شهروند ۱۱۸۱ـ ۱۲جون ۲۰۰۸

در نوشته ی گذشته به اهمیت توجه به تاثیر تغییرات در یک سازمان و مدیریت آن اشاره داشتیم. در ادامه بحث، این هفته به روند جهانی شدن اقتصاد و کسب و کار، و تاثیرات آن خواهیم پرداخت.


شکل گیری بازارهای جهانی


یکی دیگر از عوامل دستخوش تغییر در سطح جهانی، ساختار و بافت سیاسی اقتصادی کشورها است. به طور مثال همان طوری که در قبل اشاره کردیم، شرکت Mc Cain Foods با مرکزیت New Brunswick ، بیش از ده سال است که محصولات غذائی خود را در کشورهای اروپائی مانند فرانسه، آلمان و انگلیس عرضه میکند، اما در طی این مدت، با توجه به تشکیل و گسترش اتحادیه اروپا EU (European Union) ،این کشورها یک گروه اقتصادی تجاری واحدی را تشکیل داده اند. این اقدام موجب شده است که سیاست های تجاری و بازرگانی آنها از قبیل کنترل های مرزی در تبادلات کالا، سوبسیدها و همچنین حمایت از صنایع تا حدود زیادی یکسان، تعدیل و یا حذف شده اند.

این امر به معنای ایجاد یک بازار واحد و گسترده در سطح کشورهای اروپائی شده و شرکت هائی از قبیل Mc Cain’s میتوانند بر روی تمامی این بازار تمرکز نموده و فعالیت نمایند. علاوه بر آن، تغییرات سیاسی خاصی نیز در این قاره اتفاق افتاده که به طور مسلم در امر تجارت و کسب وکار شرکت ها موثر و دخیل خواهد بود که میبایست مورد توجه صاحبان اینگونه شرکت ها قرار گیرد.

در سایر کشورها نیز وضعیتی مشابه یا متفاوت ایجاد شده است. فرضاً در برخی کشورهای افریقائی، در طی چند سال اخیر، شاید شش بار مجموعه دولت و مسئولان ذیربط آن تغییر کرده اند که این امر میتواند در فعالیت های شرکت های بین المللی تاثیرگذار باشد. یا در چین و کره شمالی، هنوز اقتصاد به صورت متمرکز تحت کنترل دولت قرار دارد. در چنین شرایطی، توسعه کسب و کار از یک ریسک بالائی برخوردار خواهد بود. برای مثال شرکت Sherritt که مرکزیت آن در تورنتو قرار دارد، اخیراً فعالیت های تجاری خود را در کوبا توسعه داده است. با توجه به اینکه کوبا از سوی امریکا در تحریم قرار دارد، این شرکت اجازه کسب و کار و تجارت را در امریکا از دست داده است.

بدین ترتیب با توجه به اینکه در شرایط حاضر، با وجود برخی از مسائل غیر قابل اجتناب، دنیای کسب و کار گسترش غیر قابل توصیفی یافته است و شرکت ها میتوانند در تمامی کشورها، ارتباطات و تبادلات تجاری و بازرگانی داشته باشند. این امر علاوه بر گسترش دامنه بازار و تجارت، مزیت های دیگری نیز در بر خواهد داشت. به طور مثال، با توجه به وجود نیروهای ماهر و آموزش دیده در هند(بویژه در زمینه نرم افزار)، امکان بهره گیری از این توان و پتانسیل برای شرکت های امریکائی و کانادائی به وجود آمده است، به گونه ای که این موضوع موجب ایجاد موج جدید رقابت در بین کشورهای امریکای شمالی و اروپائی در ایجاد تسهیلات مهاجرتی جهت جذب نیروهای متخصص گردیده است.

این امر به واسطه وجود تحولات جهانشمول در فنآوری و تکنولوژی است، چرا که در عصر فنآوری اطلاعات و در گذر از اقتصاد سنتی به اقتصاد نوین و پویای ناشی از پیشرفت های نرم افزاری و سخت افزاری، اغلب مشاغل با توان مهارتی پایین در حال حذف شدن هستند. در این سیر تحول جهانی، با گسترش غیر قابل باور در صنعت فنآوری اطلاعات، کسب و کارها از اقتصاد با محوریت تولیدی به سمت اقتصاد خدمات محور(service-based economy) در حرکت میباشند. این سیر تحول، جهان را به سوی افراد صاحب مشاغل و مهارت هائی که عمدتاً دانش محور (knowledge workers) هستند، سوق میدهد که در آن کارکنان عمدتاً از توان دانائی و اطلاعات خود استفاده می کنند. در ضمن آن که سازمان ها نیز امکانات و تسهیلات لازم را جهت دسترسی سهل و ممکن به دانش و اطلاعات با کمک شیوه های مدرن فنآوری اطلاعات فراهم می نمایند.

لذا در شرایط حاضر و فضای رقابتی حاکم بر کسب و کار، ضروری است که شرکت ها و سازمان ها از چنین نیروهای با توان مهارتی و اجرائی کارآمد، استفاده نمایند که این امر در سطح دنیا گسترش یافته است. بالطبع وجود چنین کارکنانی در یک سازمان، ضرورت هائی را نیز جهت مساعد نمودن محیط و فضای کاری به دنبال خواهد داشت که از آن جمله میتوان به تغییرات در ساختار اجرائی و سیستم مدیریتی آن اشاره نمود که در حال حاضر یکی از چالش های اصلی و بسیار مهم شرکت ها و سازمان های پیشرو است.


کسب و کار با نگرش “جهانی شدن”


باید با این نکته اذعان داشت که امروزه، مدیران سازمان های خصوصی و دولتی میبایست تحولات و تغییرات اقتصادی و مدیریتی را در مقیاس جهانی مد نظر داشته باشند. از طرف دیگر در شرایط امروز کسب و کار، سازمان ها دیگر نمی توانند حیات و بقای خود را صرفاً با فعالیت های تجاری در داخل کشور حفظ نمایند و بایستی به توسعه آن در ابعادی گسترده تر و جهانی اقدام نمایند.

برای صاحبان صنایع و کسب و کار در کانادا، حداقل گستره این فعالیت ها میبایست با ملاحظه توافقنامه NAFTA(North American Free Trade)صورت پذیرد. این توافقنامه که بین کشورهای امریکا، کانادا و مکزیک از سال ۱۹۹۳ برقرار شده، جهت تسهیل تجارت و تبادل کالا بین این کشورها صورت گرفته است. بر اساس آن، بسیاری از تعرفه های گمرکی در جهت تقویت قدرت تجاری بین کشورهای عضو، حذف گردیده است.

اما در مقیاس جهانی، تبادلات و تجارت با تمامی کشورها در جهت ارائه محصولات و خدمات به صورت مستقیم به مردم که به “جهانی شدن”(globalization) تعبیر می شود، ضرورت انجام برخی از فعالیت ها و عملیات خاصی را در کشورهای مقصد به دنبال دارد. در این راستا، توجه به الزامات استانداردی و فرهنگ بومی در موفقیت کسب و کار از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود.

در فعالیت اقتصادی در مقیاس جهانی، شرایط مالکیت کسب و کار نیز تعاریف و حوزه های عملکردی و مدیریتی خاص خود را دارد. به طور مثال برخی از شرکت های کانادائی مانند Tim Horton ، علی رغم فعالیت و عملیات کامل در این کشور، صاحبان سهام کاملا خارجی و امریکائی دارد. این مجموعه بزرگ اقتصادی، تحت مالکیت Wendy’s International قرار دارد که زنجیره fast food در امریکا را عهده دار است.

اگر چه با توجه به ارتباطات تجاری گسترده بسیاری از شرکت های کانادائی با امریکا، فعالیت در عرصه ای فراتر از مرزها موضوع جدیدی به حساب نمی آید، اما تحولات جهانی و جهانی شدن کسب و کار، شرایطی را بر این شرکت ها اعمال میکند که در آن ضرورت توجه بیشتر به تحولات مدیریتی در مقیاس بین المللی از جایگاه مهمی برخوردار است.

با توجه به اهمیت موضوع، این بحث را در هفته آینده دنبال خواهیم کرد.


مجید جان فرسا مشاور ارشد سیستم های مدیریت است.

janfarsa@yahoo.com