با حضور سوسن تسلیمی، کامبیز حسینی، منصور حسینی

  شهروند ـ فرح طاهری: جمعه هجدهم ماه می ۲۰۱۲، در راستای سری برنامه های صدای ایرانیان در شهرهای بزرگ جهان، سازمان دگرباشان ایرانی در تورنتو نیز در یکی از سالن های دانشگاه تورنتو، میزبان صدای ایرانیان شد.

میهمانان این برنامه منصور حسینی تهیه کننده مجموعه صدای ایرانیان، کامبیز حسینی، بازیگر و سوسن تسلیمی، کارگردان بودند.

از راست: منصور حسینی، کامبیز حسینی و سوسن تسلیمی

۱۷ ماه می، روز جهانی مبارزه با هوموفوبیا بود. روز جهانی مبارزه با همجنس‌گراهراسی و تراجنسی‌هراسی.

نماینده کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو که در کنار سازمان دگرباشان ایرانی میزبانی این برنامه را برعهده داشت، از هوموفوبیا گفت: هوموفوبیا یک نوع نگرش منفی است به همجنس گرایی، این نگرش منفی طبعا رفتارهای تبعیض آمیزی به همراه دارد از انکار این افراد یا دوری از آنها گرفته تا انکار ابتدایی ترین حقوق آنها.

در ادامه ی برنامه آرشام پارسی، مدیر سازمان دگرباشان ایرانی کمی از سازمان خودشان گفت.

پارسی گفت: مرکز ما در تورنتو است و عملا سازمان ما علاوه بر فعالیت برای گسترش حقوق دگرباشان ایرانی که منظور همجنس گرایان، دگرجنسگونه گان و دوجنس گرایان ایرانی است و به صورت اضطراری مجبوریم به پناهجویان دگرباش نیز خدماتی را ارائه دهیم.

خدمات سازمان ما برای پناهندگان به صورت رایگان است و از سال ۲۰۰۵ تا امروز بیش از ۵۵۰ درخواست داشته ایم از دگرباشان از سراسر دنیا، مسلما آمار پناهجویان بیش از اینهاست و ما با هم در ارتباط نیستیم یا آنها اطلاعی از سازمان ما ندارند.

آرشام پارسی میهمانان برنامه را معرفی کرد.

آرشام پارسی مدیر سازمان دگرباشان ایرانی

 

منصور حسینی از سال ۲۰۰۶ به عنوان تهیه کننده در تئاتر ملی سوئد فعالیت می کند و مدیریت پروژه ی صدای ایرانیان را به عهده دارد. او در رشته نمایشنامه نویسی و ادبیات نمایشی در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران تحصیل کرده و پس از آن ادبیات دراماتیک در سوئد خوانده است. او از ۲۹ سال پیش در سوئد ساکن است.

منصور حسینی به کوتاهی از تئاتر ملی سوئد و آژانس توسعه بین الملل سوئد که حامیان این برنامه هستند، گفت.

“پس از جنگ جهانی دوم، مردم سوئد تصمیم گرفتند که تئاتر ملی سوئد را پایه گذاری کنند و امروزه تئاتر ملی از بزرگترین تئاترهای سوئد است. در این تئاتر بخش های مختلف کودکان، نوجوانان، باله، بین الملل، ناشنوایان و … داریم.”

“در بخش تئاتر بین الملل، فکر کردیم دیاسپورایی که در سوئد زندگی می کنند، فرهنگی دارند و این فرهنگشان باید شناخته شود، از آنجا که مالیات می دهند، لذا آنها هم نیاز دارند که از فرهنگ خودشان بگویند.”

“در مورد کشورهای بسیاری برنامه داریم، بویژه تمرکزمان روی ایران است. پس از انتخابات جنجال برانگیز در ایران، بلافاصله پروژه ای درست کردیم به نام “تئاتر برای دموکراسی حالا” و از همه مردم خواستیم داستان ها و روایت های واقعی خودشان را برای ما بفرستند تا شاید بتوانیم کار صحنه ای درست کنیم. چهار تا از این داستان ها که روایت واقعی مردم بود، تئاتر رادیویی کردیم، و چون خانم تسلیمی قبلا در رادیوی سوئد کار کرده بودند، از ایشان خواستیم که این نمایشنامه ها را به دو زبان سوئدی و فارسی کارگردانی کنند. رادیو سوئد با ما همکاری کرد و این نمایشنامه ها در فوریه ۲۰۱۰ آماده شد و بعد از آن به فارسی از رادیوهای محلی پخش شد. بعد از آن تصمیم گرفتیم قصه های بیشتری به پنج زبان ترکی (ترکیه)، فارسی، سوئدی، آلمانی و انگلیسی کار کنیم. این نمایشنامه ها همراه با سمینارهایی شبیه اینجا ارائه می شود.”

منصور حسینی در پایان گفت: “من خوشحالم که هروقت راجع به حقوق بشر صحبت می کنیم، همیشه حقوق همجنس گراها در صدر بوده. می توانم بگویم از پنج نمایشنامه ی اخیر، دو تا به مسئله همجنس گراها اختصاص داشته. دو نمایش درباره ی حقوق زنان، و یکی هم راجع به شرایط هنرمندان در ایران. این نمایشنامه ها به زبان انگلیسی هم آماده است و اگر کسی بخواهد اینها همه آزاد است و کپی رایت ندارد، چون به خاطر حقوق بشر است، می توانید استفاده و از هر رادیویی پخش کنید. هدف اصلی در این کار فقط حمایت از حقوق بشر و رساندن صدای ایرانیان از ایران به مردم کشورهای دیگر است.”

پس از سخنان منصور حسینی، نمایشنامه ی “روایت رضا” به مدت چهارده دقیقه پخش شد.

در این نمایش، کامبیز حسینی، داستان فرد همجنس گرایی را گفت که بی دلیل در کنار خیابان بازداشت می شود، مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، در بازداشتگاه با باتوم به او تجاوز می کنند، مورد توهین و تحقیر قرار می گیرد و ….

“هوموفوبیا یا ترس از همجنس‌گرایی نوعی بیماری اجتماعی است که ریشه در ناآگاهی و نادانی دارد. هوموفوبیا می تواند از یک پوزخند تا اعدام فرد را شامل شود.” با این سخنان، آرشام پارسی کامبیز حسینی را معرفی کرد.

کامبیز حسینی، نویسنده و مجری محبوب برنامه ی پارازیت، در آغاز از دوران جنگ، بمباران شهرها، و فرار به مشهد و دیدن فیلم باشو غریبه ی کوچک در آن شهر وقتی که یازده ساله بود، گفت و افزود: اگر آن زمان یکی به من می گفت، یک روز تو با هنرپیشه ی این فیلم در کشور کانادا، شهر تورنتو در دانشگاه می نشینی و راجع به هوموفوبیا صحبت می کنی، بهش می گفتم خودتی.

او از سوسن تسلیمی به عنوان بزرگترین زن تاریخ سینمای ایران یاد کرد و نشستن در کنار او را افتخار خواند. و آرزوی امیدواری کرد که فرهنگ سازان ایران زمانی در کشور خودشان کار کنند.

کامبیز حسینی از چگونگی بازی در تئاتر رادیویی که سوسن تسلیمی کارگردانی کرده، گفت و در ادامه از احساسش هنگام بازی در این نمایش رادیویی گفت. او جا به جا از طنز استفاده می کرد و همه را به خنده می انداخت ولی خودش توضیح داد که ممکن است در این موارد طنز گفتن کار خوبی نباشد، ولی من کارم این است که تراژدی را به کمدی تبدیل کنم، چون بدون این کار ما ایرانی ها که هر روز مسئله ای برایمان اتفاق می افتد، نمی توانیم بقا داشته باشیم.

کامبیز حسینی گفت: زمانی که در ایران زندگی می کردم به شدت هوموفوبیک بودم. در دوران سربازی اداره اماکن زیر پل کالج  نزدیک پارک دانشجو بودم. در پارک دانشجو همجنس گراها و دوجنس گراها، دگرباشان و … بودند. هر چند وقت یک بار سرکار استوار ما از روی کسالت می گفت ماموریت پارک دانشجو اینها را بگیرید. ما می رفتیم می گرفتیم و در اتاقی که جای ده نفر داشت، بیست نفر را می انداختیم. آنها را می آورد جلوی خودش و مثلا از یک خانم می پرسید، اسمت چیه، می گفت، شهره. می گفت، نه اسم پسریت چیه؟ می گفت، شهرام. می گفت، لباسهاتو دربیار. او هم با گریه و زاری و خواهش که ولم کن … و من هم می رفتم این افراد را می گرفتم و می آوردم. او هم تمام عقده های جنسی و روانی خود را با توهین به اینها خالی می کرد. من یک چیزی را فهمیدم اینکه یک چیزی غلطه. به خودم می گفتم، تو قراره طرف انسانیت را بگیری یا نه؟ تو از این شهره ـ شهرام خوشت نمیاد، ولی از این سرکار استوار هم خوشت نمیاد. این سئوال برام پیش آمد، ولی منبعی برای اینکه اطلاعات به من بده، نداشتم. بعد که از ایران آمدم بیرون و رفتم دانشکده تئاتر، و خواندم و فهمیدم که نباید از آدم گی بترسم. من فکر می کنم اطلاعات نداریم که می ترسیم، ما در ایران اطلاعات نداشتیم.

کامبیز در ادامه سخنانش به مصاحبه اش با آرشام پارسی در پارازیت اشاره کرد و آرشام نیز افزود، پس از آن مصاحبه برای خانواده من مشکلاتی پیش آمد و امروز خوشحالم که خانواده ام در تورنتو و در این سالن حضور دارند.

نوبت به معرفی سوسن تسلیمی رسید. هنرمندی که پدرش از بزرگترین تهیه کننده های سینمای ایران بود. فارغ التحصیل رشته بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران. کار بازیگری را در کارگاه نمایش و زیر نظر استاد آربی آوانسیان آغاز کرد. از سال ۱۳۵۷ با فیلم چریکه تارا ساخته بهرام بیضایی پا به دنیای سینما گذاشت.

 او سال ۱۳۶۶ از ایران خارج شد و ۲۵ سال است در سوئد زندگی می کند و تنظیم و کارگردانی نمایش های صدای ایرانیان را برعهده دارد.

سوسن تسلیمی گفت: در این نمایش ها ما تمرکز را گذاشته ایم روی دگرباشان و زنان و راضی هستم از کارهایی که انجام شده و شنوندگان چه ایرانی و چه سوئدی بسیار استقبال کردند. مخصوصا رئیس رادیوی ملی سوئد زنگ زد و تشکر کرد و گفت اینجوری ما خیلی نزدیک شدیم. شنیدن داستان متفاوت است از خواندن خبر در روزنامه ها.

تسلیمی افزود: این مسئولیت کسی ست که کار هنری می کند به شکلی عکس العمل مسائلی باشد که در اجتماع اتفاق می افتد یعنی آینه ای باشد برای اجتماع. نمی شود بی تفاوت ماند. و خوشحالم که مثمرثمر بودم و دین خودم را به اندازه کمی ادا کردم.

تسلیمی از اجرای کامبیز حسینی تعریف کرد و گفت، برای اولین بار با بازیگری کار کردم که از اول تا آخر فقط یک بار ضبط کردیم و کار قطع نشد و نیاز به تدوین نداشت.

تسلیمی در مورد نگاه خودش در مورد همجنس گراها، گفت: من دوران قبل از انقلاب در دنیای تئاتر بودم و به سفرهای خارجی می رفتیم و در محیط های آزادتری بودیم، در گروه تئاتری ما بودند افراد همجنس گرا که برای ما اصلا مسئله ای نبود. همانطور که کامبیز گفت، مسئله نداشتن اطلاعات است. مسئله اینکه ما همیشه از کسی که مثل خودمان نیست می ترسیم. تهدید به نظر می آید. تهدید هم این است که هویت خودمان را مورد سئوال قرار می دهیم. دوستی دارم که می گفت، هر جا می گویم من همجنس گرا هستم، زود متأسفانه فکر سکس می کنند. این وحشتناکه چون ما مثل یک آدم معمولی هستیم و زندگی داریم. مگه آدم های دیگر صبح تا شب سکس تو کله شونه. همه یک طوری به من نگاه می کنن انگار من بمب سکس ام و این مرا کلافه می کند.

تسلیمی افزود: زبان ما پر است از فحش و توهین و وحشت از همجنس گرایان و دگرباشان. امروز شکل خانواده ی هسته ای عوض شده، مثلا در سوئدی کسی ازدواج کند نمی گویند شوهر کرد یا زن گرفت، می گویند ازدواج کرد. این ها را می توان وارد زبانمان کنیم.

تسلیمی در ادامه از دختر خودش گفت که تمایلات همجنس گرایانه اش را برای اولین بار با او در میان گذاشته، تا اینکه هشت سال پیش تغییر جنسیت داده و امروزه در قالب پسر به زندگی اش ادامه می دهد.

تسلیمی گفت، من بعد از تغییر جنسیت تازه بچگی اش را کشف کردم و دیدم که چقدر آن دوران کودکی او حالت های پسرانه داشت، انگار در پشت ماسکی قرار داره. مدام نگران و عصبی بود. امروز وقتی می خندد با چشم هایش می خندد.

او گفت که در این راه من و پدرش در کنارش بودیم و حمایتش کردیم. در حالی که بعضی از خانواده ها اصرار دارند که ممکن است بچه شان اشتباه کند.

اگر جامعه بپذیرد که این انتخاب هر کس است و فقط به خودش مربوط است، خیلی از مسائل حل می شود. تنها چیزی که در طبیعت وجود دارد پیچیدگی ست. ما حتی حیوانات همجنس گرا داریم. باید این پیچیدگی ها را بپذیریم. دانش و اطلاعات و بحث و صحبت آشکار و نه پنهان، کمک می کند به شناخت ما.

پس از استراحتی کوتاه، بخش دوم برنامه با پرسش و پاسخ همراه بود. گردانندگی این بخش را دکتر ویکتوریا طهماسبی برعهده داشت.

در حاشیه

 

ضمن خسته نباشید به برگزارکنندگان برنامه، آرشام پارسی و سازمان دگرباشان ایرانی، و نیز سخنرانان پنل که از راه دور آمده و سختی سفر را تحمل کرده بودند، این برنامه با یک ایراد بسیار جدی روبرو بود که با اعتراضاتی در هنگام تنفس و نیز در بخش پرسش و پاسخ روبرو شد. معترضان معتقد بودند پانلیست ها از دانش و آگاهی لازم و نیز از حساسیت لازم برای نزدیک شدن به این مسئله و مطرح کردن آن برخوردار نبودند. زبان برخی از پانلیست ها برخورنده و تحقیرآمیز بوده و نیز در دادن آگاهی های مفید و موثر برای خانواده هایی که فرزندان همجنسگرا دارند موفق نبوده است.

بی گمان اجرای چنین برنامه ای گامی لازم برای روبرو شدن با یکی دیگر از تابوهای فرهنگی ما ایرانیان بود، که جای سپاس دارد. امیدواریم با برگزاری برنامه هایی چنین، اما پربارتر و پرمحتواتر، به یکی از نیازهای جامعه مان پاسخ داده شود. دوستان خسته نباشید.