روز شنبه ۲۶ می یک اکسیون جهانی به حمایت از شاهین نجفی و دفاع آز آزادی بیان از جمله در تورنتو با حضور عده ای از آزادیخواهان در دو مکان مختلف برگزار شد . در این گردهمایی چندین سخنران از جمله آقایان دکتر عزت مصلّی نژاد، سیامک ستوده و اسد مذنبی و نمایندگان چند نهاد سیاسی به سخنرانی پرداختند.
آقای دکتر عزت مصلّی نژاد نویسنده، شاعر، طنز شناس، محقق و اندیشمند ضمن بر شمردن خصایل ارتجاعی مذهب، از پدیده ترور دگراندیشان در جمهوری اسلامی گفت: خوشبختانه یک جنبش سیاسی نیرومند و هماهنگ برای حقوق بشر و حقوق مدنی می رود که در جنبش مردم ایران شکل بگیرد که مایه امید است و نوید آینده روشن و پویا را می دهد.
او ادامه داد: اما باید بگویم این رژیم به سادگی به سقوط کشیده نمی شود. مگر با کار پیشرو، تلاش چشمگیر و با شکیبایی جلو برویم . ما باید این فرهنگ پوسیده را تبدیل به یک فرهنگ پویا، روشنگر و سکولار کنیم. در پایان او با سروده ای از خود به سخنانانش پایان داد.
آقای سیامک ستوده محقق و اندیشمند در تاریخ اسلام، ضمن تشکر از برگزار کنندگان گفت: اعتراضات مردم در داخل کشور علاوه بر مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی، در عین تقابل با تاریک اندیشی و تلاش برای روشنگری است. و این نشانه زنده بودن جامعه است و ساکت هم نمی نشیند و بی تفاوت هم از آن نمی گذرد.
او ادامه داد تداوم و پا برجایی مذهب اسلام در ۱۴ قرن، چون سایر مذاهب بر مبنای وحشت و ترور بوده است و اگر این سئوال مطرح می شود که مذهب اگر بر پایه های پوسیده و غیرعقلانی حاکم است چگونه پس مریدان میلیاردی دارد؟ پاسخ من همواره این بوده است که مذهب منتقد خود را ترور می کند و با وحشت مانع نقد آن می شود. به همین دلیل است اگر کسانی انتقاد کنند به شدت مورد تعرض و تهدید قرار می گیرند و حکم مرگ صادر می کنند. آنها به خوبی آگاه هستند که اگر به جامعه توضیح داده شود این صحبت های بی پایه مذهبی که متعلق به شش و شاید هفت هزار سال پیش است مذهب یک شبه سقوط می کند. شاید مذهب کامل سقوط نکند ولی شکل پوسیده آن یک شبه بساطش چیده می شود. بنا بر این حکم قتل صادر کردن برای آن ها یک امر اساسی هست. ایشان جسارت بر مذهب را مقدم بر نقد مذهب دانست. او کار اخیر نجفی را یک جسارت نامید چرا که به مقدسات توهین کرده است. چرا که مقدسات خودش توهین به بشریت است. “توهین به توهین خود می شود حقیقت گویی”. او از شاهین نجفی تقدیر کرد که هنرش را در خدمت روشنگری گرفته است.
آقای اسد مذنبی طنز پرداز و نویسنده از دیگر سخنرانان با اشارات طنزگونه بر یک نهاد تازه تاسیس ایرانی، آن را ” بنگاه خیریه ” نامید که اگر این برنامه ر آنجا اجرا می شد حداقل ۲۰۰-۳۰۰ نفری به آن جا می رفتند. و امروز “بنگاه خیریه” تمامی برنامه های فرهنگی را در قبضه خود درآوردند. او به کنایه گفت. و امروز هم این جماعت عظیم! برای دفاع از آزادی این جا حضور پیدا کرده اند .
در ادامه ایشان خود را به عنوان کسی که از حربه طنز استفاده می کند برای نقد مذهب، اعلام کرد که با شهامت از شاهین نجفی حمایت می کند. و با تاکید به سخنان آقای سیامک ستوده در باب نقد مذهب و این که “ترور” همیشه از ارکان مذهب بوده است ـ با قتل حلاج تا کسروی و اکنون هم در عصر حاضر همچنان ادامه دارد ـ این گونه اعمال را محکوم کرد و اشاره کرد: حتی اگر جمهوری اسلامی هم از میان برود خرافات جهل همچنان پا بر جا است، مگر با کار فرهنگی و نقد می شود در مقابل آن ایستاد که خوشبختانه روند نقد مذهب می رود جایگاه خود را پیدا کند. او در پایان گفت نمی شود هنرمندی از آزادی بگوید و بخواند اما در دفاع از آزادی شانه خالی کند در این صورت دکانی پیش نیست.
نمایندگان چند نهاد سیاسی از جمله آقای جاوید از حزب کمونیست ایران و مجری رادیوی “ایران جدید” با محکوم کردن جمهوری اسلامی و بر شمردن فقر و فحشا در جمهوری اسلامی گفت: ما نسلی هستیم که به مذهب و جمهوری اسلامی “نه” گفتیم و بهای آن را هم پرداخته ایم و می پردازیم. ما گفته ایم ما عدالت می خواهیم. ما شادی و خوشبختی میخواهیم و آنچه رژیم به ما داد اعدام، تجاوز و فقر بود. اگر قتل شاهین نجفی صادر شد از قدرت رژیم ناشی نمی شود از ضعف رژیم است. مردم ایران او را حمایت می کنند. به کانال ایران جدید زنگ می زنند و پیوسته او را حمایت می کنند.
خانم نسترن نیکی از انجمن سکولارهای سبز ایران شاخه تورنتو با خواندن بخشی از بیانیه شبکه سکولارهای سبز ایران گفت آن گاه، در لحظاتی تاریخ ساز، آشکار شدن معنای یک واژه می تواند هویت کامل یک رژیم استبدادی را، که طی سه دهه خواسته است بر خود پوششی از ساز و کارهای حکومت های مدرن را بپوشاند، آشکار سازد. ماجرای انتشار ترانه آقای شاهین نجفی، مطرح شدن دیگر باره ی مسئله ی آزادی بیان، و اعتراض به این گونه آزادی ستیزی واقعیتی بزرگ را بیان می کند که خوشبختانه همگان نیز به درستی در برابر آن موضع گرفته اند. حال باید پرسید در جامعه ای که بر مدار «فتوا» می چرخد و قدرت حکومتی نیز بازوی اجرائی آن به شمار می آید دیگر چه جای دم زدن از هرگونه قانون اساسی و مجلس شورا و انتخابات و رفراندوم است؟
حکومت اسلامی با اراده ی فقیه بوجود آمده و همه ی کارهای اصلی خود را ـ چه در نوشتن قانون و چه در تعیین رهبری ـ از طریق «مجلس خبرگان» که همان “مجلس فقیهان فتواگو” است انجام داده، و با مخالفان خود نیز، نه از طریق مجاری قانونی که با توسل به فتوا، رویاروئی کرده است. کشتارهای روزهای نخستین پیروزی انقلاب، کشتارهای دگراندیشان خارج کشور، قتل عام زندانیان دهه ی شصت، و جریانی که اکنون با نام «قتل های زنجیره ای» شناخته می شود، همه و همه از طریق «صدور فتوا» از جانب فقهای مجتهد انجام گرفته است؛ قتل هائی که آشکارا ریشه در عملیات تروریستی همین مجتهدین در دوران پیش از انقلاب دارد و نمونه بارز آن کشته شدن مورخ بزرگ ایران، احمد کسروی، به دست فدائیان اسلام است. بدون وجود پدیده ی «فتوا» هیچکس نمی توانست قادر به این همه کشتار مخالفان خود باشد.
در ادامه او گفت: هموطنان! تا حکومت فتوا در ایران برقرار است، داستان حد زدن و صدور حکم ارتداد و کشتار و سنگسار و شلاق و تجاوز نیز برقرار خواهد بود و از سلمان رشدی گرفته تا شاهین نجفی، و از شادمانی های کوچک خانگی گرفته تا انجام فستیوال های ترانه خوانی اروپائی و جهانی، همگی در معرض این خطر ضد انسانی و آزادی کش قرار دارند.
خانم سیما هم قسمتی از اطلاعیه مدافعان حقوق بشر در ایران و پیام خانم گلوریا یزدانی از هنرمندان شهر تورنتو را قرائت کرد و در پایان با پخش چند کلیپ ویدیویی از شاهین نجفی و یک فیلم از اعدام زندانیان در سه دهه با عکس و مشخصات که با تاثّر حاضرین مواجه شد برنامه پایان پذیرفت.