جناب مصباح یزدی صاحب کارخانه معظم دستمال یزدی گفته است که ولی فقیه حلقه اتصال بشر به خداوند است، ای بخشکی شانس، یعنی ماتحت آسمان سوراخ شده و مقام رهبری از آن بالا شیرجه زده اند توی چُرت ما ایرانی ها!
– احتمالا وقتی مثل صدام از سوراخ بیرون کشیده شود، از آسمان گله خواهد کرد که چرا پرتش نکرده توی عربستان یا پاکستان.
می گویند یکی به وزیر نظام (حاکم تهران در زمان ناصرالدین شاه) که مردی عامی اما زیرک بود شکایت برد که شخصی خانه وی را مصادره کرده، وزیر نظام غاصب را بخواست و اسناد تملک خانه طلب کرد، آن مرد جواب داد از آسمان افتاده ام و این خانه سرای من است. وزیر دستور داد تا کتک مفصلی به وی زدند و از غاصب پرسید دانی چرا ترا می زنم؟ گفت نه، وزیر گفت خواستم حواست جمع باشد دفعه دیگر که از آسمان افتادی بیفتی توی خانه خودت و مردم آزاری نکنی!
***
بنده با جر- ریده محترم کیهان کاملا موافقم که خطاب به نشست رهروان ولایت و جبهه پایداری از سر دلسوزی اعلام کرده است: وحدت با بدگویی به دست نمی آید.
– کاملا حق با شما و جر- ریده محترم کیهان است چون در نظام خیلی مقدس جمهوری اسلامی وحدت فقط با تملق به دست می آید!
***
دور جدید مذاکرات در بغداد نیز تمام شد و گرفتاری هسته ای جمهوری اسلامی و قدرت های بزرگ همچنان پابرجاست، چرا دو طرف مسئله را این قدر کش می دهند؟
– چون سودشان درهمین کش دادن است، قدرت های بزرگ، دنیا و خریداران اسلحه را از اتمی شدن ملایان می ترسانند و ملایان نیز تمام کثافت کاری خود را زیر عبای هسته ای پنهان می سازند.
می گویند قصابی استخوان ریزی در چشم خلیده و وی را آزار می داد بناچار نزد کحالی(چشم پزشک) رفت. کحال هر روز دارویی در چشمش می کرد و قصاب نیز منی گوشت به آشپزخانه طبیب می فرستاد، روزی به عادت هر روز قصاب به خانه کحال شد طبیب خانه نبود و شاگردش چشم قصاب گشود و استخوان ریزه را بدید و بیرون کشید، قصاب برفت و دیگر نیامد. کحال از شاگرد ماجری را پرسید، شاگردش داستان را بگفت، کحال در خشم شد و گفت ای ابله منهم آن استخوان را می دیدم اما حواسم به گوشت روزانه هم بود!
***
می خواستم بدین وسیله وصلت اعضای جدید کنگره ایرانیان و پیوستن آنان به این مجمع را تبریک و تسلیت عرض کرده، برایشان موفقیت روزافزون آرزو نمایم
– ما نیز همصدا با شما ضمن دودکردن اسفند اعلام می کنیم، انشاالله به پای همدیگر پیر شوند.
***
در تمام کشورها هم و غم سیاستمداران این است که دل مردم خود را به دست بیاورند اما کار آخوندان برعکس است، غمخوار جهان اند و دشمن مردم خویش!
– بقول خانم ها: ای آقای کمرباریک کوچه روشن کن و خانه تاریک!
***
بنده برخلاف کسانی که مخالف فشار آوردن بر نظام اسلامی هستند معتقدم که اگر جامعه جهانی چوب لای چرخ جمهوری اسلامی نگذارد، این حیوان سرکش دمار از روزگار آدمیزاد در خواهد آورد!
– یحتمل که حق با شما باشد چون از قدیم هم گفته اند، مرده را اگر به حال خود رها کنی کفن خود را خراب خواهد کرد!
***
از ده روز قبل که قیمت شیر از سوی مسئولین تصویب و اعلام شد در شهرستان بابل شیر نایاب شده، واقعا برای مسئولینی که کسی حرف آنان را نمی خواند باید فکری بشود.
– اخوی شیر از ترس تعزیرات حکومتی فرار را برقرار ترجیح داده این موضوع چه ربطی به مسئولان انقلابی دارد که دلی چون شیر دارند!؟
***
چرا نظام ورشکسته ولایت فقیه هر گاه در هر کاری مثل خر در گل فرو می ماند یاد امام راحل و اندرزهای حکیمانه اش می افتد؟
– عرض به اینور و آنور شما، می گویند روستایی پسر را به حد بلوغ رسیده بود شبی زوجه را گفت اگر سختی وضع ما بدینگونه بپاید باید خر را فروخت و خرج عروسی پسر کرد، بعد از آن هرگاه پدر سخنی آغاز می کرد پسر کلام وی را بریده و می گفت: بابا از خر بگو!
***
می خواستم بپرسم مرحله دوم هدفمندی یارانه ها کی شروع میشود؟
– هر وقت یاران بر سر سهمیه خویش به توافق برسند!
***
در شهرستان ملایر طی یک ماه گذشته سرقت های سریالی زیادی انجام گرفته و علی رغم این که عکس یکی از سارقین نیز تحویل ناجا شده ولی اقدام درخور توجهی تا به حال صورت نگرفته است. از مسئولین امر انتظار اقدام قاطع می رود.
– دوست عزیز این قدر سرقت های میلیاردی زیاد شده که کسی دیگر به سرقت های”سه ریالی” اهمیت نمی دهد!
***
می خواستم این مطلب را به مقاله دوست نازنینی که درباره هنر رای جمع کردن پیرامون انتخابات کنگره ایرانیان نوشته اند، اضافه کنم که از رای دهنده ها هنرمندتر کسانی اند که پس از هر انتخاباتی شیرین کام می شوند.
– بعله، از قدیم هم گفته اند شیرین کام باش تا کامروا شوی!
***
وضع خاتمی و رفسنجانی اکنون به جایی رسیده که هیچ کس خط شان را نمی خواند اما یکی بالاجبار می گوید نمی توان اصلاح طلب بود اما نظام را قبول نداشت و دُیمی مجبور است بگوید تبعیت از رهبری را وظیفه خود می داند!
– به نظر می رسد این دو بزرگوار از صد دینار دُیم محروم اند، می گویند کاتب بدخطی به رفیق بدخط تر از خود می گفت نوشته من تا بدان حد ناخواناست که صد دینار می گیرم بنویسم و صد دینار هم از طرف می گیرم تا نوشته خودم را برایش بخوانم، رفیق بدخط تر گفت، افسوس که من از صد دینار دُیم محرومم چون نوشته خودم را نیز نمی توانم بخوانم!
***
جوابیه روابط عمومی شهرداری منطقه ۳
در پاسخ به مطلب مندرج مورخ ۱۷ فروردین ماه ۹۱ مبنی بر «احداث نمازخانه در بوستان شریعتی» به آگاهی می رساند: در حال حاضر شهرداری یک دستگاه آلاچیق آکبند چینی جهت نمازگزاران محترم در بوستان شریعتی ساخته تا نمازگزاران محترم حالش را ببرند اما پسران و دختران جوان این محل را با وال استریت اشتباه گرفته و آن را به اشغال خود درآورده اند و گویا در آلاچیق مذکور چپق خود را چاق می کنند. علاوه بر آن یک باب مسجد نیز در داخل این بوستان واقع شده است اما به دلیل وفور دوستان ناباب جوانان از این باب مسجد جهت کارهای ناشایست استفاده می کنند که به شهرداری مربوط نبوده بهمین دلیل دست ما کوتاه و خرما برنخیل. در عین حال به دلیل وسعت کم بوستان و تعداد انبوه جوانان اشغالگر و عشق و حالگر، احداث مسجدی جداگانه در محل مذکور به صلاح نیست.
* اسد مذنبی طنزنویس و از همکاران تحریریه شهروند است. مطالب طنز او علاوه بر شهروند، در سایت های گوناگون اینترنتی نیز منتشر می شود. اسد مذنبی تاکنون دو کتاب طنز منتشر کرده است.
tanzasad@gmail.com