت با سایر انجمن های نابینایان در جهان ارتباط برقرار می کنند. اما مشکل اصلی نابینایان همچنان مسئله ی کار است. اگر به نابینایان که بسیاری از آنها توانایی های بی نظیری دارند، کار داده شود، آنها در جامعه پذیرفته خواهند شد و مشکلی نخواهند داشت. می خواهم از طریق شما خبرنگاران از آقای قالیباف و مسئولان شهرسازی بخواهم که با نابینایان جلسه داشته باشند تا از نظرهای کارشناسان آنها در شهرسازی و حمل و نقل، برای رفاه حال نابینایان، استفاده کنند. امکاناتی که امروز در دنیا، مثل ممالک اسکاندیناوی، کانادا، آلمان و … در اختیار نابینایان قرار می دهند، آنها را در زندگی بسیار مستقل کرده است.»

در پایان این جلسه که حدود سه ساعت به طول انجامید کتاب “آن سوی تاریکی”، توسط خانم پری زنگنه و حضار رونمایی شد.