شماره ۱۲۱۰ ـ پنجشنبه  ۱ ژانویه ۲۰۰۹

اُسه براند وُلد

شیرین عبادی: جنبش زنان در ایران فوق العاده قدرتمند است. طوری که به جرأت می توانم بگویم یکی از پرقدرترین جنبش زنان در دنیا است. دلیل اصلی این قدرت طبیعی است که در قوانین تبعیض جنسیتی است که در ایران وجود دارد. دلیل دیگر حضور میلیونی زنان تحصیل کرده در ایران است؛ شصت و پنج درصد صندلی های دانشگاه ها توسط زنان اشغال شده است. پس طبیعی است که زنان دانش آموخته نمی توانند زیر سایه ی قوانین تبعیض آمیز زندگی کنند. به همین خاطر ما یک جنبش قدرتمند زنان در ایران داریم و به خاطر حضور همین جنبش قوانینی در سال های اخیر تغییر کرده اند. با این وجود ما هنوز برای دستیابی به برابری حقوق زنان و مردان راه درازی پیش رو داریم.


 


 

براند وُلد: تاکنون موفق به تغییر کدام قوانین شده اید؟


شیرین عبادی: مهمترین آنها حق سرپرستی کودکان است. این قانون پنج سال پیش عوض شد. دقیقا بعد از بهمن پنجاه و هفت قانونی تصویب شد که زنان بعد از جدایی حق سرپرستی پسران را تا دو سالگی و دختران را تا پنج سالگی داشتند. بعد از پایان یافتن دوران سرپرستی مرد حتی می توانست با جبر و زور قانون کودکان را از مادر جدا کند. زنان علیه این قانون دست به اعتراض زدند. مبارزه ی آنها سال ها طول کشید تا این که سرانجام قانون تغییر پیدا کرد و حق سرپرستی کودکان برای دختر و پسر توسط مادر به هفت سال رسید. بعداز رسیدن فرزندان به هفت سالگی هم مقامات دادگستری تعیین می کنند که کودک بهتر است که با پدر زندگی کند یا مادر. البته بدیهی است که اگر دادگاه رأی به زندگی کودک با مادر بدهد، پدر باید هزینه های سرپرستی (نفقه) را پرداخت کند. از آن زمان تاکنون خیلی از مادران توانسته اند حق سرپرستی کودکان را به دست آورند.


 

در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۸ شما همراه با تعداد زیادی از فعالان حقوق زنان موفق به توقف تغییر قانون خانواده شدید، قانونی که به مرد اجازه می داد بدون اجازه ی همسر بتواند زن دیگری اختیار کند. پرسش این است که این موضوع به کجا انجامیده است؟


ـ مجلس شورای اسلامی این طرح را از دستور کار خود کنار گذاشته و هنوز بحث در مورد آن را به طور کامل شروع نکرده است. به همین خاطر هم ما نمی توانیم به آنچه آنها می گویند اعتماد داشته باشیم، اعتماد به این که تغییر قانون حقیقت دارد یا نه. اما اگر نمایندگان بخواهند بار دیگر بحث در این مورد را از سر گیرند، من به همراه زنان دیگر دست به اعتصاب نشسته در مجلس شورای اسلامی خواهیم زد.


 

سال ها است که شما برای حقوق زنان مبارزه می کند، پیشرفتی آیا در کار بوده است؟


ـ اگر شما شرایط امروز زنان را در مقایسه با سال های اولیه انقلاب در نظر بگیرید، شاهد پیشرفت زیادی خواهید بود، اما هم چنان که گفتم، تا دستیابی به حقوق برابر، برای زنان و مردان در ابتدای راه می باشیم. بعد از انقلاب پنجاه و هفت قوانین ضد زن و تبعیض آمیز به تصویب رسیدند. مسئله در آن زمان این بود که همه سیاست زده شده بودند. انگار برای هیچ کس مهم نبود که چه سرنوشتی در انتظار زنان است. انگار اهمیتی نداشت که زنان یک شبه همه ی حقوق خود را از دست می دهند. با وجود همه ی پافشاری های من و دوستانم صدای ما شنیده نشد که هیچ، ما شاهد مخالفت زنان سنتی علیه خودمان بودیم. اکنون خوشحالم که صدای ما در جامعه به گوش می رسد و زنان زیادی که بر طبل مخالفت با برابری حقوق زن و مرد می کوبیدند، اکنون در کنار ما هستند. ما هر روز تعدادمان بیشتر از روز پیش می شود. قابل توجه است که جنبش زنان ایرانی از حمایت مردان زیادی برخوردار شده است و همین پیروزی بزرگ ما است.


 

جنبش یک میلیون امضا


 

اگر امروز میلیون ها زن ایرانی، برابری حقوق زن و مرد و رفع هر نوع تبعیضی را فریاد می زنند، حاصل اقدام بزرگی است موسوم به “یک میلیون امضا”. این حرکت بعد از تظاهرات آرام زنان برای حقوق برابر در سال ۲۰۰۶ آغاز شد، تظاهراتی که منجر به حضور پلیس زنان و حمله به تظاهرکنندگان با باتوم شد. هدف که جمع آوری یک میلیون امضا بوده هنوز عملی نشده است، اما جمع آوری امضا منتهی به پیدایش جنبش مردمی در بین مردم عادی شده است. امروز در هیجده شهر بزرگ ایران جمع آوری امضاها ادامه دارد. شما چه می گویید؟


ـ این حرکت یکی از نقاط عطف تاریخ مبارزات حقوق زنان در ایران است. جنبش یک میلیون امضا در حقیقت فراتر از جمع آوری فقط یک میلیون امضا رفته است. اگر هدف این جنبش تنها جمع آوری یک میلیون امضا بود، باور کنید ظرف سه ماه میلیون ها امضا جمع آوری می شد. زنان و مردان داوطلبی که برای جمع آوری امضا از شهری به شهری سفر می کنند و خانه به خانه با زنان روبرو می شوند، ابتدا به آنان حق و حقوق شان را می آموزند و سپس از آنها می خواهند در صورت تمایل بیانیه یک میلیون امضا را امضا کنند. با وجودی که صلح آمیزترین نوع اعتراض را در مبارزه علیه بی حقوقی زنان انتخاب کرده ایم، مقامات دولتی هنوز هم این حرکت صلح آمیز را برنتافته اند. تا امروز پنجاه نفر از زنان داوطلب را فقط به خاطر جمع آوری امضا به دادگاه فراخوانده اند. بعضی از آنها دادگاهی و به زندان محکوم شده اند. من و همکارانم در کانون وکلا برای حقوق بشر، دفاع از این داوطلبان را به عهده گرفته ایم و علیه حکم دادگاه بدوی اعتراض نوشته ایم. داوطلبان به اقدام علیه امنیت ملی و اقدام علیه رژیم محکوم شده اند. در جلسه ی دادگاه به دادستان گفتم: اگر زنی بگوید:”می خواهم از همسرم جدا شوم”، این گفته ی او آیا موجب حمله ی آمریکا به ایران می شود؟ البته که دادستان پاسخی برای گفتن نداشت.


 


 

تهدید به مرگ


 

 شیرین عبادی می گوید پرونده داوطلبان به جای طرح در دادسراهای عمومی در دادگاه های انقلاب رسیدگی می شوند. دادگاه های انقلاب به طور معمول رسیدگی به پرونده های مهم مثل پرونده هایی که امنیت ملی را به خطر بیندازند، کلاهبرداری های اقتصادی علیه مردم و دولت و کنش های ضد خدا را به عهده دارند. در دادگاه های انقلاب امنیت حقوقی متهم کمتر از دادگاه های عادی است.

چندی پیش که دو دختر جوان کُرد به نام های “هانا عبدی” و “روناک صفازاده” به جرم جمع آوری امضا دستگیر شده بودند، شیرین عبادی دفاع از آنها را به عهده گرفت، اما از طرف مقامات قضایی پیامی دریافت کرد که تا زمانی که همه ی بررسی ها و تحقیقات لازم در مورد آن دو زن انجام نشود حق داشتن وکیل ندارند. آن دو زن به پنج سال زندان محکوم شدند به این اتهام که از هواداران گروه های کردی جدایی طلب هستند. مقامات قضایی برای این اتهام خود هیچ سند و مدرکی ارائه نکرده اند.

کُرد بودن این دو زن موجب برخورد شدیدتر با آنها شده است. مثلا آنها باید در شهری دیگر مدت زندانی خود را سپری کنند. چیزی که برای ملاقات آنها خانواده شان را با دشواری روبرو کرده است.


 

شیرین عبادی هم چنین در دفاع از افرادی از اقلیت مذهبی “بهائی” برخاسته است. در این مورد شیرین عبادی می گوید:

ـ هشت ماه قبل هشت نفر از رهبران دین بهائی دستگیر شدند. دین بهائی توسط مقامات ایرانی رسمی شناخته نشده و غیرقانونی اعلام شده است. خانواده ی این هشت نفر با مراجعه به من خواستند که وکالت دستگیر شدگان را عهده دار شوم، چرا که هیچ یک از همکارانم جرأت پذیرش وکالت این هشت نفر را نداشت. با قاضی پرونده ارتباط برقرار کردم و از او اجازه ی بازخوانی پرونده ی آنها را کردم. متأسفانه قاضی پرونده نه اجازه ی خواندن پرونده را به من داد و نه گذاشت که با موکلین ام دیدار کنم. در عوض دولت دست به اقدام دیگری زد: خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) این خبر را منتشر کرد: “یکی از دخترانم بهایی شده و توسط او من هم به دین بهائیت گرویده ام به همین خاطر دفاع از رهبران بهایی را به عهده گرفته ام.”

براساس قوانین ایران، اگر مسلمانی از دین اسلام روی برگرداند و بهائی شود مجازات او مرگ است. دولت به طور رسمی اعلام کرده بود که من و خانواده ام بهائی شده ایم، چیزی که صد البته دروغ است.

من مسلمانم، اما به آزادی دین باور دارم. من تقاضای یک کنفرانس خبری کردم و در آن کنفرانس خبری گفتم که دولت دروغ می گوید. گفتم که آنها می توانند مرا محکوم به ده سال زندان کنند، اما مطمئن باشند که پس از آزادی دفاع از حقوق بهائیان را ادامه خواهم داد.

من از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران شکایت کردم، اما سیستم قضایی ایران، مستقل نیست. می دانید قاضی دادگاه پس از آنکه وکیل ام پرونده ی مرا به او داد، چه پرسید؟ “حقیقت دارد که خانم عبادی مسلمان است؟” این یعنی این که قاضی پیش از بررسی پرونده تصمیم خود را گرفته است.


 

در رابطه با ارتداد به بهائیت، شیرین عبادی در دفتر کار خود یادداشتی کوتاه پیدا کرد که روی آن نوشته شده بود: “زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد”. او در راهرو  ورودی ساختمان محل کارش یادداشت دیگری پیدا کرد که بر آن نوشته شده بود: “مرگ نزدیک است”. اما عبادی تصمیم می گیرد که به این تهدیدات اعتنایی نکند.


 

در پاسخ این پرسش که شما در بیوگرافی خود نوشته اید که در جمهوری اسلامی ایران اگر قرار است کسی دستگیر، بازداشت و یا زندانی شود، پیشاپیش هشدارهای اولیه را در رسانه های محافظه کار دریافت می کند…


ـ بله دقیقا همانطور است که گفته ام. اما پاسخ من به همه ی هشدارهای آنها این است که شما نمی توانید با تهدیدهای خود مانع اقدامات من در جهت احیای حقوق بشر در ایران باشید.


 


مسلمانان با ایمان


 

در ایران هم قوانین شرع وجود دارد و هم قوانین دادگستری عمومی. بر اساس قوانین شریعت مجازات مسلمانی که دین خود را ترک می کند اعدام است. اخیرا مجلس شورای اسلامی به پیشنهادی رأی مثبت داد که بر اساس آن این حکم شرعی در قوانین دادگستری هم اجرا شود. البته این تصمیم هنوز نهایی نشده و شیرین عبادی یکی از معترضان این طرح است. به عنوان مسلمانی با ایمان، طرح این مسایل بیش از پیش او را بر می انگیزاند تا بر مقاومت و پافشاری خود بر نادرستی این گونه مصوبه ها بیفزاید، چرا که به نظر او این مصوبه ها بر اساس تفسیر نادرستی از اسلام است.

اعدام کسانی که به دین دیگری می گروند تفسیر حکمرانان حکومت اسلامی است، اسلام هرگز چنین چیزی نگفته است.


 

حاکمان اسلامی این قوانین را اگر در اسلام نیست از کجا می آورند؟


ـ خیلی چیزها هست که در اسلام نیست، اما به نام اسلام اجرا می شود.


 

می توانید مثال بزنید؟


ـ در قرآن، خدا به پیامبر اسلام می گوید: “اگر من می خواستم، انسان ها را طوری خلق می کردم که همه به من اعتقاد داشته باشند، اما تو، محمد، در این فکر هستی که مردم را با زور وادار کنی که به من اعتقاد داشته باشند؟”

در جای دیگری از قرآن آمده است که: “هیچ کدام شما مجبور به اعتقاد داشتن به اسلام نیستید”. همه ی مبارزه و چالش ما با دولت دقیقا همین است که دین اجباری نیست. آنها از اسم اسلام سوءاستفاده می کنند و مردم را وادار به پذیرش باورهای خود به نام باورهای اسلامی می کنند.


 

رابطه با آمریکا و موضوع اتمی ایران


 

یک سال پیش در گفتگویی با روزنامه ی نروژی “آفتن پستن” شیرین عبادی گفته بود که مجادله ی کلامی بین جورج بوش و احمدی نژاد نگران کننده است و چه بسا که سرانجام به جنگی واقعی منتهی شود. از آن روز تا اکنون مردم آمریکا رئیس جمهور جدیدی را انتخاب کرده اند که ظاهرا با کلامی آشتی جویانه در رابطه با ایران سخن می گوید. از آن سو هم احمدی نژاد برای پیروزی باراک اوباما پیام تبریک فرستاده است، پیامی که از سوی آیت الله خامنه ای ولی فقیه در ایران تأیید شده است.


 

به نظر شما در پاسخ نامه ی آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور آینده ی آمریکا چه جواب مناسبی باید بنویسد؟


ـ من نمی دانم. منتظر می مانم تا ببینم چه می شود. هنوز خیلی زود است که در مورد کنش و واکنش های آقای اوباما در رابطه با ایران نظر داد. منتظر می مانیم تا دوران ریاست جمهوری ایشان شروع شود و شاهد اقدامات او در رابطه با ایران باشیم.


 

راه حل بحران اتمی ایران چه می تواند باشد؟


ـ باید به پیشنهادهای شورای امنیت سازمان ملل متحد احترام بگذاریم. شورای امنیت در چندین قطعنامه از ایران خواسته است که غنی سازی اورانیوم را متوقف سازد و حتی برای رسیدن به این هدف قطعنامه هایی علیه ایران تصویب کرده است. در چنین شرایطی نمی توانیم حصاری دور خود بکشیم، حصاری دور ایران بکشیم و بگوییم ما با سایر نقاط جهان کاری نداریم.


 

شیرین عبادی پس از دریافت جایزه ی صلح نوبل با کشورهای متعددی از جمله نروژ در ارتباط بوده است. او می گوید: “من به سیستم سیاسی نروژ احترام می گذارم چرا که دموکراسی به خوبی رشد کرده و این کشور را در رأس طرفداران اجرای قوانین حقوق بشر قرار داده است.”


 

برای حمایت از شما چه باید کرد؟


ـ اخبار ایران را همانی که هست برای مردم خود بازگو کنید، بی آن که آن را سیاه تر یا سفیدتر از واقعیت جلوه دهید. هرگاه مردم جهان بدانند که در ایران به درستی چه می گذرد، آنها به حمایت از ما بر خواهند خاست.


 

منبع:

روزنامه ی مبارزه طبقاتیKlassekampen چاپ نروژ شنبه ۲۱ دسامبر ۲۰۰۸ . این گفتگو در سپتامبر سال ۲۰۰۸ توسط  Åse Brandvold در ایران انجام شده است.