همزمان با کشت وکشتار و جنگ داخلی که در سوریه ادامه دارد، جشن های کوچک و بی سروصدائی نیز درسالن های پذیرائی کارخانه های اسلحه سازی دنیا برپاست.

در یکی از این جشن ها که خبرنگار ما نیز برای تهیه خبرحضور داشت، صاحب کارخانه ضمن آن که گیلاسش را به سلامتی! ۲۰ هزارنفری که تا به حال در سوریه کشته شده اند، بالا می برد، از زحمات شبانه روزی کارگران وکارمندان کارخانه تشکرکرد وگفت گرچه شماها به کمی حقوق وشرایط سخت کاری خود اعتراض دارید و تظاهرات می کنید، اما باید خوشحال باشید جائی کار می کنید که هدفش خدمت به مردم است.

با بیان این جمله همهمه و اعتراض کارگران بلند شد که کدوم خدمت؟ به خودمان هم دروغ بگوئیم؟ اما صاحب کارخانه سروصداها را قطع کرد و گفت مگرنشنیده اید که جنگ برکت خداست؟ اگرخداوند تبارک و تعالی مردم جهان را به جان هم نیندازد، من و شما هم الان باید مثل اون اقاهه ( من را می گفت !)  یک گوشه نشسته باشیم و به جای کباب غاز، ساندویچ تخم مرغی را که همراه آورده ایم سق بزنیم.

المزه، یکی ازشهرهای سوریه، که مزه مخالفت با بشار اسد را چشید

نماینده کارگران پرسید یعنی  جنگ های دنیا را خداوند برپا می کند؟

صاحب کارخانه با لبخند پاسخ داد خنگ خدا، حتمن که نباید خود خدا این کاررا بکند. خداوند ما را خلق کرده و به ما عقل و شعور داده که فکرکنیم و ببینیم کدام کشورها را می توانیم به جان هم بیندازیم، و درکدام کشور می توانیم جنگ داخلی برپا کنیم تا این تانک ها وتوپ ها و هلی کوپترهای بدمصبی را که ساخته ایم و مدتهاست در انبارها خاک می خورد بفروشیم .

اگر این خواست خدا نبود، به ما هم این شعوررا نمی داد که موشک بالستیک بسازیم که اینجا دکمه اش را بزنیم و دوهزارکیلومتر آن طرف ترعده ای را لت وپارکند.

نماینده کارگران کارخانه پرسید قربان متاسفانه جنگ ها دائمی نیست ویک روزی به پایان می رسد. مثلا جنگ داخلی سوریه به پایان نزدیک می شود چون این کشور تقریبا ویران شده و دیگر نه  جائی برای خراب کردن دارد و نه کسی برای کشتن. در این صورت ما چه باید بکنیم و تکلیف زن و بچه های بی گناه ما چیست؟

صاحب کارخانه اسلحه سازی با خنده گفت ازسئوال احمقانه ای که کردی متوجه شدم که تو یک کافری و به خدا ایمان نداری! ما به لطف خدای بزرگ اسلحه های بهتری می سازیم و کشورهای دیگری را به جان هم می اندازیم و این دور تسلسل یعنی ساختن اسلحه، ایجاد جنگ، فروش اسلحه های قدیمی و ساختن اسلحه  های تازه تا وقتی خدا شعور را از انسان نگرفته ادامه خواهد داشت.

اگر خدا نمی خواست، به ما نیزعقل یک گنجشک را می داد که فقط جیک و جیک کنیم و دنبال یک لقمه نان بربری و پنیر، از این شاخه به آن شاخه بپریم!

******

براساس گزارش خبرگزاری ها “ریاض حجاب” نخست وزیر سوریه، بشاراسد را جنایتکار خواند و پس ازفرار، به اردن پناهنده شد.

صدا و سیمای سوریه  علت فرار او را مسائل سیاسی ندانست و اعلام کرد وی برای فرار از دست گشت ارشاد سوریه به اردن پناهنده شده.

براساس این اطلاعیه، ریاض حجاب برخلاف اسمش، حجاب را رعایت نمی کرده ، کراوات می زده تازه در منزلش یک شیشه خالی پیدا شده که مسلم است محتوی مشروب بوده و آن طوری که همسایه ها شهادت داده اند قبل از فرار هم در اتاق خوابش را بسته بوده و هول هولکی مشغول تماشای عکس های لختی پختی بوده است!

*******

به دنبال حمله هوائی و زمینی ارتش سوریه به شهرحلب و قتل عام مردم این شهر، مراسم شکرگزاری وسیعی در بسیاری ازکشورهای جهان برگزارشد!

مردم دنیا شکر می کردند که کشورشان با بشار اسد درنیفتاده است و می گفتند رهبری که مردم خودش را این گونه تیکه پاره می کند اگر با ما درگیر می شد چه کارمان می کرد؟

********

یک زمانی جمیزباند و فیلم هایش توی بورس بود: جمیزباند فلان می کند و جمیزباند بیصار می کند….

یک دورانی دوره صمد آقای خودمان بود و فیلم هایش: صمد به مدرسه می رود. صمد اژدها می شود. صمد آرتیست می شود ووو…

و حالا دوره اسد آقاست و فیلم هایش هم بزودی به بازارمی آید: اسد تانک دارد، اسد توپ دارد. اسد روسیه را دارد.  اسد چین را دارد. اسد ایران را دارد. اسد می زند. اسد می کشد. اسد قتل عام می کند….

*******

روز سی و یکم ژوئن و چند روز بعد از آن که ارتش سوریه از زمین و هوا مشغول ویران کردن شهرحلب شد،  دبیرکل سازمان ملل عملکرد ارتش سوریه در حلب را مورد انتقاد قرار داد.

کاشکی یکی به این بابا می گفت عمو، انتقاد را وقتی می کنند که مثلا اسفالت خیابان چاله چوله داشته باشد، یا درختهای پارک شهر از بی توجهی زرد شده باشند. به خاطر ویران کردن شهری که جزء میراث فرهنگی جهان است،  بمباران یک کشور و کشتن بیست هزار انسان  بی گناه انتقاد نمی کنند، حداقل فریاد اعتراض سرمی دهند.

گیاه تازه ای بنام آپارتمان

خبرگزاری مهر ضمن انتشار عکس هائی از زمین های کشاورزی گیلان که کم کم تبدیل به آپارتمان شده است، توجه مسئولان مملکت را به از بین رفتن تدریجی کشاورزی کشور جلب کرده است.

یکی از مسئولان که در این مورد با خبرنگار ما صحبت می کرد گفت خیلی ها هنوزنمی دانند که در دنیای امروز مشاغل از هم تفکیک شده است.

در قدیم یک پزشک توی درمانگاه می نشست و به هر مریضی که از راه می رسید، چند تا دانه  قرص می داد و می گفت برو خوش باش.

مریض هم بسته به میل و استعداد خودش یا می مرد یا خوب می شد، ولی امروزه برای هرگوشه از بدن انسان یک آزمایشگاه ساخته اند به این بزرگی ….

این تفکیک شغل فقط خاص پزشکی نیست و شامل کشاورزی نیز می شود.

مثلا وقتی برادران چینی ما کشاورزی می کنند و تولیداتشان را به ما می فروشند، چه کاریست که ما نیزهمان کار را بکنیم و رقیب آنها بشویم؟ مرض که نداریم!؟

ما فعالیت مان را در رشته های دیگری توسعه داده ایم مثلا بیکاری و اعتیاد را گسترش داده ایم و حالا هرکشوری که آدم علاف یا معتاد حرفه ای لازم داشته باشد با قیمت مناسب  به آنجا صادر می کنیم.

البته این صنعت چون جدید است و شناخته شده نیست، هنوز تقاضائی برای این دو قلم جنس دریافت نکرده ایم اما ناامید نیستیم و مشغول بازاریابی هستیم!

این مقام اضافه کرد آپارتمانی هائی را هم که در عکس می بینید، صددرصد گیاهی است  گرچه ظاهرش آن ها را سیمانی نشان می دهد.

وزارت کشاورزی تخم این آپارتمان ها را در اختیار کشاورزان می گذارد، کشاورزان آنها را می کارند و بدون آن که نیازی به آبیاری داشته باشد، خودش مثل قارچ از زمین سبز می شود.

او با خوشحالی تمام اضافه کرد اتفاقا این گیاه جدید چقدر هم مشتری دارد، مثل ورق زر می خرند و می برند  بخصوص اگر با آب و برق و تلفن و سند مالکیت باشد!

 از دفترچه خاطرات یک فراری

اگراین طوری که با روزه خورها برخورد می کنن با مال مردم خورها برخورد می کردن، من بدبخت شده بودم.

                                                                                                                  خاوری ازکانادا!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.