با حضور: فرشته مولوی، رضا براهنی، لی لی نبوی، نسرین الماسی
شنبه پنجم می ۲۰۱۲، در یکی از سالن های کتابخانه نورت یورک، مراسم بزرگداشت سیمین دانشور، از سوی شهروند با همکاری کتابفروشی سرای بامداد برگزار شد.
نسرین الماسی مدیر تحریریه ی شهروند، گردانندگی مراسم را عهده دار بود. او در آغاز قطعه کوتاهی از “سووشون” اولین رمان سیمین دانشور خواند و افزود: سئوال این است دانشوری که در شروع کارش و در سال ۱۳۴۸ اثری به زیبایی سووشون خلق می کند، چه اتفاقی برایش می افتد که به جزیره سرگردانی ختم می شود؟
او در زمانه خود از پیشروترین ها بود، اولین زن نویسنده و رمان نویس ایرانی، هم نشین و همدوره نیما و رئیس اولین کانون نویسندگان ایران.
خانواده همسرش او را ترک می کنند به خاطر بی حجابی اش و حتی در مراسم عروسی اش شرکت نمی کنند، و او تن به حجاب نمی دهد.
چه اتفاقی برای او می افتد که در همان روزهای اولیه انقلاب و زودتر از همه توری بر سر می کند؟ و این تور را نه تنها بر سرش که بر سر زندگی ادبی اش نیز می افکند.
عکس ها بعضی وقت ها از هر متن و نوشته ای گویاترند. به عکس های مراسم عزاداریش که در همشهری منتشر شده نگاه می کنم می گویم راستی آیا به او هم گفته شده بوده است، گیرم به نجوا و پنهان، که ایراد تو این است که زن هستی؟
چه کسی در گوش او خوانده بوده است که شفقت(اشاره به سخنان محمد علی سپانلو در گزارش پرتو شریعتمداری در بی بی سی) یعنی تن دادن به سنت و فرهنگی که حق خواهی زن به نامهربانی و زیاده خواهی و غیر بومی بودن تعبیر می شود؟
الماسی در ادامه میکروفن را به اولین سخنران، فرشته مولوی، سپرد.
فرشته مولوی با عنوان ” و این زنان ساده ی کامل” از بخت یاری های سیمین دانشور و مشهورترین رمانش “سووشون” گفت: “با سووشون زنان طبیعی و واقعی و زمینی، یا به زبان فروغ، زنان سادهی کامل، در رمان فارسی هستی و حضوری شایسته و بایسته مییابند. پررنگی این ویژگی در نگاه من برآیندِ درنگ بر نخستین برداشت و حس شخصی من پس از نخستین خوانش کتاب در آستانهی دههی پنجاه است. یادم میآید کتاب را که خواندم، سرخوش از شیرینیِ کام داستانجوی من از خواندن رمانی خوب، نفسی بلند کشیدم که خدا را شکر که زنِ داستان زنی آشنا و درست و درمان است.”
سخنران با اشاره به بوف کور صادق هدایت، شازده احتجاب هوشنگ گلشیری و سووشون سیمین دانشور، پرسشی دربارهی تفاوت میان زنان داستانی در این سه داستان طرح کرد.
(متن کامل سخنان فرشته مولوی را اینجا بخوانید.)
رضا براهنی سخنران بعدی بود که تازه از سفر برون مرز برگشته بود و توانسته بود خود را به این مراسم برساند.
دکتر براهنی از خاطرات خود با جلال آل احمد و سیمین دانشور گفت و آن را تاریخ ادبی خواند.
او گفت، در خدمت سربازی بودم در تهران و تازه با تعدادی از نویسندگان آشنا شده بودم: با جلال آل احمد، سیمین دانشور، احمد شاملو، غلامحسین ساعدی و …
براهنی به گردهمایی نویسندگان و شاعران در کافه ها، اشاره کرد و گفت: کافه فردوسی، کافه ریویرا و یکی دو کافه ی دیگر از کافه هایی بودند که جامعه ی روشنفکری را در جایی کوچک جمع می کرد.
او افزود: وقتی وارد کافه فردوسی می شدی، می دیدی که جلال آن طرف نوشته و عده ای دیگر و اغلب بحث ادبی بود توام با بحث های سیاسی.
براهنی افزود: من و ساعدی بیشتر به خانه جلال و سیمین می رفتیم. همیشه هم تعدادی از زنان جوان آنجا بودند که یا نوشته ای داشتند یا شعری گفته بودند و آورده بودند تا سیمین ببیند. انگار خانه ی آنها کانون نویسندگان بود.
براهنی ادامه داد: من هرگز رمان هایم را به آل احمد ندادم بخواند، ولی به سیمین می دادم تا بخواند و نظر دهد. او ادبیات فارسی را خوب می شناخت و ادبیات انگلیسی را، و یکی از چیزهایی که روی من تأثیر گذاشت، که بعدها به آن پی بردم، این بود که سیمین در آمریکا ادبیات خلاقه را زیر نظر پرفسور مشهوری کار کرده و رمان نویسی را یاد گرفته بود. شاید به همین دلیل سیمین یکی از بهترین خواننده های آثار ما بود و به مراتب بهتر از آل احمد. آل احمد بیشتر در مورد مقاله ها نظر می داد.
براهنی در مورد شخصیت سیمین دانشور گفت: او زنی فوق العاده مهربان و فعال بود. سیمین آدم فوق العاده مسالمت جویی بود برخلاف آل احمد که همیشه ذات اپوزیسیون داشت و تربیت شده ی قبل از ۲۸ مرداد و بعد از آن و احزاب چپ بود و فرق داشت با سیمین دانشور. آل احمد از تفکر روحانی می آمد، و سیمین دانشور از بخش روشنفکری و پزشکی. سیمین بیشتر مثل خواهر بزرگتر در همه چیز دخالت می کرد، حتی رابطه آدم با زن و بچه و خوبی اش همین بود. او مثل یک مادر از آدم مراقبت می کرد در حالی که سن مادر من نبود. من چیزی جز مهربانی هرگز از سیمین دانشور ندیدم.
براهنی افزود: سیمین دانشور بنیان گذار رمان زن ایرانی ست. سیمین دانشور در سووشون یک زبان ندارد، چندین زبان گفت وگو دارد و چندین زبان توصیفی. سووشون به عنوان یک رمان جدی است که با رئالیسم سروکار دارد.
پس از استراحتی کوتاه، داریوش افراسیابی، هنرمند موسیقیدان و نوازنده ی گیتار چند قطعه نواخت که با تشویق های بسیار حاضران روبرو شد.
لی لی نبوی سخنران دیگر این برنامه بود که از تأثیر سیمین دانشور و رمانش بر خود در دوران جوانی گفت. او از میان نوشته های دانشور، زندگینامه ای را فراهم کرده بود، که بیش از آن که زندگینامه باشد، شناختنامه ای از سیمین دانشور بود. از خلال این متن های قطعه قطعه، شخصیت و روحیات این زن نویسنده آشکار می شد.
لی لی نبوی از مثلث اعتقادی اش سیمین دانشور، شهرنوش پارسی پور و فروغ فرخزاد به عنوان برترین زنان “نسل خودم” گفت. و گفت آن چیزی که در این سه شخصیت مشترک است و برای من الگو بوده مسئله شجاعتی است که این سه انسان در برخورد با زندگی و در نحوه ی زندگی کردن و مبارزه برای آنچه که به آن اعتقاد دارند، از خود نشان داده اند.
سیمین دانشور ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ خورشیدی در شیراز در یک خانواده ی توانگر متولد می شود، پدرش پزشکی مردمی و مهربان و مادرش نقاش و از خانواده های اشرافی.
اولین نوشته اش در روزنامه محلی چاپ می شود با عنوان “زمستان بی شباهت به زندگی ما نیست”.
دانشور درباره ی علاقه اش به نویسندگی می گوید: احتمالا کتابخانه مفصل پدرم بی ارتباط به این علاقه نبود. راستش دختری سیاه سوخته باهوش بودم و درس ها را سر کلاس یاد می گرفتم و وقت آزادم را در کتابخانه می گذراندم. در من یک حالت ریزبینی و کنجکاوی و تصویرسازی وجود داشت، هنوز هم هست. به راحتی از هر چیز کوچکی می توانم تصویر عاشقانه ای بسازم. در کارهایم روایت نمی کنم، تصویرسازی می کنم.
(متن کامل سخنان لی لی نبوی را اینجا بخوانید.)
نسرین الماسی همچنین از همکار شهروند بهرام بهرامی یاد و سپاسگزاری کرد که اسلایدشوی زیبایی از سیمین دانشور تهیه کرده بود. در این اسلایدشو عکس هایی از دوره های مختلف زندگی سیمین دانشور، معرفی کتاب هایش، و سخنان دیگران درباره او وجود داشت که خود نیز چون یک سخنرانی مصور بود.
نازنینان شهروند
دریافت ورودی و فروش آب غریبانه بود
بر این گرام داشت
!!!!