زمانی که در پاییز سال ۱۳۸۷، سیدعلی خامنه ای در دیدار با هیئت دولت محمود احمدی نژاد، که نیمه دوم سال آخر دوره نهم ریاست جمهوری را می گذراندند، (نقل به مضمون) گفت: چنان برنامه ریزی کنید که گویی نه یک سال بلکه ۵-۴ سال مصدر کار هستید، افراد انگشت شماری به این سخنان، که با وجود اختیارات بسیار وسیع و خداگونه “مقام معظم رهبری” خارج از حدود اختیارات او و آشکارا خلاف قانون اساسی بود، بهای لازم را دادند و نیت پنهان در پس آنها را جدی گرفتند. یکی از این کسان انگشت شمار، سیدمحمد خاتمی بود که با بازی “می آیم، نمی آیم، شاید بیایم، ممکن است نیایم” از نامزدی دوره دهم ریاست جمهوری شانه خالی کرد و میرحسین موسوی ـ که سخنان خامنه ای را جدی نگرفته بود ـ را جلو انداخت و خود را کنار کشید.
نیت پنهان در پس سخنان سیدعلی خامنه ای ماموریتی بود که به محمود احمدی نژاد محول کرده بود و انتظار داشت او این ماموریت را در دور دوم ریاست جمهوری خود به انجام برساند. برای امکان پذیر شدن انجام این ماموریت، سیدعلی خامنه ای پرداخت بهای سنگین از جمله ایستادن رودرروی مردم، دورشدن از یار و یاور ۵۰ ساله (علی اکبر هاشمی رفسنجانی) و ارتکاب جنایت هایی مانند کهریزک را به جان خرید. انجام این کار از سال ها پیش در ذهن خامنه ای بود، اما دولت های هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی طفره رفته و از انجام آن شانه خالی کرده بودند. اساس این ماموریت این بود ـ و هست ـ که حکومت با حیله و ترفند از زیر بار سنگین پرداخت یارانه برای حامل های انرژی و مواد اولیه غذایی شانه خالی کند و مردم را وادارد که بهای این کالاها و خدمات را با نرخ های بین المللی بپردازند و در نتیجه درآمد گزاف نفت را برای حکومت بگذارند تا بتواند با آن به بلندپروازی های دورودراز خود که خلافت جهانی اسلامی بخشی از آن است، جامه عمل بپوشاند.
دلیل عمده این که دولت های هاشمی رفسنجانی و خاتمی زیر بار انجام این کار نرفتند، این بود که اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی اجرای آن را دارای عوارض اقتصادی و اجتماعی زیانبار و خطرناک می دانستند. این کارشناسان و اقتصاددانان به صورت جدی و فعال با اجرای این طرح که در دولت نهم ابتدا “تحول اقتصادی” و سپس “هدفمندی یارانه ها” نام گرفت مخالفت کردند و زیان ها و خطرات آن را گوشزد کردند و بهای این مخالفت خیرخواهانه را نیز با مغضوب شدن و حتی به زندان افتادن پرداختند. به عنوان نمونه و نماینده این گروه از کارشناسان اقتصادی می توان از سعید لیلاز و فریبرز رییس دانا نام برد.
شوربختانه حرف حساب و خیرخواهانه این گروه از کارشناسان اقتصادی در هیاهوی مردم فریبانه شیادان ذوب شده در ولایت مطلقه فقیه گم شد و محمود احمدی نژاد پس از به اصطلاح تجدید انتخاب در انتخابات رسوا و تقلب آمیز۲۲ خرداد ۱۳۸۸، با سوءاستفاده از گرد و غبار سنگینی که در فضای سیاسی پراکنده بود و جو ارعاب و خفقانی که حاکم بود، به نام نویسی کسانی که ساده دلانه و خام طمعانه باورشان شده بود سهم پول نفت هر ماهه به حسابشان واریز می شود پرداخت و شوربختانه اکثریت قریب به اتفاق مردم، بی اعتنا به هشدارهای کارشناسان در مورد بلایی که دارد سرشان می آید، در آن ثبت نام کردند.
به این ترتیب، با نام نویسی بیش از ۷۰ میلیون نفر در طرح هدفمندی یارانه ها، اجرای قانون آن از ۲۸ آذرماه ۱۳۸۹ آغاز شد. بنابر مرحله اول اجرای این طرح، در قبال پرداخت مبلغ ماهانه ۴۰۵۰۰ تومان به هر نفر بابت افزایش بهای حامل های انرژی: بنزین، نفت، گازوییل، گاز، برق و… و ۴۰۰۰ تومان به عنوان یارانه نان، بهای بنزین و نفت و گاز و برق یک باره چندین برابر شد و بهای آرد تحویلی به نانوایی ها چهل برابر شد و از ۷۵ ریال به ۳۰۰۰ ریال هرکیلو افزایش یافت و در نتیجه بهای نان که قوت غالب مردم است چند برابر افزایش یافت و مردم دریافتند که چه کلاه گشادی سرشان رفته و باید چند برابر یارانه نقدی دریافتی را بابت صورتحساب های تصاعدی برق و آب و گاز و… بپردازند و تورم وحشتناک ناشی از بالا رفتن اجناس و خدمات دیگر را نیز تحمل کنند.
این ها همه مربوط به مرحله اول اجرای طرح هدفمندی یارانه ها بود. از چند ماه پیش، برخی اعضای مجلس شورای اسلامی که با محمود احمدی نژاد در مورد چگونگی اجرای این طرح کشمکش دارند، می کوشند خشم عمومی ناشی از فریب خوردگی را به سوی دولت جهت دهند و آن را مسئول اوضاع آشفته و نابسامانی که به وجود آمده معرفی کنند. در دیماه سال گذشته، محمود احمدی نژاد اعلام کرد که به زودی مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه ها آغاز و وجوه ناشی از آن به حساب مردم واریز می شود. چندی پیش هم علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی در پاسخ پرسش خبرنگار مهر مبنی بر این که مهم ترین دغدغه مجلس نهم با توجه به شرایط کشور چه باید باشد، گفت: «مسائل اصلی مردم گرانی و اشتغال است و نمایندگان باید روی آن تمرکز کنند… دولت اگر پول دارد هرقدر می خواهد بپردازد، مشکل این است که برای تامین یارانه های نقدی می خواهند بنزین ۲۰۰۰ تومان شود، گاز دو برابر و گازوییل سه برابر شود».
پس از اظهارنظر رییس مجلس در مورد بنزین ۲۰۰۰ تومانی، نهاد ریاست جمهوری افزایش قیمت بنزین به لیتری ۲۰۰۰ تومان را تکذیب کرد. نکته قابل توجه در این تکذیب این است که آن چه تکذیب شده قیمت ۲۰۰۰ تومانی است و نه اصل افزایش بها! یعنی فردا دولت می تواند بهای بنزین را مثلا ۱۸۰۰ تومان اعلام کند بدون این که به “تکذیب”اش خدشه ای وارد شود.
محمود احمدی نژاد نیز در واکنش به اعلام افزایش قیمت بنزین به ۲۰۰۰ تومان توسط علی لاریجانی گفت: «گفته اند که قیمت بنزین به ۲۰۰۰ تومان می رسد. آنها با این سخنان بهانه به دست اخلالگران می دهند. این مسائل از اساس دروغ است. در واقع با این سخنان بازار به هم می ریزد، اما در پایان برنامه حداکثر قیمت بنزین ممکن است به نصف این مقدار برسد».
با این سخنان احمدی نژاد عملا بهای بنزین را در لیتری ۱۰۰۰ تومان تثبیت کرد و ظاهرا مجلس هم با این نرخ مخالفتی ندارد.
کلاه گشادی که نظام ولایت مطلقه فقیه با نام هدفمندی یارانه ها سرمردم ایران گذاشته کلاهی چند مرحله ای است. با پایان گرفتن مرحله اول و آغاز مرحله دوم، مردم کم کم درمی یابند که چه بلایی سرشان آمده و دور نیست که در مرحله آخر با یک چمدان اسکناس به پمپ بنزین بروند و حسرت همین بنزین ۲۰۰۰ تومانی علی لاریجانی را بخورند!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و ساکن مونتریال کانادا و از همکاران شهروند است.