روزنامه ی انگلیسی زبان تورنتو استار، تبصره یی را به قلم “روزی دمانو” مبصر سیاسی خویش، تحت عنوان ” تکانه های ناشی از عدم بینش راجع به افغانستان”، پیرامون وضعیت افغانستان در آستانه ی پایانی مأموریت نیروهای بین المللی در این کشور، در شماره ی مورخ بیست و هشتم ماه می ۲۰۱۲ م خویش به نشر رسانیده است که مرور ترجمه ی فارسی آن برای خواننده های گرامی خالی از مفاد نخواهد بود.
“امسال، دَرو کردن {نابود کردن} بُته های کوکنار در افغانستان، موج ِکین و خشم طالبان را برانگیخته است؛ زیرا این عمل، حیثیت خبر بدی را برای آنها داشت که با استفاده از سود {سرشار} این مواد، به شورشگری خویش ادامه می دهند. مگراین اقدام (نابودسازی بُته های کوکنار)، ظاهراً برای دیگران، مانند نیروهای ایساف و شهروندان افغانستان که مورد حمله قرار می گیرند، بحیث خبر خوش تلقی می شود.
کشاورزان قادر نیستند دیون شان را که با استفاده ازان، تخمانه و سایر مایحتاج زراعتی را تهیه کرده اند، دوباره به بانک تحویل دهند. یعنی آنها (کشاورزان) با افلاس مواجه شده اند. آنان درعین حال، در صدد ِیافتن ِراه هایی هستند که بتوانند بدان وسیله، غرب را در قبال رویدادهای طبیعی متهم سازند.
هرچند افغانستان هنوز وجه پانزده اعشاریه هفت ملیارد دالر در سال را حاصل می نماید، اما، آثار و علایم تباهی و فساد مالی و اجتماعی در قبال سر و صدای ترک ِ نیروهای خارجی از کشور، نمایان گردیده است. پس از خروج کشورهای کُمک کننده و توقف ِجریان ِسرازیر شدن دالر، هزاران نفر کارِشان را از دست خواهند داد. وزیر دارایی افغانستان اعلام داشت که تنها در سال گذشته، وجه چهار اعشاریه شش ملیارد دالر توسط قراردادی های خارجی از کشور خارج ساخته شده است.
افغان های زیادی هم هستند که می خواهند دارایی های شان را بخارج انتقال دهند که البته دراین صورت، استعدادهای تخصصی شان را نیز با خود خارج خواهند نمود. تنها در سال گذشته، به تعداد سی هزار افغان، درخواست پناهنده گی به کشورهای صنعتی سپرده اند و به اساس راپور سازمان ملل، انبوه افغان های دیگر نیز اندرین راه تلاش به خرج خواهند داد. آنان واضحاً در مورد آینده ی کشور شان مطمئن نیستند. به اساس یک همه پرُسی اخیر، حدود هفتاد در صد افغان ها نومید شده اند. همچنان پیرامون موفقیت فیصله های سران ناتو در شیکاگو اعتماد ندارند.
به اساس اظهارات باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده ی امریکا، نیروهای آن کشور به صورت تدریجی و غالباً تا نیمه های سال ۲۰۱۳ م از افغانستان خارج خواهند شد و نیروهای ارتش افغانستان مسوولیت تأمین امنیت و جنگ علیه شورشیان را به عهده خواهند گرفت.
رهبران طالبان و بخصوص آنهایی که به نام میانه رو خوانده می شدند و به گونه ی ضمنی به سوی آشتی رو آورده بودند، درماه مارچ از دایره ی مذاکرات خارج شدند. هرچند گفته می شود که مذاکرات با طالبان از سر گرفته خواهد شد، اما باراک اوباما طی جلسات شیکاگو، از اظهارنظر پیرامون از سرگیری روند آشتی طفره رفت. اما واشنگتن به دلیل ترس آشکار از تهاجم مجدد طالبان، می خواهد پول موردنیاز و اعضای جامعه ی جهانی را به خاطر تداوم آموزش های لازم برای پولیس و نیروهای امنیتی افغانستان که بعد از خود بجای می گذارند، تحت قاعده درآورد. نیروهای امنیتی یی که قابلیت جلوگیری از تاخت و تازهای آینده ی طالبان در شرق و جنوب افغانستان را داشته باشند. طالبان معمولاً از دهلیز پاکستان وارد منطقه می شوند. چنانکه واشنگتن، بریگارد نخبه ی بخش ۸۲ نیرو هایش را در مناطق غزنی که در جنوب غرب کابل واقع گردیده و به پایتخت کشور بسیار نزدیک می باشد، جابجا نموده است تا علیه شورشیانی که پس از خروج سی هزار نیروی اضافی امریکا از قندهار و زاری و میوند و پنجوایی در تابستان سال گذشته به منطقه سرازیر شده اند، ایستاده گی نمایند. اما، نیروهای امریکایی تنها شش ماه وقت دارند تا این مأموریت شان را به اتمام برسانند، یعنی قبل از آنکه امور رزمی را به نیروهای افغان بسپارند.
البته ایجاد عایق در برابر خیزش طالبان و پیشبرد برنامه ی آنها مبنی بر ترور مقامات حکومتی و اعضای کمسیون صلح می تواند مؤثر باشد. چنانکه منابع ناتو ادعا می کنند که پیشرفت طالبان در جنوب، معکوساً به جریان افتیده و قرار آمار دست داشته، حملات آنها در قندهار، ارزگان و زابل بیست در صد کاهش یافته است. ولی، این جنگ به دشواری به پایان خود خواهد رسید، بخصوص که نیروهای یکصد و سی هزار نفری خارجی در سال ۲۰۱۴ م از این کشور خارج می شوند.
ایالات متحده در هر ماه مبلغ ده ملیارد دالر در این جنگ به مصرف رسانیده و دو هزار سربازش را از دست داده است، مگر افکار عمومی پس از یازده سال جنگ، خسته شده اند. تعداد زیادی از مردم اروپا و امریکا تصور می کنند افغانستان یعنی قندهار و هلمند، در حالیکه در مناطق جنوب شرق، جنگ نژادی پشتونیستی طالبان دوام دارد که تا حال ربع یک قرن را احتوا کرده است، در بقیه مناطق کشورکه دران، تاجیکها، ازبکها، ترکمن ها و هزاره ها بسر می برند، ثبات، پیشرفت و صلح به چشم می خورد. در این مناطق؛ هیچ توافق و گذشتی در قبال برگشت طالبان وجود ندارد؛ زیرا ساکنان این مناطق، آلام زیادی را از دست امارت اسلامی طالبان متقبل شده اند. هرگاه آتش یک جنگ داخلی دیگر مشتعل گردد، اینها مجدداً به مقابله برخواهند خاست.
با آنهمه، متعاقب برگشت نیروهای خارجی از افغانستان، ارتش آن کشورکه از سوی ایالات متحده و نیروهای بین المللی به سختی تمرین داده شده و تعدادشان به سه صد و پنجاه و دو هزار نفر می رسد، مسوولیت تأمین امنیت را به عهده خواهند گرفت، چنانکه همین اکنون چهل درصد عملیات جنگی را به دوش دارند. جامعه ی جهانی که حقوق این تعداد سر باز را می پردازد، دفعتاً اعلام نمود که این تعداد سرباز را به دوصد و بیست و هشت هزار نفر تقلیل خواهند داد. این تقلیل دهی از سه صد هزار به دوصد هزار، غیر قابل فهم می باشد، آنچه قابل درک است اینست که وضعیت اقتصادی جهان طوری سیر می کند که دولت ها باید به حال شهروندان خودشان توجه مبذول دارند. بنابران، جامعه ی جهانی در نظر دارد از دور و بگونه ی ارزان تر به جنگ ِافغانستان بپردازد، یعنی می خواهند مخارج ارتش افغانستان را از شش اعشاریه شش ملیارد دالر در سال به چهار اعشاریه یک ملیارد دالر در سال تنزیل دهند. واشنگتن از اعضای ناتو خواست تا یک ملیارد دالر از مجموع مخارج ارتش افغانستان را بپردازند، اما تا حال تنها پرداخت شصت درصد مبلغ مورد تقاضا وعده داده شده است. کانادا به سهم خودش یکصد و بیست و پنج ملیون دالر در سال، آنهم تا سال ۲۰۱۸م خواهد پرداخت، اما گفته است که آموزگاران آن کشور، بیشتر از سال ۲۰۱۴م در افغانستان باقی نخواهند ماند. در صورت کاهش افراد اردوی افغانستان، به تعداد یکصد هزار نفر نه تنها رنج خواهند بُرد، بلکه توانمندی و استعداد حاصله ی شان را نیز از کف خواهند داد…”
یادداشت مترجم: درامه ی خونین حادثه ی یازدهم سپتمبر، اشغال نظامی افغانستان و عراق، هنگامه ی جنگ ده ساله “علیه تروریسم”، غرق ساختن افغانستان در مرداب ناامنی، نومیدی و فساد، تقویت مخفیانه و آشکار گروه های تروریستی ساخت پاکستان و عربستان سعودی، قتل هزاران انسان بی گناه کشور ظرف ده سال گذشته و اینک، ترَک نابه هنگام افغانستان و کاهش سربازان ارتش کشور و عدم تجهیز نیروی هوایی افغانستان به صورت عمدی و امثالهم، به اعتقاد من، بخشی از اصل برنامه ی ستراتژیک و جهانکشایانه ی ابر قدرت ایالات متحده ی امریکا و انگلستان است که همه ی آن، قدم به قدم روی یک محاسبه ی دقیق سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و استخباراتی به نمایش گذارده شده و این جریان هنوزهم سر ِدراز دارد. در غیر آن، ابرقدرت یگانه یی که ادعای رهبری و هژمونی جهانی را دارد و متحدان مسلح، مجرب و ثروتمند آن، بایستی ننگ چنین شکست و ناکامی مفتضحانه ی تاریخی در برابر مشتی تروریست اجیر و آدمکش را برای ابد در جبین خویش خواهند داشت.